اشاره: متن زیر مصاحبه برنامه سوره در شبکه چهارم سیما با دکتر محمد حسن زورق است که ملاحظه می فرمائید.
مجری: بسماللهالرحمنالرحیم! سلام و درود و رحمت خدا بر شما بینندگان عزیز برنامۀ سوره! حلول ماه ربیعالاول را محضر شما بزرگواران تبریک عرض میکنم. لیلهالمبیت را به یاد جان پیامبر امیرالمومنین علی (ع) گرامی میدارم. موضوع گفتگوی امشب ما بشریت و امامت است. مهمان محترم من جناب آقای دکتر محمد حسن زورق هستند. آقای دکتر سلام و عرض ادب دارم و ممنونم که دعوت سوره را پذیرفتید.
زورق: خدمت شما و همۀ بینندگان عزیز این برنامه سلام عرض میکنم. البته خبر درگذشت مرحوم آذرنوش خیلی ناگوار است. ایشان خدمات زیادی به فرهنگ کشور کردند. در اوایل انقلاب از همکاران عزیز ما در انتشارات سروش بودند. انشاءالله که روح ایشان با ارواح مقدس اولیاء خدا محشور باشد. در خدمت شما هستم.
مجری: بسیار ممنونم. جناب آقای دکتر زورق موضوع گفتگوی ما بشریت و امامت است. در نگاه ما امامت به مثابه یک الگو برای ادارۀ جامعه و بشریت مطرح میشود. پرسش آغازین من این است که وقتی از الگوی امامت حرف میزنیم مراد و حرف و مقصود ما از این الگو بودن چیست؟
زورق: بسماللهالرحمنالرحیم! مقدمتا خدمت شما عرض میکنم که ما از امامان که درود خداوند بر تمام آنها باد رفتار و سیره عملی دیدیم که بعضی وقتها در ذهن ما این طور متجلی شده که تضادهایی در این سیرهها هست. حداقل میتوانیم بگوییم تفاوتهایی هست. حضرت علی تشکیل حکومت دادند. امام حسن از حکومت اعراض و کنارهگیری کردند. امام حسین قیام کردند. امام سجاد بیشتر به نیایش و گفتگوی با خدا روی آوردند. امام باقر جلسات درس و بحث و تعلیم و تعلم داشتند. امام صادق و امام موسی بن جعفر همینطور! ولی بخش قابل توجهی از دوران امامت ایشان در زندان سپری شد. امام رضا ولایتعهدی را پذیرفتند. همینطور امام جواد، امام هادی و امام حسن عسگری همه شهید شدند.
مجری: با وجود رویکردها و راهبردهای متفاوت هیچکدام را تحمل نکردند و همه شهید شدند.
زورق: حضرت علی تشکیل حکومت دادند شهید شدند. امام حسن از حکومت اعراض کردند شهید شدند. امام حسین شهید شدند. امام زینالعابدین شهید شدند. امام باقر، امام صادق، امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسگری شهید شدند. چرا؟
مجری: یعنی هر شیوهای که پیش میگرفتند حضورشان تحمل نمیشد.
زورق: نمیتوانم بگویم با هر شیوهای که در پیش میگرفتند. من عقیده دارم همه یک شیوه را در پیش گرفتند. در هر شرایطی که بودند شهید شدند.
مجری: این نشان میدهد که همه یک شیوه و یک فلسفه داشتند.
زورق: راز آن چیست؟ اگر تشکیل حکومت دادند شهید شدند. اگر اعراض کردند شهید شدند. اگر نیایش کردند شهید شدند. اگر تدریس کردند شهید شدند. اگر بحث و گفتگو با اصحاب داشتند شهید شدند. چرا؟
حتی بعضیها سؤال میکنند که اگر باید قیام کرد چرا امام حسن نکردند. اگر باید صلح کرد چرا امام حسین نکردند. چنین سؤالهایی هم وجود دارد. اگر باید کاملاً کنارهگیری کرد چرا امام رضا که سلام خدا بر ایشان باد ولایتعهدی را پذیرفتند. من فکر میکنم ابتدا باید به دو نکته توجه کنیم. یک نکته این است که ما اشتباه میکنیم که میگوییم شیعۀ دوازده امامی هستیم. ما شیعۀ سیزده امامی هستیم.
مجری: آقای دکتر توضیح میدهید یعنی چی؟
زورق: ما اشتباه میکنیم که میگوییم اولین امام ما حضرت علی است. این کاملاً اشتباه است. اولین امام ما شخص رسولالله هستند. من در جلسۀ قبل که در محضر شما استاد گرانقدر و تمامی بینندگانی که این برنامه را میبینند شرفیاب شدم عرض کردم مبدأ تاریخ مسلمانان جهان ایجاد نظام سیاسی امامت به وسیلۀ شخص رسولالله است. اگر هجرت از مکه به مدینه منجر به چنین تحول بزرگی نمیشد ارزش آن را نداشت که مبدأ تاریخ مسلمانان جهان شود. اگر منظور از مبدأ بودن بعثت پیغمبر است، که بعثت در سیزده سال قبل در مکه اتفاق افتاده است.
مجری: یعنی بعثت در مقابل امامت خیلی اهمیت ندارد؟
زورق: بعثت خیلی اهمیت دارد. من اصلاً نمیخواهم این دو را با هم بسنجم. میخواهم عرض کنم اگر قرار بود بعثت و نبوت پیغمبر مبدأ باشد که همان سال اول بعثت مبدأ تاریخ مسلمانان میشد. سال اول هجرت مبدأ شد. یک سفر که اینقدر ارزش ندارد. پیغمبر به طائف هم سفر کردند. این سفر چون منجر به تأسیس نظام سیاسی امامت شد مبدأ تاریخ مسلمانان جهان شد. همۀ مسلمانان باید بدانند وقتی به شمسی میگویند ۱۴۰۰سال از هجرت گذشته است اهمیت این هجرت به دلیل امامت پیغمبر است. چون پیغمبر توانستند یک نظام سیاسی جدید به تاریخ بشر معرفی کنند.
مجری: و آن نظام سیاسی از نظر شما نظام سیاسی امامت است.
زورق: بله! نظام سیاسی امامت است. من در کتاب امامت در جهان امروز که انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده آوردهام که تاریخ دو روز است. یک روز روز نبوت است. روز دوم روز امامت است. روز سومی در کار نیست. روز سوم روز قیامت است.
مجری: نبوت، امامت و قیامت!
زورق: این به آن معنی نیست که ما در عصر نبوت امامت نداریم. همۀ پیغمبران امام هستند. اما نظام سیاسی امامت به عنوان یک الگو در جهان سیاست، کاری است که به وسیلۀ شخص رسولالله اتفاق افتاده است.
مجری: آقای دکتر این را توضیح میدهید که چه مشخصات و مختصاتی دارد؟
زورق: ویژگیهای نظام سیاسی امامت را خدمتتان عرض میکنم. عرض کردم باید به دو نکته توجه کنیم. یک نکته این که ما دوازده امامی نیستیم. ما سیزده امامی هستیم. امام اول شخص رسولالله است. این برای شیعیان کاملاً قابل درک است. وقتی در دعای توسل پیغمبر را به عنوان امام، یا امامالرحمه خطاب میکنند. من خدمت بقیۀ برادران مسلمان هم عرض میکنم ما سه گروه هستیم. یک گروه شیعه هستن. اقلیت معترض به ارتجاع عرب! یک گروه اهل جماعت هستند. اکثریت خاموش! رهبران آنها همه از طرفداران افل بیت بودند ولی در مورد نظام سیاسی امامت سکوت کردند. اقلیتی هم طرفدار وضع موجود بودند که آنها اهل سنت هستند. چون نه تنها سنت رسولالله نیست. سنت یعنی سنت اشرافیت قریش! سنت سیادت قریش! سنت حق پیشتازی و امتیازات سیاسی قریش. پیغمبر دولتی که در مدینه تشکیل دادند چه بود؟ آیا سلطنت بود؟ سلطنت نبود. پیغمبر با قوۀ قهریه پیروز نشدند. ارتشی نداشتند که مدینه را با اشغال نظامی تسخیر کنند.
مجری: قهر وغلبه در مدینه غالب نشد.
زورق: نه! پیغمبر سلطان و پادشاه نبودند. پیغمبر خلیفه هم نبودند. پیغمبر که نمیتوانستند خلیفۀ خودشان باشند. خودشان بودند. خلفا مدعی هستند خلیفۀ رسولالله هستند. پیغمبر رسولالله است و نمیتواند خلیفۀ خودش باشد. پیغمبر امام بود و نظام او امامت بود.
مجری: امام بودن پیغمبر به چه معنی است؟
زورق: امام از نظر لغوی یعنی کسی که پیشتاز مردم در راه خدا است. از بقیۀ مردم به خدا نزدیکتر است. در سیر الیالله و در رُتبۀ وجودی از بقیه جلوتر و پیشتازتر است. اما اینجا که من میگویم امام، در چارچوب نظام سیاسی امامت میگویم. میگویم پیغمبر دو سال در مدینه امامت کردند. به معنی سیاسی یعنی ارکان روابط قدرت در مدینه و در زمان پیغمبر در اختیار ایشان بود.
