جنگ نرم میان عربستان سعودی وانقلاب اسلامی ایران و ضرورت های تازه آن

0 266

از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران به علت اختلافات ایدئولوژی و همپیمانیهای سیاسی میان عربستان سعودی و غرب نوعی تقابل میان این دو قدرت شکل گرفت و تاکنون ادامه دارد و در چهار دهه گذشته به شکلهای گوناگون ظهور و بروز داشت و اخیرا بر جنگ سرد تمرکز پیدا کرده است. بررسی  تحولات در این رویارویی طولانی و مستمر به دلایل سیاسی و امنیتی اهمیت زیادی دارد که در این مختصر به آن می پردازیم.

ریاض در همه جنگ های سخت بر ضد جمهوری اسلامی ایران مشارکت و حمایت داشت و هزینه های لازم آن را نیز سخاوتمندانه پرداخت و همواره به امریکا اعلام می کند که حاضر است همه هزینه های جنگ بر ضد انقلاب اسلامی ایران را تقبل کند. عربستان در جنگ تحمیلی نزدیک به هفتاد میلیارد دلار به صدام حسین دیکتاتور مقبور عراق تقدیم کرد و تلاش داشت تا این جنگ سالها استمرار یابد.

 

 

 

اگر کمک عربستان و دیگر شیخ نشین های عربستان سعودی نبود قطعا این جنگ هشت سال ادامه پیدا نمی کرد. غرب به ویژه امریکا پس از این جنگ ظالمانه تلاش داشت تحریمهای ناجوانمردانه ای بر ضد مردم ایران اعلام کنند تا این کشور فرصت بازسازی و رشد پیدا نکند و متاسفانه عربستان سعودی از این فرایند به شدت حمایت سیاسی و مالی کرد. ریاض با اختصاص دادن صدها میلیون دلار به گروه های لابیگر در واشنگتن آنها را در جهت ادامه تحریمها و خصومت بر ضد ایران به کار گرفت و با تقدیم صدها میلیون هدایای شخصی به مسئولان غربی آنها را در ادامه این سیاست  تشویق کرد. همچنین عربستان سعودی در سطح منطقه نیز میلیاردها دلار به افراد و احزاب گوناگون پرداخت تا از گسترش نفوذ ایران در منطقه نیز جلوگیری کند. در لبنان به عنوان نمونه عربستان سعودی گاهی نزدیک به یک میلیارد دلار در هر انتخابات هزینه می کرد تا جریان های حریری و سمیر جعجع وابسته به خود را در انتخابات پیروز گرداند. همچنین عربستان در ایجاد داعش همراه با قطر در منطقه بیش از صد میلیارد دلار هزینه کرد تا یک دشمن ایدولوژیک برای اسلام انقلابی ایجاد شود و ایران اسلامی و محور مقاومت را برای چندین دهه گرفتار سازد ولی همه این ترفندها در برابر ایمان و اراده نیروهای مقاومت شکست خورد و عربستان در جنگ سخت علیه انقلاب اسلامی ایران با همه این حاتم بخشی ها در سیاست منطقه ای خود بازنده شد و نفوذ انقلاب اسلامی ایران  در منطقه بر خلاف انتظار عربستان و اربابش امریکا  گسترش یافت و محور مقاومت اسلامی از ایران تا مدیترانه گسترده شد. محمد بن سلمان ولیعهد عربستان برای برگرداندن شرایط سیاسی در سال ۲۰۱۵ جنگ یمن را آغاز کرد و آن را طوفان قاطعیت نام گذاشت با این تصور که پیروزی نظامی در برابر قدرت ضعیفی مانند یمن قطعی است و ریاض با این پیروزی می تواند شرایط منطقه را به نفع خود تغییر دهد و معادلات منطقه ای را دگرگون سازد( علیرغم گذشت ۷۳ سال از اشغال فلسطین حتی یکبار قاطعیت سعودی در برابر اسرائیل مشاهده نشد). اما این جنگ پس از هفت سال نه تنها به نفع عربستان تمام نشد که همه امکانات نفتی و فرودگاهی سعودی را در معرض حملات  موشکی و پهبادی انقلابیون مسلمان یمن قرار داد و به باتلاقی تبدیل شده که عربستان در آن غوطه ور شده است و توان یکسره سازی در این جنگ را با هزاران مزدوری که از دهها کشو به کار گرفته خارج از تصور است و شواهد نشان می دهد که تنها این جنگ در صورتی پایان می یابد که ریاض  شرطهای انصار الله یمن را بپذیرد.

