انتخاب و تنظیم از : سعید قربانی
بیائید با هم نگاهی به گفته های برخی از چهره های مشهور درباره شخصیت امام علی (ع) بنمائیم چهرهائی که شاید انتظار نداشته باشیم که در ستایش امام علی (ع) دست به قلم برده باشند:
شبلی شمیل
که از پیشتازان مکتب مادیگری بود، می نویسد: «امام علی بن ابی طالب بزرگ بزرگان ،یگانه نسخه ای است که شرق و غرب ،نه در گذشته و نه در امروز ،صورتی مطابق این نسخه ندیده است».
جبران خلیل جبران
یکی دیگر از نویسندگان و متفکران مسیحی عرب می نویسد: «من معتقدم که فرزند ابی طالب نخستین عرب بود که با روح کلی رابطه برقرار نمود. او اولین شخصیت از عرب بود که لبانش نغمه روح کلی را در گوش مردمی طنین انداز نمود که پیش از او آن را نشنیده بودند………. او از این دنیا رخت بربست ،در حالی که رسالت خود را به جهانیان نرسانیده بود .او چشم از این جهان پوشیده مانند پیامبرانی که در جوامع بشری مبعوث می شدند که گنجایش آن پیامبرانی را نداشتند و به مردمی وارد می شدند که شایسته آن پیامبران نبودند و در زمانی ظهور می کردند که زمان آن نبودند. خدا را در این کار حکمتی است که خود داناتر است».
میخائیل نعیمه
نویسنده ،صاحب نظر و متفکر مسیحی عرب می نویسد:«هیچ مورخ ونویسنده ای هر اندازه هم که از امتیاز نبوغ و رادمردی برخوردار باشد،نمی تواند از انسان بزرگی مانند امام علی(ع) یک چهره کلی در مجموعه ای که حتی هزار صفحه هم باشد ،ترسیم نماید و دورانی پر از رویدادهای بزرگ مانند دوران او را توضیح دهد. تفکرات و اندیشه های آن ابر مرد عربی و گفتار و کرداری را که او میان خود و پروردگارش انجام داده است ، نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است. تفکرات ،ایده ها، گفتارها و کردارهای او بسیار بیش از آن بوده است که با دست و زبان و قلم وی بروز کرده و در تاریخ ثبت شده باشد.»
پتروشفسکی
استاد دانشگاه لنینگراد نیز می نویسد: « علی پرورده محمد و عمیقا به وی و اسلام وفادار بود.علی تا سرحد شود وعشق پایبند دین بود. صادق و درستکار بود.در امور اخلاقی بسیار خرده گیر بود و از نامجویی و مال پرستی به دور،وبی تردید هم مردی سلحشور بود و هم شاعر و تمام صفات لازمه اولیا اله در وجودش جمع بود.»
جرج جرداق
از بزرگ ترین نویسندگان مسیحی عرب می نویسد:« آیا انسان بزرگی مانند علی را می شناسی که حقیقت انسانی را به عقول ومشاعر بشری آشنا می سازد؟ آن حقیقت انسانی که سرگذشتی چون ازل و آینده باقی چون ابدیت و ژرفایی بس عمیق دارد که هر یک از صاحبان عقول و نفوس بزرگ مطابق روش و طبع خود،آن را درک می کند و دیگر انسان های عادی بدون اینکه خود بدانند،در سایه ی آنان زندگی می کنند……. آن حقیقت انسانی که اساس همه فلسفه های مثبت در مقابل فلسفه های منفی است . کاوشی که اگر تا اعماق مطلق ادامه یابد،به یکی از چهره های حقیقت خواهد رسید. در این بحث و پیگیری ،اندیشه و عقل و خیال و سایر فعالیت های ناشی از آن ها دست به دست هم می دهند، سپس بر موقعیت ها و عوامل و عموم تمایلات با داشتن معانی مختلف تطبیق می یابد. علی این مطلق را به طور مخصوص دریافته ،سپس با عقل و قلبش درک کرده است که بالاترین قدرت هااز پایداری و مقاومت روی آن مطلق ناشی می گردد.
ابن ابی الحدید
شارح نهج البلاغه که از مطلع ترین علمای اهل سنت و متفکر در فلسفه و کلام و صاحب نظر در تاریخ اسلام است ،می نویسد:«امتیازات انسانی علی(ع) از لحاظ عظمت و جلال و شهرت در آن حد اعلاست که شرح کردن و بحث و تفضیل کردن آن ها ناروا و بیهوده است ……. من چه بگویم در حق مردی که دشمنانش نتوانستند عظمت ها و فضایل او را منکر شوند و همه ی آنان به برتری شخصیت او اعتراف کردند؟ من چه بگویم درباره ی مردی که همه فضیلت ها به او منتهی می شود و هر مکتب و هر گروهی خود را به او منسوب می سازند.»
و یکی ازمحققان بزرگ که شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید را مورد تحقیق عالمانه قرار داده است ،می نویسد:«در شخصیت امام علی بن ابی طالب آنقدر کمالات و عناصر پسندیده و عظمت های روحی و نورانیت تکاملی وشرافت عالی توام با فطرت پاک و نفس محبوب خداوندی جمع شده است که در هیچ یک از انسان های بزرگ دیده نمی شود.
محمد عبده
بزرگترین روحانی و دانشمند عالم تسنن ،معاصر سید جمال الدین اسد آبادی می نویسد:« هنگام مطالعه نهج البلاغه گاهی یک عقل نورانی را می دیدم که شباهتی به مخلوق جسمانی نداشت. این عقل نورانی از گروه ارواح و مجردات الهی جدا شده و به روح انسانی پیوسته و آن روح انسانی را از پوشاک های طبیعت تجرید نموده ،تا ملکوت اعلا بالا برده و به عالم شهود و دیدار روشن ترین انوار نائل ساخته است.»