مجری: ارکان روابط قدرت در اختیار پیامبر بود.
زورق: پیغمبر بودند که اعلام جنگ میکردند. پیغمبر بودند که اعلام صلح میکردند. پیغمبر رتق و فتق امور جامعه را میکردند. پیغمبر سیاستگذاری اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میکردند. حکومت میکردند. این حکومت امامت بود و پیغمبر امام بود و پادشاه نبود. خلیفه هم نبود. نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که نظام سیاسی امامت یک الگوی ویژه دارد. من دومین نکته را عرض میکنم و بعد در مورد سیرۀ امامت صحبت میکنم.
دومین نکته این است که به این دلیل پس از پیغمبر همۀ امامان به شهادت رسیدند.
مجری: با همان تفاوتهای دست کم ظاهری که به چشم میآید همه شهید شدند. پرسش ما و نقطۀ عزیمت ما همین جاست.
زورق: به این دلیل همه شهید شدند که همه یادآوران دوران امامت پیغمبر بودند.
مجری: این را یک بار دیگر تکرار میکنید؟
زورق: امامان ما به این دلیل شهید شدند که در ذهن و خاطرۀ جامعه دوران امامت، پیغمبر در مدینه را مرتب با زیستن و گفتن و رفتار و کردارشان یادآوری و تکرار میکردند.
مجری: پس سوی دیگر این سخن این است که آن کسانی که امامان را به شهادت رساندند با یادآوری سیرۀ پیامبر مشکل داشتند.
زورق: دقیقاً همین است. شما میدانید بعد از پیغمبر یکی از اتفاقاتی که در جامعهی اسلامی افتاد محمد زدایی جامعه بود.
مجری: جریان محمد زدایی!
زورق: محمد زدایی جامعه به این معنی است که حق ندارید احادیث و سخنان پیغمبر را بگویید. نباید رفتار و کردار پیغمبر را تکرار کنید. چرا؟ دلایل متعددی داشت. من در اینجا مهمترین دلیل را خدمتتان عرض میکنم. مهمترین دلیل این بود که من در جلسۀ قبل عرض کردم. عدهای به حقیقت اسلام ایمان آوردند. آن عده که به حقیقت اسلام ایمان آوردند نبود پیغمبر و هم امامت ایشان را پذیرفتند. عدهای هم به قدرت اسلام رغبت پیدا کرده و ابراز اسلام کردند. اینها ناگزیر بودند برای این که اهرم قدرت را در اختیار داشته باشند نبوت را بپذیرند. ولی در مقابل امامت پیغمبر مقاومت کردند.
مجری: وضعیت جالبی شد. نبوت را میپذیرند اما با امامت ناسازگاری میکنند.
زورق: بله! یعنی اینها شعار لا اله الاالله و شعار محمدً رسولالله را قبول میکنند. با این دو شعار در متن اولین انقلاب جهانی اسلام حرکت میکنند. کشور گشایی میکنند. جهان گشایی میکنند. امپراطوری تشکیل میدهند اما حاضر نیستند امامت پیغمبر را بپذیرند. اگر امامت پیغمبر را بپذیرند باید پیغمبر را الگوی خودشان قرار دهند. مثل پیغمبر زیستن را سرمشق خودشان قرار دهند. ابداً حاضر نیستند این کار را بکنند. آنها میخواهند مثل کسری زندگی کنند.
مجری: به دلیل دیگری به اسلام روی آوردند. برای قدرت گرفتن!
زورق: آنها میخواهند مثل قیصر زندگی کنند. دو تا از همسران حضرت رسول که همه محترمند و همه، اُمالمؤمنین هستند و ما به همه احترام میگذاریم درخواستهایی از پیغمبر داشتند. همین درخواستهایی که خانمها برای پارچههای قشنگ و غیره دارند.! پیغمبر اعراض کردند و به غاری رفتند. خلیفۀ دوم با همسایهاش صحبت میکند. این نقل تاریخ از کتاب آقای حاج شیخ خلیل کمرهای است که کتاب قطوری در مورد امام حسین دارند و چند جلد است. من این کتاب را حدود چهار دهۀ پیش در کتابخانۀ صدا و سیما دیدم. در جای دیگر ندیدم. اتفاقا خیلی هم اشتیاق دارم که این روایت را مستقلاً در منابع اولیه پیدا کنم. ولی ایشان نقل میکند پیغمبر اعراض کردند و به یک غار رفتند. خلیفۀ دوم با همسایهاش صحبت میکند که من شنیدهام روم میخواهد به جنگ ما بیاید. همسایه میگوید این خبر مهمی نیست. میدانی چه اتفاقی افتاده است؟ میگوید نه! میگوید پیغمبر از دو تا از همسرانش اعراض و دوری کرده است. برآشفته میشود. میگوید: این همان خبری است که من از آن میترسیدم. میآید و میبیند پیغمبر در آنجا رفتهاند. از غلام اجازه میخواهد که وارد شود. دو بار به او اجازه نمیدهند. بار سوم بالاخره وارد میشود. میگوید: یا رسولالله شما همسرانتان را طلاق دادید؟ میگویند نه، طلاق ندادهام. خوشحال میشود. بعد میگوید یا رسولالله دعا کنید خدا آن رفاهی را که به پارس و روم شرقی داده به ما هم بدهد.
مجری: از رسولالله طلب میکند که دعا کند رفاهی که به پارس و روم داده شده را خدا به آنها هم بدهد! یعنی مقصد آنجاست.
زورق: پیغمبر میفرمایند: تصور میکنی رسالت من داستان کسری و قیصر است؟ طبیعی هم هست. میگویند حاشیهنشین دامنش فراخ است. ما بعد از ۱۴۰۰ سال به حوادث آن دوران نگاه میکنیم و خیلی راحت به بعضیها بد میگوییم. بعضیها را نکوهش میکنیم. بعضیها را سرزنش میکنیم. در همین کشور خودمان بعد از انقلاب بعضیها با یک سفر به خارج تعریفشان عوض شد. نمیگویم تا اروپا رفتند، تا دوبی رفتند و تعریفشان عوض شد. یک آسمانخراش دیدند تعریفشان عوض شد. گفتند دنیا چقدر پیشرفت کرده است. من این جور مواقع یاد فیلم هالو میافتم. آقای علی نصیریان در آنجا این فیلم را خیلی خوب بازی کرده است. چه جوری یک روستایی به تهران میآید و وضعش عوض میشود.
مجری: وقتی آنها با روم و فارس آشنا میشوند و قدرت ورفاه آنها را میبینند تحت تأثیر قرار میگرفتند.
زورق: بله! شما کاخ تیسفون را در نظر بگیرید. روزگار با شکوهی که روم داشته است. آن عظمت و جلال و جبروت و مرزهای گسترده آنها را تحت تأثیر قرار میداد. این یک امر طبیعی بود. این طور نیست که اگر ماها آن زمان بودیم بتوانیم قسم بخوریم که تحت تأثیر قرار نمیگرفتیم.
مجری: ما هم اگر دوبی میرفتیم تحت تأثیر قرار میگرفتیم.
زورق: همینطور است. به طور طبیعی وقتی مبدأ میل آنها گرایش به پارس و روم شرقی است طبیعتاً نمیتوانند تاب بیاورند. یادآوری شیوۀ زندگی سیاسی پیغمبر که همان امامت است. ما در کشور خودمان هم زیاد شنیدهایم که میگویند تو هنوز پنجاه و هفتی فکر میکنی؟ هنوز توی دوران ۵۷ زندگی میکنی؟ انگار اصول انقلاب در حال عوض شدن است. در حالی که انقلاب جهانی اسلام با بعثت نبوی آغاز شده و تا قیام قائم آل محمد ادامه دارد. ما ۱۴۰۰سال است که در مسیر این انقلاب زندگی میکنیم.
مجری: همیشه هم با این مواجهیم که به این امامت تن دهیم یا از این امامت خارج شویم و با آن مقابله کنیم؟
زورق: ما در متن این انقلاب زندگی میکنیم و این انقلاب نهایتاً به نتیجۀ نهایی خواهد رسید.
نکتۀ دیگر این است که ما تصور میکنیم تشیع با حضرت علی شروع شده است. این هم خلاف مطلق است. ما شیعۀ علی نیستیم. ما شیعۀ پیغمبر هستیم. خود علیابنابیطالب که درود خدا بر او باد شیعۀ پیامبر بود. خودش میگفت: من پا در جای پای پیغمبر میگذارم. شیعه یعنی پیرو! آیا من و شما میتوانیم بگوییم علی شیعه پیغمبر نبوده است؟
مجری: مشروعیت امیرالمؤمنین به خاطر این بوده که پا در جای پای پیامبر میگذاشت.