شکست قطعی عربستان سعودی در جنگ سخت به ویژه در یمن  دولتمردان این کشور را به فکر انداخت تا با تغییر عرصه جنگ، معادلات را به نفع خود تغییر دهند. ریاض پس از مدتی تمرکز خود را بر جنگ نرم معطوف کرد و تجربه جدیدی از تلاش برای تقابل با انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد. تاسیس شبکه کاملا سعودی ایران انترنشنال در سال ۱۳۹۶ شمسی در لندن آغاز این فرایند به شمار می رود. متاسفانه باید گفت ایران اسلامی که در جنگ سخت پیروز میدان بود در جنگ نرم تاکنون فاقد یک استراتژی بدون انفعال است. به عبارت دقیقتر ایران چند سال پیش زودتر از عربستان پی به اهمیت جنگ سرد برد و از شبکه نبأ شیعیان معارض شرق عربستان حمایت کرد ولی عملکرد و میزان تاثیرگذاری این دو شبکه به نفع ریاض و نه جمهوری اسلامی ایران است و این برآیند نا مطلوب ایجاب می کند که مسئولان جمهوری اسلامی نگاه خود را به عرصه جنگ نرم تغییر دهند و با درک شرایط این نوع جنگ در منطقه تلاشی جدی در جهت فهم شرایط و طراحی راهبردهای مناسب مبذول سازند

عربستان سعودی اخیرا با احساس موفقیت در جنگ نرم با شبکه ایران انترنشنال، اقدام به تاسیس دو شبکه دیگر کرده است شبکه افغان انترنشنال و آذربایجان انترنشنال.

 

 

 

این اقدام این سئوال را مطرح می کند که هدف عربستان از این اقدام چیست؟ بسیاری از تحلیلگران بر این باوراند که عربستان در حال حاضر دو راهبرد را همزمان دنبال می کند. تاثیرگذاری بر داخل ایران و محیط بسیار نزدیک و چسبیده به آن ، مهمترین اهداف این اقدام است که قطعا با توجه به ابعاد امنیتی این رفتار باید این اقدامات به خوبی تحلیل شود و راه های تقابل و خنثی سازی آن نیز یافت گردد. ریاض در حال حاضر بر این باور است که افغانستان ظرفیت این را دارد که به چالش امنیتی برای ایران تبدیل گردد وشاید به این علت است که سردبیران بخشهای خبری این شبکه جهتگیریهای همه خبرهای داخلی افغانستان را در تعارض با منافع سیاسی و امنیتی و اقتصادی ایران سوق می دهند. در شبکه آذربایجان انترنشنال نیز بوی توطئه و تقویت احساسات قومی به مشام می رسد که قطعا شورای امنیت ملی ایران نباید از این مسائل غافل شود.

 

 

 

البته رژیم سعودی همچنین با شکست پروژه داعش و جریانهای تکفیری  در سال ۲۰۱۷ مرکز فکری اعتدال را به عنوان جایگزین تبلیغ وهابیت افراطی  ایجاد کرد و با این اقدام گام مهمی در تغییر رویکرد و تجمیع امکانات لازم برای جنگ سرد در آینده برداشت و تاکنون چندین اجلاس تحت این عناوین نیز برگزار کرد. این اقدامات، همزمان شده است با ترویج دین جدیدی در منطقه که رژیم صهیونیستی آن را تحت نام جریان ابراهیمی مطرح می کند و مجموعه ای از کشورهای سازشکار نیز در این پروژه فعال هستند. مجموعه این فعالیتها باید کشورها و ملت های انقلابی منطقه را هوشیار سازد تا قربانی این توطئه ها و فریب ها نشوند و هزینه های چند برابر در آینده پرداخت نکنند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.