تشکیل یک نظام شایسته سالار از مهمترین بسترهای تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب می شود. شایستگی در لغت به معنای داشتن توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است. شایستگیها مجموعهای از دانش، مهارتها، ویژگی های شخصیتی، علایق، تجارب و توانمندیها در یک شغل یا نقش خاص است که موجب میشود فرد در سطحی بالاتر از حد متوسط در انجام وظیفه و ایفای مسئولیت خویش به موفقیت دست یابد. در اصطلاح عام، شایستگی و شایستهسالاری بیشتر در انتخاب و انتصاب مدیران عالی و میانی سازمانها به کار میرود. البته این مسئله در مورد کارکنان و مدیران عملیاتی نیز مصداق پیدا میکند. برای برخورداری از مزایای شایستهسالاری(افزایش اثربخشی فرد و سازمان، ارتقای رضایت شغلی، روحیه احساس تعلق کارکنان به سازمان، ایجاد انگیزه جهت تلاش، بهبود و ارتقای سطح عملکرد و توانایی کارکنان)، منطقی است که سازمان، نظام شایستهسالاری را نهادینه کند و در کنار آن و به عنوان جزئی از آن، شایستهگزینی و شایستهسازی را نیز مدنظر قرار دهد. نظام شایستهسالار، نظامی است که در آن مزایا و موقعیتهای شغلی تنها بر اساس شایستگی، و نه بر مبنای جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت به افراد داده میشود. شایستهسالاری دیدگاهی است که بر اساس آن، افراد از طریق نظام آموزشی و با تلاش فراوان استعدادهای خود را شکوفا میسازند و در نهایت، فارغ از جنسیت، طبقه اجتماعی، قومیت و یا ثروت، برای تصدی مناسب یک شغل، فقط بر اساس شایستگی است. شایستهسالاری به مفهوم بکارگیری مناسبترین افراد در مناسبترین جایگاه در سازمان است. امروزه در سازمانهای رشدیافته یا در حال رشد، شایستهسالاری از اهمیت خاصی دارد. لازمه شایستهسالاری فراهم آوردن زیربناهای مربوط از نظر ساختاری، نگرشی، قانونی و سازمانی است. استقرار شایستهسالاری در یک سازمان با شایستهدوستی شروع، با شایستهگزینی و شایستهپروری تکامل و با شایستهداری تداوم مییابد. در واقعِ، اجرای شایسته به کوششی بلندمدت، پیگیر و مستمر برای دگرگونی اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد. مهمترین شرایطی که زمینه توسعه شایستهسالاری را فراهم میکند عبارتاند از: حمایت و هدایت مستمر مدیریت ارشد سازمان؛ نگاه مثبت و خوشبینانه مدیران به منابع انسانی؛ تعداد بالای مدیران با تجربه و کارشناسان جوان و تحصیلکرده؛ تمایل جدی سازمان به شایستهسالاری و شایستهگزینی.
در مقابل نظام شایستهسالاری، طیف وسیعی از نظام های سنتی قرار دارند که در آنها نوع خاصی از نگرش دیده میشود و موجب عدم برقراری نظام شایستهسالاری میشود. مهم ترین موانع برقراری اصل شایستهسالاری عبارتاند از: تبارسالاری (خویشاوند سالاری)، جناحبازی و باندبازی، نداشتن روشهای قانونمند در نظام استخدام، فراهم نبودن بستر مناسب برای پرورش افراد شایسته و فقدانبروکراسی سیاسی کارآمد. در این راستا، راهکارهای رفع موانع استقرار نظام شایستهسالاری برای استقرار اقتصاد مقاومتی عبارتند از؛ در مرحله اول، ایجاد و تبیین فرهنگ شایستهسالاری در سازمان و در مرحله دوم ایجاد ضوابط قانونمند با ضمانت اجرایی کافی برای انتصاب شایستگان، استفاده از تشکلهای سازمانی در تمام سطوح سازمانی، تعیین ضوابط و معیارهای قابل اندازهگیری برای سنجش میزان شایستگی مدیران و کارکنان و ایجاد بستری مناسب جهت ترویج شایستهسالاری و پرورش شایستگان در سازمانها، میتواند از مهمترین راهکارهای مشکلات موجود تلقی شود. از مهمترین راهکارهای رفع موانع استقرار نظام شایستهسالاری در سازمان ها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: ایجاد و تبیین فرهنگ شایستهسالاری در سازمانها؛ ایجاد ضوابط قانونمند با ضمانت اجرایی کافی برای انتصاب شایستگان؛ تعیین ضوابط و معیارهایی به منظور سنجش میزان شایستگی مدیران و کارکنان؛ ایجاد بستر مناسب برای ترویج شایستهسالاری و پرورش شایستگان در سازمان ها؛ عدم حاکمیت مدیریت ناشایستهسالاری بر سازمان ها که در واقع همان مدیریت اتوبوسی در سازمانها را تداعی میکند؛ ایجاد زمینه لازم به منظور خلاقیت و نوآوری که خود موجب افزایش بهرهوری سازمانها خواهد شد؛ ایجاد انگیزش در کارکنان؛ و ترغیب نیروهای متخصص و دانشگاهی به کار در سازمانها؛ به ویژه سازمانهای دولتی.[۱]
مقام معظم رهبری در سیاست های کلی نظام اداری به شایسته سالاری در حکومت توجه نموده و در این خصوص به راهبردهای زیر اشاره نمودند: «نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی و کرامت انسانی و ارج نهادن به سرمایه های انسانی و اجتماعی؛ عدالت محوری در جذب، تداوم خدمت و ارتقای منابع انسانی؛ بهبود معیارها و روزآمدی روشهای گزینش منابع انسانی به منظور جذب نیروی انسانی توانمند، متعهد و شایسته و پرهیز از تنگ نظری ها و نگرشهای سلیقه ای وغیرحرفه ای؛ دانش گرایی و شایسته سالاری مبتنی بر اخلاق اسلامی در نصب و ارتقای مدیران؛ ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقای سطح دانش، تخصص و مهارتهای آنان؛ رعایت عدالت در نظام پرداخت و جبران خدمات با تأکید بر عملکرد، توانمندی، جایگاه و ویژگیهای شغل و شاغل و تأمین حداقل معیشت با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی؛ و زمینه سازی جذب و نگهداری نیروهای متخصص در استانهای کمتر توسعه یافته و مناطق محروم.»[۲]
از این رو، شایسته سالاری منجر می شود تا نظام اقتصادی کشور پویاتر و مستحکم تر گردد و افراد لایق و شایسته در پست های کلان اقتصادی قرار گیرند و بهترین تدابیر ممکن را اتخاذ نمایند و فرهنگ مشارکت همگانی و تدبیر جمعی برای حل مشکلات اقتصادی کشور رایج گردد. چنین رویکردی، اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی را تسهیل می نماید زیرا نخبگان اجرایی و علمی و کارگزاران حکومت با تعامل با یکدیگر می توانند کلید حل مشکلات را بیابند و راه حلی مناسب را گزینش نمایند.
[۱]. مهدی و علی نصر اصفهانی،«شایسته سالاری در مدیریت جامعه با تأکید بر اندیشههای سیاسی امام علی (ع)»، فصلنامه معرفت سیاسی، سال دوم، شماره ۲، پائیز و زمستان۱۳۸۹، صص۱۶۰-۱۴۱٫
[۲]. سیاست های کلی نظام اداری.