زورق: اولین شیعۀ پیغمبر خود علیابنابیطالب است. دفعۀ قبل هم عرض کردم، ما یک دین داریم که اسلام است و یک مذهب داریم و آن هم مذهب پیغمبر است و دیگر هیچ! اصلاً شیعۀ جعفریبه این معنی که تصور کنید امام جعفر صادق مذهب جدید آورد نیست. امام جعفر صادق و امام باقر مروجان مذهب پیغمبر هستند. اگر علی ابن ابی طالب و فاطمه نبودند این مذهب در تاریخ دفن شده بود. بنابراین ما باید به دنبال این باشیم که الگویی را پیدا کنیم که بتواند تمام رفتارهای امامان اسلام را از شخص خاتمالانبیا تا شخص خاتمالاوصیا را برای ما تبیین کند. اما الگو یعنی چی؟ الگو در زبان فارسی یعنی رو بُر! در قدیم خیاطها مقوایی را به شکلی که باید پارچه بریده شود روی پارچه میانداختند و قیچی میکردند. به این روبُر میگفتند. یعنی این را باید روی پارچه بگذارند و بِبُرند. مدل، سرمشق، مقتدا، اسوه، مثال، نمونه! اگر بخواهم کمی دقیقتر بگویم الگو یعنی سلسله قوانینی که با استفاده از آنها بتوان قسمتی از یک چیز یا کل آن چیز را بازسازی کرد.
مجری: قسمتی از یک چیز یا کل از یک چیز را با یک سری قوانین!
زورق: امروز در بحث مدلها بحثی به نام فراگتال هست. فراگتال یک ساختار هندسی است که با بزرگ کردن هر بخش آن کل آن بخش ساخته میشود. یعنی مثل بلورهای برف از مجموعۀ اجزاء همانند ساخته شده است. یک بلور بزرگ خودش از بلورهای کوچک تشکیل شده است.
مجری: یعنی جزء را بگیریم و کل را پیدا کنیم؟
زورق: اگر آن جزء را بگیرید بزرگ کنید کل را به دست آوردهاید. ما میخواهیم به دنبال الگویی باشیم که با آن بتوانیم زندگی تکتک امامان اسلام را تبیین و برای خودمان تفسیر و درک کنیم. کما این که فرمولهای ریاضی هم یک جور الگو هستند. در جبر وقتی میگویید ax+bx=0 بعد میگوییم جوابش از این الگو به دست میآید.
مجری: این الگویی است که بر اساس آن قوانین همیشه تکرارپذیر و قابل درک است.
زورق: A و b هر چه باشد با این الگو میتوان جواب را به دست آورد.
مجری: در حقیقت از جنس قانون است.
زورق: بله! مثلاً در زمان حضرت رسول تشکیل حکومت بود. در زمان حضرت علی دهۀ اول و دوم هجری یک نوع رفتار بود. این پارامتر در زمان امام حسن چیز دیگری بود. در زمان امام حسین و دیگر امامان چیز دیگری شد. ولی یک فرمول بر همۀ اینها حاکم است.
مجری: شما باید این فرمول را به دست بیاورید.
زورق: ما باید آن فرمول را درک کنیم. اگر ما این الگوی مشترک را درک کنیم به راز رفتار امامان اسلام از خاتمالانبیا تا خاتمالاوصیا پی میبریم. اتفاقا فصل مشترک آن دو دورۀ بزرگ تاریخ هم شخص رسولالله هستند.
مجری: فصل مشترک همچنان شخص رسولالله است.
زورق: بله! چون عصر نبوت عصر امامت است. عرض کردم که ما در عصر نبوت امام داریم. ولی نظام سیاسی که به وسیلۀ پیغمبر برای زندگی بشریت ارائه شد یک امر جدید در حیات سیاسی انسان بود. الگوها راهنمای عمل هستند. الگوها پیشبینیپذیری را امکانپذیر میکنند. اگر الگو داشته باشیم یا قسمتی از پدیده را داشته باشیم کل پدیده را میتوانیم بازسازی کنیم. بنابراین ما به دنبال الگوی امامت هستیم. وقتی این الگو را به دست بیاوریم میتوانیم حقوق امام را هم بگوییم. حقوق امت را بگوییم. وظایف امام را بگوییم. وظایف امت را بگوییم. اصلاً ساختار هرم قدرت در نظام سیاسی امت را بگوییم.
مجری: از این نقطه بحث ما برای تبیین و درک آن الگوی امامت شروع میشود.
زورق: اولین قسمت از الگوی امامت این است. امامان اسلام امامت خود را ابراز میکنند. هیچ امامی حق ندارد امامت خود را انکار کند. ابراز امامت تکلیف امام به حق امت است.
مجری: جمله این طور میشود که امام حق ندارد که آن را پنهان کند. باید حتماً ابراز کند.
زورق: هیچ امامی حق ندارد امامت خودش را انکار کند. البته امام اسوه و الگو است. امام پیشتاز جامعه در راه خداست. امام در سیر و قُرب الیالله نمونه و بیهمتا است. امامان ما از خاتمالانبیاء تا خاتمالاوصیا معصوم هستند. این قسمت از الگو و زندگی سیاسی آنها را اگر دقت کنید همه امامت خودشان را ابراز کردهاند.
مجری: این فقط حق آنها نیست و حق جامعه هم هست.
زورق: این به تنهایی تکلییف آنها نیست. حق جامعه است. چون اگر قرار باشد مردم در مسیر خدا حرکت کنند باید پیشتاز راه خدا را بشناسند.
مجری: و بر همین اساس امام وظیفه دارد امامتش را ابراز کند.
زورق: همین ابراز امامت است که بزرگترین خطرها را متوجه امامان کرده است.
مجری: اولاً ابراز امامت از سر قدرت خواهی و این که بخواهند خودشان را نشان دهند نیست. وظیفۀ الهی آنهاست و حق جامعه است که بداند.
زورق: گفتم اصلاً امام سلطان نیست. امام با شیوههای متعارفی که در سلطنت و شبه سلطنت که قدرتمندان قدرت را به دست میآورند، قدرت را به دست نمیآورد. امام قدرت را از امت به دست میآورد. امت جامعۀ سازمانیافتهای است که در آن تمام مردم نقش مساوی، سهم مساوی و حق مساوی دارند.
مجری: همۀ مردم نقش و سهم و حق مساوی دارند.
زورق: پیغمبر با اعلام رسالت خود امامتشان را ابراز کردند. چون اگر امام نبودند پیغمبر نمیشدند. اگر کس دیگری پیشتازراه خدا بود و پیغمبر پیشتاز راه خدا نبودند حکمت الهی اقتضا میکرد که او رسول شود. کسی بالاتر از پیغمبر نیست.
مجری: در حقیقت اعلام نبوت اعلام امامت بود.
زورق: در حقیقت اعلام امامت است. امامت حضرت علی در جاهای مختلف اعلام شده است که من نمیخواهم در اینجا به تفصیل صحبت کنم. کتب زیادی در این زمینه وجود دارد. خدا علامه امینی را رحمت کند که کتاب بزرگ و سنگین و سهمگین الغدیر را نوشتهاند. من هم در کتاب امامت و جهان امروز مواردی را عرض کردهام. ولی روشنترین و دقیقترین آن در همان کتاب غدیر است. در غدیر با صراحت تمام امامت حضرت علی اعلام و ابراز شد. حضرت علی هرگز امامت خود را انکار نکرد. در هیچ شرایطی امامت خود را کتمان نکرد. همۀ مخاطرات را پذیرفت اما این تکلیف الهی را فراموش نکرد. امامت بقیۀ امامان هم اعلام شده است. در خطبه غدیر، حضرت رسول همۀ امامان را اعلام کردند. امامت هر امامی به وسیلۀ امام قبلی اعلام شد. دقیقاً مثل یک زنجیره و فرآیند بود.
مجری: خودشان آن اعلام را پذیرفتند و ابراز کردند. تا اینجا دیگر محل تقیه و محل پنهان کاری و تواضع نیست. حتماً باید امامت را ابراز میکردند.
زورق: امامت را ابراز کردند. این صحبت ما بحث فلسفی و فقهی نیست. یک بحث تاریخی است. ما در تاریخ میبینیم امامتشان را ابراز کردهاند. شما یک مورد بیاورید که یکی از امامان گفته باشند من امام نیستم. این اولین نکته از الگوی امامت است.
دومین نکته انذار است. انذاربه چه معنی است؟ انذار به این معنی است که امام میکوشد جامعه را آگاه و آزاد کند.
مجری: آگاهی و آزادی ببخشد.
زورق: آگاهی به این معنی است که جامعه باید به خودآگاهی و خداآگاهی برسد. قابل اثبات است که خودآگاهی و خداآگاهی با هم در ارتباط متقابل هستند. ما خود را نباید تنها به عنوان یک چیستی بشناسیم. جسم ما چیستی ما است. جسم ما موجودی ما است. ما اگر ناخن خود را بگیریم از ما چیزی کم میشود یا از چیستی ما چیزی کم میشود؟ از موجودی ما چیزی کم میشود. یک موجودی زائد که به درد نمیخورد. کسی که میرود جانباز میشود یک دستش را میدهد. از وجودش چیزی کم میشود یا از موجودیش کم میشود.
مجری: از وجودش چیزی کم نمیشود.
زورق: از موجودی او کم میشود. همانطور که ما به دستمان احتیاج داریم به بقیۀ ابزارآلاتی هم که داریم احتیاج داریم. کما این که اگر کسی با ماشین تصادف کند از موجودیاش کم میشود. از وجودش کم نمیشود. خودآگاهیبه این معنی است که ما بحث چیستی و کیستی را از هم جدا کنیم. کیستی ما و تمایلات ما به صفات ربوبی است. ما خاهان قدرت، علم، عدالت، زیبایی، لطف و خلاقیت مطلق هستیم. خداوند صفات زیادی دارد. در جوشن کبیر خدا را به هزار صفت میخوانیم. این شش صفت که گفتم صفاتی است که مستقیماً میتوان رابطۀ آن را با تمدن خدمتتان عرض کنم. میل به قدرت انواع قدرتها را ایجاد کرده است. میل به علم مطلق انواع علوم را ایجاد کرده است. میل به عدالت مطلق حقوق را ایجاد کرده است. میل به زیبایی مطلق هنر را ایجاد کرده است. میل به لطف روابط و
نهادهای لطیف را ایجاد کرده است. میل به خلاقیت مطلق تکنولوژی را ایجاد کرده است. در همۀ اینها ما سیریناپذیر هستیم.
مجری: یعنی به خاطر میل ما به آن مطلق بودن است.
زورق: ما میخواهیم آن قدرت عالم، عادل جمیل لطیف خلاق را داشته باشیم. ما میخاهیم به آن برسیم. این یک بیتابی وجودی در سرشت ما است که ما به خدا میل داریم اما ممکن است خداآگاهی نداشته باشیم. مثل بچه که میل به شیر مادر دارد ولی از شیر مادر آگاهی ندارد. ممکن است خاک بخورد. تمام این ماتریالیستها بچههایی هستند که در گهوارۀ تاریخ به جای این که شیر بنوشند خاک خوردهاند.
مجری: یعنی چی؟
زورق: یعنی این که میل به خدا دارند ولی تصور میکنند آن بینهایت را در این نهایت میتوانند به دست بیاورند.
مجری: آقای دکتر زورق از الگوی امامت حرف میزدید و ابراز را فرمودید و انزار را هم به معنی آگهی بخشی و آزادی بخشی بیان کردید که در بخش آگاهیبخشی، خودآگاهی و خداآگاهی بود. بقیه صحبت را در خدمت شما هستیم.
زورق: تفصیل بحث خودآگاهی و خداآگاهی را من در کتاب فلسفۀ تاریخ آوردم. دوستان عزیزی که علاقهمند هستند میتوانند به این کتاب مراجعه کنند. متن این کتاب در سایت من هست. رایگان میتوانند از آن استفاده کنند. آزادی به این معنی است که بین انسان و خدا نباید هیچ مانعی باشد. مانع در راه خدا ممکن است یک نظام سیاسی فاسد باشد. یا یک نظام اقتصادی فاسد باشد. یک نظام اجتماعی فاسد باشد. شرایط فرهنگی فاسد باشد. اینها همه سدهای راه انسان در حرکت به سوی خداست که باید برداشته شوند. انزار که میکنند یعنی سعی میکنند جامعه را به خودآگاهی، به خداآگاهی و به آزادی برسانند.
مجری: قاعدتاً آزادی یک نوع اعتراض نسبت به آن موانع هم خواهد داشت.
زورق: طبیعتاً آزادیخواهی با تمام منافع نیروهای خودکامه در سطح جامعه از مقیاس یک دِه کوچک تا جامعۀ جهانی در تضاد قرار میگیرد.
مجری: هرچه که مانع باشد؟
زورق: بله! هرچه مانع باشد. پیغمبر سیزده سال در مکه انزار کردند. البته در مدینه هم انزار را ادامه دادند. حضرت علی بیست و پنج سال انزار کردند.
مجری: در کنار ابراز امامت خودشان، به عنوان امام انزار میکردند.
زورق: همۀ امامان بلا استثنا مردم را انزار کردند. از خاتم انبیاء تا خاتمالاوصیا و حضرت مهدی هم به وسیلۀ نایبان خاص انزار کردند. بعد از آن هم وظیفۀ انزار بر عهدۀ نایبان عام است.
سومین نکته. همۀ امامان منتظر ظهور امت خود بودهاند.
مجری: انتظار ظهور امت خود!
زورق: پس شد ابراز، انزار و انتظار.
مجری: ما همیشه انتظار را به معنای ظهور امام میفهمیم. شما انتظار ظهور امت را میگویید.
زورق: اتفاقا آن چیزی که خیلی مهم است ظهور امت است. چون اگر امام امت نداشته باشد سرنوشتش چه خواهد شد؟ من الآن وظایف امت را در مقابل امام عرض خواهم کرد. امام بدون امت هیچ کاری نمیتواند بکند. نماز امامت با حضور امت شکل میگیرد. آیا کسی میتواند نماز جماعت را فرادا بخواند. اصلاً معنی دارد؟
مجری: اگر بزرگترین عالم باشد وقتی کسی پشت سر او نماز نخواند نماز جماعت نمیشود.
زورق: فرادا است. پس اگر نماز جماعت خواستید حتماً باید عدهای باشند که به شما اقتدا کنند. آیا میتوانید بگویید من تنهایی میخواهم نماز جماعت بخوانم؟
مجری: امامت به معنای سیاسی بدون امت شکل نمیگیرد. یعنی تحقق پیدا نمیکند.
زورق: پس تا اینجا سه تا شد. ابراز، انزار و انتظار. پیغمبر سیزده سال انتظار ظهور امتشان را کشیدند. حضرت علی ۲۵سال انتظار ظهور امتشان را کشیدند. بقیه امامان هم همینطور.
مجری: امت را توضیح خواهید داد؟
زورق: چهارمین ویژگی در سیرۀ امامت اقدام است. امام امامت را ابراز میکند. جامعه را انزار میکند. سعی میکند جامعه را به خودآگاهی و خداآگاهی برساند. وقتی امت ظهور کرد با حضور مردم به تشکیل حکومت اقدام میکند. این است که موتور حرکت نظام سیاسی امامت متن مردم است. آن نیرویی که نظام امامت را ایجاد میکند متن مردم هستند. نه پارلمان و نه روشهای پارلمانی است. نه روشهای نظامی و نه روشهای چریکی است. اینها روشهایی است که از آنها برای کسب قدرت استفاده شده است. امام از این طرق استفاده نمیکند. امام از متن مردم خودآگاه و خداآگاه که مفهوم آزادی را فهمیدهاند استفاده میکند. بعد از این که مدینه یکپارچه تبدیل به یک امت شد، تبدیل به یک جامعۀ آگاه شد ما اشتباه کردیم. ما نباید دوران ملیگرایی عربی را بعد از پیغمبر تکرار میکردیم. ما نباید دوران اشرافیت قریش را بعد از پیغمبر تکرار میکردیم. نباید آن طور بیتالمال حیف و میل میشد که شد.
مجری: در حقیقت همۀ اینها ارتجاع است.
زورق: بله! در حقیقت ارتجاع است. گفتند بعد از مردن عبدالرحمن عوف وقتی طلاهای او را روی هم ریختند کسی که این طرف ایستاده بود کس دیگری که آن طرف ایستاده بود را نمیدید. شما حساب کن چقدر طلا است. این طلاها از کجا آمده بود؟ حق کی بود؟
مجری: از قدرتی که کسب کرده بودند.
زورق: حضرت علی مگر نمیگوید هر جا طلا انباشته میشود در کنارش فقر به وجود میآید.
مجری: حق تضییع شدهای آنجا هست.
زورق: در حقیقت آن طلاهای انبوه تجلی عینی حقوق تضییع شدۀ اقشار پایمال شدۀ جامعه است.
مجری: بعد از پیامبر آن ارتجاع رخ داد.
زورق: آن ارتجاع را مردم تجربه کردند و گفتند نه! علی و پای علی هم ایستادند. در جنگ صفین اینها ۲۵هزار شهید دادند. کم شهید نیست. میتوانم خدمت شما عرض کنم اکثریت مطلق صحابۀ پیغمبر که زنده بودند در جنگ صفین در رکاب علی ابن ابی طالب بودند.
مجری: یعنی تعداد زیادی ایستادگی کردند. ما اینجای تاریخ را هم باید مد نظر قرار دهیم.
زورق: بله! تعداد زیادی هم شهید شدند. وقتی یک جامعه اعلام کرد که من یک امت هستم. من به خودآگاهی و خداآگاهی رسیدم. من مفهوم آزادی را درک کردهام. من آمدهام که از آزادی خودم دفاع کنم. امام مکلف است که اقدام کند و نظام سیاسی امامت را تشکیل دهد. بنابراین نفرمایید امام حسن با معاویه صلح کرد. اصلاً در اینجا صلح یک کلمۀ بیمعنی است. صلح موقعی است که دو قدرت در کنار هم بر سر یک سلسله موازین به توافق میرسند. اسم این را صلح میگذارند. امام حسن این کار را نکرد. امام حسن مسند حکومت را رها کرد. از حکومت اعراض کرد. چرا؟ چون امام حسن نمیتوانست امام آن مردم دنیا فریفته باشد.
مجری: اینجا امت ظهور نکرد.
زورق: اینجا امت غروب کرد. امت نزول کرد. امت سقوط کرد. امت وقتی سقوط میکند مجددا به رعیت تبدیل میشود تا سلطانی پیدا شود و آن رعیت را زیر مهمیز خودش بگیرد و گرفت. معاویه وقتی وارد مسجد کوفه شد گفت: خیال نکنید من با شما جنگیدم که شما نماز بخوانید و روزه بگیرید. او آدم سیاستمداری بود. گفت: البته میدانم شما خودتان این کارها را میکنید. من آمدهام تا بر شما حکومت کنم.
مجری: امت دوباره رعیت شدند.
زورق: شدند رعیت و تا امروز رعیت هستند. این است که شما میبینید در حکومتهای آنچنانی مردم همچنان رعیت هستند و حق رأی ندارند. اصلاً انتخابات در چنین کشورهایی معنی ندارد. میگوید مردمسالاری یک پدیدۀ غربی است، اسلامی نیست. به اسلام تهمت میزند. در حالی که مردمسالاری حقی است که اسلام برای مردم شناخته است. اصلاً نظام سیاسی امامت را متن مردم به وجود میآورند.
مجری: از دل نظام سیاسی امامت، مردمسالاری بیرون میآید. متن مردم را تحقق میبخشد.
زورق: در جمهوری اسلامی جمهوریت عین اسلامیت است. نه این که جمهوریت با اسلامیت جمع شده باشد.
مجری: در پارادایم امامت؟
زورق: اسلامیت عین ذات جمهوری اسلامی است. جمهوریت هم عین ذات جمهوری اسلامی است. الآن فرصت نیست اما قابل اثبات است که اصلاً جمهوریت خارج از این چارچوب امکان ندارد. ولی تا مردم خودآگاه و خدا آگاه نشوند و آزادی را درک نکنند به صورت یک جامعه سازمانیافتهای که در آن همه حق و سهم مساوی و نقش مساوی دارند به این صورت در نمیآیند. تا به این صورت در نیایند امت شکل نمیگیرد.
مجری: خیلی مشتاقم مفهوم امت و وظایف امت را بشنویم.
زورق: به این بحث هم خواهیم رسید. امت یک جامعۀ فراقومی است.
مجری:۱٫ فراقومی بودن.
زورق: همۀ اینها که دم از قومیت میزنند از امت رسولالله خارج هستند. قرآن میفرماید: یا ایهاالناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبایلً و متعارفوا. ان اکرمکم عندالله اتقیکم. تو نگو من فارس هستم و برترم. من تُرکم پس برترم. من لُرم پس برترم. همۀ اینها خروج از مذهب پیغمبر است. یکی شده فارس! قد من ۱۶۹ سانت است. قد شما ۱۷۰ سانت است. تا حالا به این قضیه فکر کرده بودیم. چند جلسه ما همدیگر را دیدهایم، اصلاً فکرکردیم که طول قدمان چقدر است؟ اصلاً اهمیتی دارد؟ اهمیت ندارد. این به این معنینیست که همه باید یک قد باشیم. یا این که هر کس قدش ۱۵۰ بود بد و هر کس ۲متر بود خوب است. اینها همه برای شناختن است. اگر همه یک شکل و یک رنگ و یک اندازه بودند که نمیتوانستیم چیزی را بشناسیم. قومیت هم وسیلۀ شناختن است.
مجری: تمایزاتی است که شناخته شویم.
زورق: بله! وسیلۀ شناختن است. ما اینها را نه انکار میکنیم و نه باید ستایش کنیم. نه این که به آن افتخار کنیم. خیلی راحت میگوید این غرورانگیز است. درحالی که توجه نمیکند کلمۀ غرور در اسلام به معنی خوبی ذکر نشده است. بله، ما اقوام مختلفی هستیم ولی این چیز مهمی نیست. آنچه مهم است این است که ما مسلمانیم. اگر مسلمان بودنمان را فراموش کردیم و گفتیم ما از قوم فلان هستیم از مذهب پیغمبر خارج شدهایم. یکی از انصار در جنگ اُحد مجروح شد و در شُرف مرگ بود. مردم جمع شدند و گفتند به تو تبریک میگوییم داری شهید میشوی. گفت: من برای این حرفها به جنگ نرفتم. من از قوم خود دفاع کردم. پیغمبر گفتن جایگاه او آتش است. در رکاب پیغمبر برای دفاع از مدینهالنبی جنگیده و به جهنم رفته است. چون ملیگرا بوده است. چون قوم گرا بوده است. چون خدا گرا نبوده است. امت یک جامعۀ فراملی است. همۀ کسانی که دم از ملیت میزنند از مذهب پیغمبر خارج هستند. بله، ما ملل مختلف داریم ولی آن هم مثل طول قد و وزن است. مثل رنگ چشم است.
مجری: عرق ملی بودن ما چگونه جمع میشود؟ مثلاً همین امشب قبل از این برنامه من و شما مسابقه فوتبال ایران را میدیدیم و هر دو از اتفاقی که برای تیم ملی ما میافتاد خوشحال بودیم. یک اتفاق هم ما در اینجا داریم.
زورق: من اینجا از فرصت استفاده میکنم و خدمت گزارشگران عرض میکنم بعضی وقتها جوری صحبت میکنند کهانگار اگر خلافی به نفع تیم ما صورت بگیرد باز هم خوب است. چون به نفع ما است حق را کنار میگذارد. در حالی که اگر حق مال تیم مقابل باشد باید بگوید حق با آنهاست. به هر طریق حب نفس است اما هست. ما نمیتوانیم این را انکار کنیم. آن چیزی که میگوییم در حقیقت یک جور نفعپرستی و نفسپرستی و خودپرستی است. اینها باید کنار گذاشته شود. بالاخره امت یک جامعۀ فرانژادی است. نمیتوانیم بگوییم چون ما از این نژاد هستیم پس برتریم.
مجری: فراقومی، فراملی و فرانژادی!
زورق: فرانژادی و جهانی است. امت چه وظایفی دارد؟ پس امت یک جامعۀ خودآگاه، خدا آگاه و آزادیخواه است. چون آزادیخواه است عدالت طلب است. چون آن دسته از صفات الهی که در جامعۀ بشری در اثر ناخودآگاهی قربانی میشود صفت عدالت است. همه به دنبال قدرت، علم، زیبایی میروند. هنر همه جا هست. حتی نهادهای لطیف همه جا هست. ما خیریه درست میکنیم. آنجا هم میبینی نوشتهاند فروشگاه خیریه! آن چیزی که قربانی میشود عدالت است.
مجری: در بین آن صفات عدالت است که قربانی میشود.
زورق: یعنی آزادیخواهی و عدالتطلبی دو روی یک سکه هستند. بنابراین امت جامعهای خودآگاه، خداآگاه، آزادیخواه و عدالت طلب است.
مجری: عدالتطلبی است که همواره قربانی است.
زورق: عدالت است که در جامعۀ بشری قربانی میشود. عدالت شعار تمام انقلابات بشری است. شعار محوری انقلاب نهایی هم شعار عدالتاست. وظایف امت در مقابل امام چیست؟
- شناخت امام.
مجری: بعد از ابراز امام را بشناسد.
زورق: این یک نکتۀ کلیدی است. وقتی میخواهیم امامت را با لیبرالیزم و دمکراسی غربی مقایسه کنیم. البته دمکراسی غربی اگر دمکراسی بود سرنوشتش این نمیشد. اتفاقا بر خلاف آن چیزی که غرب ادعا میکنند همیشه با دمکراسیها جنگیده است. چرا میگویم با دمکراسیها جنگیده است؟ یکی از بزرگترین جنگها جنگ جهانی دوم است. من کاری ندارم کسی که در انتخابات آلمان در سال ۱۳۳۷ رأی آورد و در نتیجه صدراعظم آلمان شد چه آدمی بود. من او را نمیشناسم. اینها توصیفاتی از او میکنند. همیشه وقتی دشمن پیروز میشود تعریف خودش را میکند. به آن کاری ندارم. ولی نکتۀ مهم این است که مردم آن را انتخابکردهاند. ولی غرب با او جنگید. آلنده در شیلی انتخاب شد ولی غرب با او جنگید. مرحوم آیتالله کاشانی با انتخابات در رأس مجلس بود و آن مجلس مصدق را سر کار آورد. باز هم رأی مردم درکار بود. ولی غرب با او جنگید.
مجری: هم با مصدق و هم با کاشانی!
زورق: غرب چهل سال است با انتخابات در ایران مبارزه میکند. جایی نبوده که در آن انتخابات باشد و غرب طرف مردم باشد. مگر در انتخابات نمادین. حتی در اُطریش چند سال پیش آقایی به نام هایدر رأی آورد. اتحادیه اروپا به اُطریش اعلام کرد اگر این آدم سر کار بیاید ما قطع رابطه میکنیم. استعفا داد و رفت ودر ۵۰ سالگی هم تصادف کرد و مُرد. این مال دوران ما است. این مال قرن بیستم نیست. مال قرن بیست و یکم است. ولی الآن به این مطالب کار ندارم. غرب دشمنی خودش را با دمکراسی اعلام کرده است. در عین حالی که غرب دم از دمکراسی میزند با دمکراسی میجنگد. شهادت آن چهل سال جنگی است که با ما در ابعاد مختلف کرده است. در بعد نظامی جنگیده است. در بعد انتظامی جنگیده است. جنگهای تروریستی راه انداخته است. در بعد روانی جنگیده است. در بعد انسانی جنگیده است. در بعد سیاسی جنگیده است. در بعد بینالملل هم جنگیده است. در همۀ زمینهها جنگیده است. چهل سال است با ما میجنگد. ولی شعار دمکراسی هم میدهد. فقط آن دمکراسی را قبول دارد که خودش تعیین کرده باشد که چه کسی به قدرت برسد. این جور دمکراسیهای نمادین را قبول دارد. ما به این بحثها کاری نداریم و موضوع بحث ما هم نیست. غرب چه میگوید؟ میگوید مردم باید یک نفر را انتخاب کنند. آیا معیاری هم میدهد؟ نه! روی این حساب است که من در کتاب امامت عرض کردم لیبرال دمکراسی غربی یک پرتگاه فوقالعاده و فریبنده و زیبا و فوقالعاده خطرناک است. خود غرب میگوید هیتلر با انتخابات روی کار آمد. خود غرب هم میگوید هیتلر جنایتکار بود. میگویند یا نه؟ پس غرب قبول دارد که در لیبرال دمکراسی غرب جنایتکاران به قدرت میرسند. در عصر معاصر هم ترامپ بود. خودشان حسابهای ترامپ را بستند و صدای او را خاموش کردند.
مجری: این را دارید در راستای این میگویید که امت شناخت دارد؟
زورق: تشابه امامت با لیبرال دمکراسی این است که هر دو میگویند حق با مردم است.
مجری: در امامت هم ما میگوییم حق با مردم است؟
زورق: میگوییم ملت در رأس امور است. امام خمینی چه گفتند؟ عجیب این است که این سیرۀ امامت در زندگی امام خمینی قابل تطبیق است. اگر فرصت شد خدمت شما عرض میکنم. ولی از آن طرف بلافاصله در امامت میگوییم مردم موظفند امام زمان خودشان را بشناسند. هرکس که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
مجری: تا اینجا ما امام را در حد آن الگوی سیاسی داریم درک میکنیم.
زورق: امام یعنی پیشتاز خدا! امام یعنی نزدیکترین فرد به خدا! امام کسی است که صفات ربوبی را در آیینۀ وجود خود تجلی ساخته است.
مجری: اینجا به شورا مربوط نمیشود؟
زورق: اینجا فقط شناخت است. باید امام را شناخت. اینجا دیگر امام انتخابی نیست. امام اکتشافی است. استاد عزیز شما اگر بخواهید بلندترین قلۀ کوه ایران را شناسایی کنید چکار میکنید؟ اندازهگیری میکنید یا رأیگیری میکنید؟
مجری: اندازهگیری میکنم.
زورق: اندازهگیری میکنید. مجلس خبرگان برای اندازهگیری است. برای رأیگیری نیست. اعضای مجلس خبرگان باید اندازهگیری کنند ببینند الآن مصداق پیشتاز راه خدا کیست. آن کسی که از بقیه در کنترل نفسش قدرتمندتر است کیست؟ بر مدیریت هیجاناتش و در تقوا از بقیه عالمتر است. از همه عادلتر است. با این شکوهی که در خودش به وجود میآورد از نظر شخصیت انسانی از بقیه زیباتر است. از بقیه لطیفتر و خلاقتر است. به نسبت ظرفیت وجودی خودش یک موجود ممکن محدود است. با خدا قابل مقایسه نیست.
مجری: چون باید کشف کنند. اندازهگیری کنند. رأی گیریو و دستهکشی نیست.
زورق: میگوییم حق با مردم است که سرنوشت خودشان را انتخاب کنند. اما اگر شما بخواهید امت باشید و راه خدا را بپیمایید اولین تکلیف شما این است که امام را بشناسید.
مجری: بعد هم تکلیف امام ابراز است و او هم باید ابراز کند.
زورق: شما میگویید من میخواهم کوهنورد شوم و بلندترین قلۀ ایران را فتح کنم باید بلندترین قلۀ ایران را بشناسید. همینطوری به بلندترین قلۀ ایران نمیرسید.
- امت باید از امام پیروی کند. فقط شناخت امام کافی نیست. اگر امام را بشناسیم و از او پیروی نکنیم نباید انتظار داشته باشیم نظام امامت شکل بگیرد. پس این وظیفۀ دوم است.
- تکتک اعضای امت وقتی امام را شناختند باید او را به بقیه معرفی کنند. نباید در مقابل او بیتفاوت باشند. هر کس در مورد امام سکوت کند به امامت و نه به امام خیانت میکند.
مجری: سکوت در برابر امامت جایز نیست.
زورق: نباید این حق مردم را نادیده گرفت. مردم حق دارند امام را بشناسند. چون مردم حق دارند امام را بشناسند کسی که امام را میشناسد باید او را به مردم معرفی کند.
- باید از امام دفاع کند. وقتی شما امام را در مسند قدرت قرار میدهید نمیتوانید او را بیدفاع رها کنید. او به خاطر شما در معرض انواع مخاطرات قرار میگیرد و شما میروید گوشۀ مسجد نماز میخوانید. آیا این نماز قبول است؟ واجبترین واجبات این است که باید از امام دفاع کنید. امام را در کانون انواع خطرها قرار ندهید.
- امام را باید الگو قرار داد. هر کس باید سعی کند به گونهای امام خود را بسازد. آن گونه که امامان معصوم غیر از رسولالله کوشیدند خود را به گونۀ رسولالله از نظر شخصیت وجودی بسازند و همه الگو و اسوه شدند. رسول و نبی نبودند. ولی الگو و امام معصوم بودند و رسولالله طبق الگویی که خدا به وسیلۀ جبرئیل بر او نازل کرد خودش را ساخت.
مجری: پس امام را الگو قرار دهیم.
زورق: بله! باید امام را الگو قرار دهیم.
- اقامۀ نظام امامت تحکیم و تقویت آحاد!
مجری: یعنی چی؟
زورق: تکتک فرایض دو تا شرط دارد. هر فریضه که در اسلام هست دو تا شرط دارد: آگاهی، آزادی.
اگر کسی در حال مستی حمد و سوره را بخواند نماز خوانده است؟
مجری: نه.
زورق: چون آگاه نبوده است.
دوم آزادی اگر کسی از ترس این که او را کتک بزنند نماز بخواند نماز خوانده است؟ آن هم نه! مردم باید آزادانه و آگاهانه با علم و اختیار نظام سیاسی امامت را اقامه کنند. آنچنان که در عصر خودمان دیدیم در زمان امام خمینی صورت گرفت. امام مردم را آگاه کرد. امام مردم را آزاد کرد. امام به مردم گفت: آیا جمهوری اسلامی را میخواهید؟ آری یا نه؟ گفتند: آری! بیش از ۹۹درصد گفتند آری. امام هم تشکیل نظام امامت داد. پس در اینجا یک نکته برای ما آشکار میشود. در حقیقت امام حسن به این دلیل کنار رفت که امت نبود. ما در امامت امام حسن باید نقش امت را برجسته ببینیم. امام حسن نشان داد چقدر مسئلۀ ظهور امت ضرورت دارد.
۷- مردم باید در چرخههای تصمیمگیری مشورتی و شورایی در نظام امامت شرکت کنند. تصمیمگیریهای مشورتی آنجاست که مسئولیت تصمیمگیری با امام است.
مجری: ایم تصمیمگیری مشورتی میشود؟
زورق: تصمیمگیری مشورتی این است که شما تصمیمگیرنده هستید. با دیگران مشورت میکنید ولی مسئولیت تصمیمگیری با شماست.
مجری: یعنی تصمیم نهایی هم با شماست.
زورق: خدا به پیغمبر میگوید وشاورهم فیالامر. بعد میگوید فاذا عزمت.
مجری: یعنی به تصمیم و عزم نهایی رسیدی!
زورق: میگوید با آنها مشورت بکن ولی وقتی که تو تصمیم گرفتی. نه این که شما تصمیم گرفتید.
مجری: این تصمیمگیری مشورتی میشود؟
زورق: بنابراین اختیار در تصمیمگیری در سطح امامت استراتژیک هم هست. اگر بخواهیم وارد بحث استراتژیک هم بشویم تصمیم با امام است. اما امام مشورت میکنند. مردم موظفند در این چرخههای تصمیمگیری مشورتی شرکت کنند.
دوم شرکت در چرخههای تصمیمگیری شورایی است. این دیگر در سطح امور اجرایی است. دِه را میخواهید چه جوری اداره کنید؟ این خیابان تعریض شود یا نشود. میخواهید برق را از سلولهای خورشیدی بگیرید یا میخاهید از آب بگیرید؟ یا از سوخت فسیلی میخواهید استفاده کنید؟ اینها همه بر عهدۀ مردم است که خودشان باید در چرخههای تصمیمگیری شرکت کنند. اما ویژگیهای امام! ضمن صحبتهایم عرض کردم و الآن هم اشاره میکنم که امام پیشتاز امت در سیر وجودی به سوی خداست. امام خودآگاهترین انسان است. شما دعای عَرفه را نگاه کنید. خودآگاهی و خداآگاهی در دعای عرفه به اوج خود رسیده است. من فکر نمیکنم متنی داشته باشیم که از دعای عرفه بیشتر بتواند خودآگاهی و خداآگاهی را توصیف کند. من اینم، تو آنی. حتی خود چیستی را هم مطرح میکند. تویی که برای من این بدن را با این خصوصیات آفریدی. حتی چیستی و موجودیها را هم مطرح میکند. به وجود خودش هم اشاره میکند. تو آنی هستی که هستی. با آن توصیفی که امام حسین کردهاند. در خداپرستی و تحرک انقلابی، در عشق الهی و فداکاری در راه مردم و شیوۀ زیستن. امام با زیستنش به مردم عشق میورزد. زندگی پیغمبر را نگاه کنید. ۱۰سال پیغمبر در مدینه دود از خانۀ پیغمبر دود بلند نشد. گفتند پیغمبر غذای پُختنی نخورد. چون میخواست در سطح فقیرترین اقشار جامعه زندگی کند. میخواست زندگی را در کام همه شیرین کند.
مجری:۱۰سال پیامبر غذای پختنی نخورد؟
زورق: نه این که غذای پختنی نخورد. در خانهشان غذا پخته نشد. این طور که من شنیدهام. اساتید تاریخ بهتر از من میدانند.
مجری: به این معنا که در سطح مردم معمولی زندگی میکرد.
زورق: مرحوم آقای فردوسی پور میگفتند من در خانۀ امام در پاریس بودم. رفتم پرتقال خریدم. امام من را صدا کردند. گفتند پرتقالها را بیاور من ببینم. پرتقالها را بردم نشان دادم. امام گفتند این پرتقالها در حدی نیست که طبقۀ متوسط میخورد. اینها را پس بده و پرتقال ضعیفتر و کوچکتر بخر که مردم میتوانند بخورند. نگفتند شأن انقلاب را در مقابل مهمان خارجی خدشهدار میکند. ببینید نکات ظریف کجاست. نمیدانم این را جایز هست بگویم یا نه. کسی خدمت مقام معظم رهبری رسیده بود. پسر ایشان هم بودند. موقع ناهار پسر بلند میشود و میرود. از غذایی که برای مهمان رهبر آورده بودند پسر اجازه نداشته بخورد.
مجری: یعنی اینها وظیفۀ حاکمیتی است.
زورق: دقیقاً الگو هم هست. امام مانع دست درازی نخبگان و صاحبان قدرت به حقوق عمومی میشود. امام تمام استعدادهای وجودی خودش را شکوفا کرده و اگر ما در خدمت امام باشیم او همۀ استعدادهای جامعه را شکوفا میکند. این است که در زمان امام زمان ما شاهد یک آمایش جهانی خواهیم بود. کار بزرگ امام در هر حال اقامۀ عدل است. کسانی که میگویند اول انباشت ثروت و بعد عدالت از سیرۀ امامت فاصله گرفتهاند. هر چه میخواهند شدهاند. کاپیتالیست و سرمایه دارشدهاند. من کاری ندارم چی شدهاند.
مجری: این دیگر امامت نیست؟
زورق: این سیرۀ امامت نیست. اگر بخواهیم نظام امامت را با نظامات موجود بسنجیم و با توجه به این که فرصت تمام است من بحثم را جمع بندی میکنم. پیغمبر اینجوری امامت کردند. در آن چند سال هم حضرت علی اینجوری امامت میکردند. ارتجاع عرب امامت پیغمبر را تاب نیاورد. نبوت پیغمبر را ابزار قدرت یافت. از آن روز تا امروز میگوید لا اله الاالله محمدً رسولالله. شمشیر به کمرش بسته و گردن میزند.
مجری: قدرت را گرفته است.
زورق: قدرت را گرفته و ول نمیکند. اجازه نمیدهد مسلمانان جهان امامت پیغمبر را بفهمند و درک کنند.
مجری: به خاطر این که نسبتی با رسولالله ندارد.
زورق: اصلاً اجازه نمیدهد نظام سیاسی امامت شناخته شود. میگوید اینها رافضی هستند. اینها از دین خارج شدهاند. در حالی که اگر امامت ملاک رافضی بودن است نعوذ بالله دهانم لال پس پیغمبر هم رافضی بودند؟ نعوذ بالله پیغمبر هم از دین خارج شدند؟ در صورتی که نظام امامت شکل بگیرد کارایی و اثر بخشی و کارآمدی به بلوغ خودش میرسد. این یک شعار نیست. این یک بلوف نیست. ما این را در جنگ تحمیلی دیدیم.
مجری: یک بار دیگر بگویید. منظور این است که در نظام امامت استعدادها شکوفا میشود؟
زورق: اگر نظام امامت وجود داشته باشد کارایی و اثر بخشی و کارآمدی به بلوغ خودش میرسد.
مجری: نسبت اینها با امامت چیست؟
زورق: نسبت اینها با امامت، در انگیزه و خاصیتی است که انگیزۀ الهی به تمام تبار انسان میبخشد. اگر بخواهم خدمت شما مثال بزنم. به میانگین سنی فرماندهان در جنگ تحمیلی نگاه کنید. زیر سی سال است. هیچ کدام هم دورههای جنگ را ندیده بودند. اصلاً نظامی نبودند. فرماندهان عزیزی مثل شهید فلاحی، شهید صیاد شیرازی، مرحوم ظهیر نژاد دوره دیده بودند. خدماتشان در جنگ مؤثر و مفید بود. من روی کسانی که دوره ندیده بودند صحبت میکنم. مثلاً مرحوم شهید حسن باقری که در روزنامه جمهوری اسلامی خبرنگار بودند. ولی فرمانده اطلاعات و عملیات شد. عبدالرشید از فرماندهان ارتش عراق گفته بود تا شما شهید باقری را داشتید عملیات شما خوب پیشرفت میکرد.
مجری: این ناظر به این است که در نظام امامت استعدادها خوب شکوفا میشود.
زورق: وقتی که انگیزه الهی شود. چون یکی از اشتباهاتی که بعد از جنگ شد این بود که ما گفتیم انگیزۀ الهی خوب است ولی در کنار آن انگیزۀ اقتصادی را هم بیاوریم. انگیزۀ اقتصادی یعنی چی؟ یعنی حب دنیا.
مجری: به عنوان یک محرک خواستیم از آن استفاده کنیم.
زورق: حب دنیا یعنی چی؟ حب دنیا کل خطیره. ببینید کجا اشتباه کردیم. باید یک دور برگردیم و پالایش کنیم. ما مگر اجازه داریم حب دنیا را در کنار حب خدا بگذاریم؟ کیبه ما این اجازه را داده است؟ سیرۀ امامت را در زندگی تمام امامان میتوانید ببینید.
مجری: آقای دکتر من یک سؤال راجع به امت بپرسم. شما از نقش مساوی و سهم مساوی و حق مساوی حرف زدید. این نقش و حق برابر را توضیح دهید.
زورق: وقتی میگوییم نقش مساوی یعنی همۀ اعضای امت باید در تمام تصمیمگیریهای عمومی حق رأی داشته باشند. این نقش مساوی را بعد از رحلت پیغمبر گرفتند. حذف کردند. گفتند فقط باید قریش نقش داشته باشد. در قریش هم بنیهاشم حق نقش ندارند. سهم مساوی یعنی بیتالمال باید مساوی تقسیم شود. مواهب عمومی باید بین مردم مساوی تقسیم شود. این طور نباشد که یکی اینقدر داشته باشد که تفریحش این باشد که آقازادهها ماشینگران قیمتشان را به هم بزنند و بخندند. از آن طرف عدهای هم در سطل زباله به دنبال نان بگردند. این سهم مساوی کجا رفت؟ آن چیزی که باعث اعتراض طلحه و زبیر به حضرت علی شد اینب بود که حضرت علی گفت باید سهم همه مساوی باشد. حق مساوی هم این است که همه در مقابل قانون یکسان باشند.
مجری: یعنی هر جا ما از حق مساوی، سهم مساوی و حق مساوی دور شویم در حقییقت از امامت دور شدهایم.
زورق: حضرت علی با یک نفر دیگر پیش قاضی رفتند. حضرت علی را با احترام خطاب قرار داد و او را نه! گفتند چرا؟ ما حق مساوی داریم. هردو ما را یک جور خطاب کن. دردناک این است که ما فقط حضرت علی را به جنگهای بدر و اُحُد و خیبر و خندق میشناسیم.
مجری: من این دغدغه را نسبت به خودمان هم میبینم. این جملهای که شما نسبت به ارتجاع عرب میگویید امکانش هست ما در انقلاب خودمان هم دچار ارتجاع بشویم. اگر قدرت را از امام بگیریم، قدرت را از انقلاب بگیریم ولی آن الگوی امامت را که شما در مورد حق مساوی، سهم مساوی و حق مساوی گفتید را از دست بدهیم خودمان دچار ارتجاع میشویم.
زورق: اگر ولایت فقیه در این انقلاب نبود انقلاب رفته بود. نخبگان جامعه نتوانستند انقلاب را حفظ کنند. آنچنان که انقلاب بود و باید باشد و هست.
مجری: آقای دکتر توضیح دهید.
زورق: این امر خیلی روشن است. توضیح ندارد. نگاه کنید ببینید روش زندگی ما در اول انقلاب چه بود و الآن چیست؟ منشاء میل ما اول انقلاب چه بود و الآن چیست؟ الآن فقط رهبر انقلاب و عدۀ معدودی هستند که از انقلاب دفاع میکنند. یکی از آنها شهید قاسم سلیمانی است. یکی مثل شهید حججی است. شهدایی که زندهاند و ما آنها را نمیشناسیم و زیر این پرچم را گرفتهاند و نمیگذارند سقوط کند. وگرنه با این شعارهایی که عدهای دادند که درون آن ملیگرایی، زراندوزی، کنز و دنیاطلبی بود اِلا خدا مگر انقلاب میتواند این طوری دوام پیدا کند. امیدوارم آقای رئیسی انشاءالله بتوانند این مسیر را ادامه دهند و پرچم انقلاب را روز به روز بلند کنند. بحث ما بحث روز نیست. من که در مورد سیرۀ امامت صحبت میکردم در مورد امام زمان هم همین سیره وجود دارد. امامت امام زمان توسط امام حسن عسگری اعلام شد. امام زمان به وسیلۀ نواب خاص خود جامعه را انزار کردند. در زمان غیبت کبری این انزار بر عهدۀ نواب عام است. امام زمان هم منتظر ظهور امت خودش است. امام زمان قبل ازین که امت اقدام کند اقدام نخواهد کرد.
مجری: این یک تفاوت بین گفتههای مهدویت و انتظار ایجاد میکند.
زورق: خدا رحمت کند مرحوم دکتر شریعتی را که برای اولین بار این را گفت. گفت امام مُنتظَر خود مُنتظِر است. او دیگر فرصت نداشت بحث را باز کند. من دارم خدمت شما عرض میکنم. امام مُنتظَر، مُنتظِر چیست؟
مجری: ظهور امتش!
زورق: ظهور امتش. این ادبیات جدید است ولی در روایات ما بکرات گفته شده که قبل از زمانی که استعداد لازم به وجود بیاید امکان اقامۀ نظام امامت وجود ندارد.
مجری: چون مردم باید نقش ایفا کنند.
زورق: شگفتانگیز این است که همین سیرۀ امامت را در زندگی امام خمینی میبینیم. امام خمینی با قیامش نشان داد که امام است. پیشتاز مردم است. حتی به بقیه آقایان علما هم گفته بود شما پیشتاز باشید. اصلاً امام خودش به دنبال قدرت نبود. ازسال ۴۲ تا ۵۷ با اعلامیهها و درس ولایت فقیه که میداد مردم را انزار کرد. از سال ۴۲ تا ۵۷ انتظار ظهور امتش را کشید. وقتی امت ظهور کرد، امام اقامه نظام سیاسی امامت کرد. خوشبختی بزرگی که داریم این است که بعد از امام به طرز شگفتانگیزی فلسفۀ وجودی امامت در قانون اساسی ما دیده شده است. یعنی در سطح امامت نظام تصمیمگیری مشورتی دیده شده است. در سطح امت نظام تصمیمگیری شورایی دیده شده است. مجلس خبرگان برای اکتشاف و کشف ولی فقیه و نه برای انتخاب دیده شده است. مجلس خبرگان برای این نیست که به میل خودشان هرکس را دوست داشتند انتخاب کنند. باید شرایط فقاهت و مرجعیت و رهبری را ببیند. چون بحث ما بشریت و نظام سیاسی امامت بود ببینیم در طول قرون چه اتفاقی افتاده است. اولین نظامی که در طول تاریخ ایجاد شد نظام سلطنت بود. ریشۀ نظام سلطنتی مطلقه پدرشاهی بود. قدرت بازوی مرد بیشتر از زن بود. زور بازوی مرد تکلیف اقتصاد، تولید، امنیت، دفاع و جنگ را تعیین میکرد. اصلاً مردان صاحب زنان بودند. بعضی میگویند چرا اسلام تعدد زوجات را آورده است. اتفاقا اسلام تعدد زوجات را محدود کرد. قبل از اسلام نامحدود بود. خسرو پرویز ۳هزار زن داشت.
مجری: حرمسرا داشتند.
زورق: بله، حرمسرا داشتند.
مجری: پس یک سلطنت مطلقه شد.
زورق: بعد از ترکیب خاندانها عشایر به وجود آمدند. از ترکیب قبایل ملل به وجود آمد. قدرتمندترین فردی که میتوانست با قوۀ قهریه بر بقیه تسلط پیدا کند سلطان میشد. این نظام شناخته شدهای است که در طول تاریخ بوده است. خوشبختانه این نظام با اسلام زیر علامت سؤال رفت. شما در زمان پیغمبر نظام سیاسی سلطنت را نمیبینید. کسی که نظام سلطنت را زیر پا گذاشت شخص رسولالله بود. قبل از آن هم نظام سلطنت به معنی متعارف در عربستان نداشتیم.
مجری: بازگشت آن توسط بَنیامیه و ارتجاع بود.
زورق: بعد سلطنت مشروطه شد. مبدأ سلطنت مشروطه انگلستان است. اشراف بودند که در برابر پادشاه انگلیس قرار گرفتند. سپاه اشراف در مقابل سپاه پادشاه قرار گرفت. چون کم آوردند کرانول را آوردند. از تودۀ مردم کمک گرفتند. اینب بود که مجلس اعیان و مجلس عوام تشکیل شد. بالاخره نقدی به سلطنت مطلقه زده شد. وقتی انگلستان آمریکا را گرفت و خواست در آنجا نظام ایجاد کند میدانست سرنوشت آنجا بالاخره استقلال است. دو نوبت در جنگهای استقلال ارتش انگلیس که یک ارتش قسم خوردۀ حرفهای سلطنتی است به استقلال طلبها پیوست و ارتش انگلیس ارتش آمریکا شد. نماد آن نظام جمهوری است. بشریت این سه نوع نظام را تجربه کرده است.
مجری: سلطنت مطلقه، مشروطه و جمهوری!
زورق: سلطنت و سلطنت مشروطه و جمهوری نمادین را با خصوصیاتی که خدمت شما عرض کردم. سر بشریت در این سه گونه نظام به سنگ خورد. ناکارآمدی این سه گونه نظام ثابت شده است. این سه گونه نظام نمیتوانند عدالت را به بشریت تقدیم کنند.
مجری: بیشتر ناکارآمدی آن در عدالت است؟
زورق: عرض کردم در شرایط ناخودآگاهی و نا خداآگاهی آن صفت ربوبی که معمولاً قربانی میشود صفت عدالت است. امروز ما فهمیدیم سرنوشت همۀ ما به همدیگر گره خورده است. هیچکس نمیتواند یک جزیرۀ جدا از بشریت باشد. یا عدالت بر جهان حاکم میشود یا جهان محکوم است که ظلم را بپذیرد. از این دو حالت خارج نیست. اگر میخواهیم عدالت بر جهان حاکم شود باید رو به نظام سیاسی امامت بیاوریم. بنابراین همۀ متفکرین، صاحب نظران، دردمندان و روشنفکران باید تلاش کنند که نظام سیاسی امامت را آنچنان که نظام سیاسی امامت هست به جهان امروز معرفی کنند. جهان را برای برقراری نظام سیاسی امامت و ایجاد دنیای بیکویر، جهان بیفقیر و دنیای بیاسیر آماده کنند. این آرمان ما است.
مجری: آقای دکتر زورق بسیار از شما ممنونم. امیدواریم که به این آرمان برسیم.