در مدینه غیر از مسجد النبی اماکن تاریخی وجود دارد که حجاج بدیدن آنها می روند نظیر میدان جنگ احد و مسجد ذوقبلتین و…
یکی از نقاط تاریخی برای ما شیعیان در مدینه بیت الاحزان است . از مسجد النبی که بیرون بیائید واز قبرستان بقیع که بگذرید به یک نقطه میرسید که گفته میشود این جا بیت الاحزان فاطمه دختر پیامبر است . نقطه ای که در زمان حیات فاطمه قطعا در خارج از شهر مدینه قرار داشته است . فاطمه اجازه نداشت در کنار مزار پدرش ویا در مسجد النبی ویا حتی در خانه خودش ویا درهر نقطه دیگری از شهر در سوک پیام وپیامبر گریه کند واعتراضش را به انحراف از اسلام ناب محمدی اعلام نماید . او به اجبار از شهر خارج می شد وحاشیه شهر را پشت سر میگذاشت وحتی از قبرستان شهر نیز عبور میکرد وزیر آفتاب سوزان روی صخره های گدازان می نشست وبرای پیام وپیامبر عزا میگرفت وعلی در آن نقطه سایبانی ساخت تا گذشته از تازیانه تجدید نظر طلبی که از دست اشرافیت قریش بر دوش فاطمه می خورد تازیانه آفتاب نیز فاطمه را نیازارد و او را مانند اندوهی که گرفتار آن بود در مشت خود نفرساید .
در راه باریکی که بسوی بیت الاحزان می رود دستفروشها در دو سو می نشینند وبساط خود را می چینند .
دربیت الاحزان شیعیان از همه جا جمع میشوند از هند ایران پاکستان عراق مصر و….والبته نه از عربستان چون اگر یک شهروند عربستانی روزی پایش به آن نقطه برسد بی تردید پس از چندی سرش را از دست میدهد.
همه کسانیکه در بیت الاحزان جمع میشوند از بیت الاحزان بزرگتری می آیند : یکی از هند آمده باکوله باری از غم واندوه ودیگری از افغانستان با پیکری مجروح از زخم ارتش سرخ وخشم کاخ سفید ویکی دیگر از عراق آمده با یک تاریخ رنج ومحرومیت . همه از یک بیت الاحزان بزرگ در آن بیت الاحزان کوچک جمع می شوند وبه فاطمه می اندیشند ورنج بزرگ واندیشه ژرف وبینش شگفت آورش . در سالهای پیش قبل ازپایان نظام جهانی دو قطبی
در میان زوار بیت الاحزان فاطمه بودند کسانیکه دیوار ترس را شکسته بودند واز آسیای مرکزی وقفغاز خود را به مدینه وبه بیت الاحزان فاطمه رسانیده بودند. همه کسانیکه به بیت الاحزان فاطمه می آمدند اندوهناک می آمدند واندیشناک بر میگشتند . این یک قاعده کلی بود .
در دشمنی آل سعود با محمد رسول الله واهل بیتش که هیچ تردیدی نبود ونیست . این دشمنی به اندازه ای بود – وهست – که دستور داده اند مزار تمام شخصیت های صدر اسلام را بی نشان کنند تا در میان آنها قبر بی نشانه فاطمه نشانه ای از اعتراض پایان ناپذیر او به ارتجاع عرب واشرافیت قریش نباشد وگرنه هیچ دلیل دیگری برای بی نشانه ساختن قبور شخصیت های مهم صدر اسلام وجود ندارد. مفتیان وهابی که براحتی همه را تکفیر میکنند گفته اند اگر روی قبر یک نفر- مثلا خدیجه همسر رسول الله – بنویسید اینجا قبر خدیجه همسر رسول الله است کفر میشود زیرا مخالف توحید است چون اگر بنویسید اینجا قبر کیست در حقیقت او را پرستیده اید و فورا کافر میشوید .
مسئله مهمی که در بیت الاحزان فاطمه انسان را در اندیشه فرو می برد وبر قلب انسان چنگ می اندازد وسینه انسان را میخراشد سرنوشت اندوه برانگیز فاطمه وسر گذشت غم انگیز مسلمانان جهان است . آیا بین آن سرنوشت واین سرگذشت رابطه ای هست ؟ آیا بین ” بیت الاحزان فاطمه ” و ” بیت الاحزان ما همه ” – که قلمرو جغرافیایی تمدن اسلامی است – رابطه ای وجود دارد یعنی آیا اگر آن نبود این نیز نبود ؟ قطعا چنین است . چون آن بود این نیز بوجود آمد .
” بیت الاحزان فاطمه ” دقیقا معلوم نیست کدام نقطه بوده هر چند حدودا معلوم است ولی ” بیت الاحزان ما همه ” دقیقا معلوم است که کجاست . همین جایی است که در آن زندگی می کنیم . همین بیت الاحزان بزرگ . همین جایی که ظرف جغرافیایی تمدن اسلامی است واز هر گوشه آن نفیر ناله ای بگوش میرسد . ببینید سیمای فلسطین را . بشنوید نوای ناله بوسنی را . ببویید عطر مزار شهدای لبنان وایران و عراق وسوریه و یمن ومیانمار و افغانستان و تاجیکستان و هزار نقطه دیگر از این بیت الاحزان بزرگ را تا در یابید راز زاری دردناک فاطمه در سوک پیامبر وپیام او و پس از رحلت پر ماجرای اورا.
ما دقیقا داریم از ” بیت الاحزان ما همه ” سخن میگوئیم :از افغانستان – که امروز تمام ظرف جغرافیایی تمدن اسلامی یک افغانستان بزرگ است .از کشمیر – که امروز بر سر تمام هستی ما مسلمانان در جهان کشمکش است – از هند که خاطره تمدن اسلامی شکوهمندش افتخار آفرین و جگرسوز است .ازبنگال که به بلای استعمار گرفتار شد وبعنوان پاره ای از هند بزرگ که سینه پر راز ورمز اسلام در آسیا بود در زیر شکنجه جدیدترین شیوه های استعماری قرار گرفت . ما داریم از پنجاب سخن میگوئیم که هر واجب خاکش با عشق پنج تن آمیخته است . از آسیای مرکزی که مرکز خاطره های تاریخی ماست . از آسیای غربی که خورشید عزت ما در آن غروب کرد .از فلسطین که هنوز از هر رگش خون تازه بر زمین میریزد .از شمال آفریقا : مصر، لیبی ، تونس ، الجزایر ، مراکش و… که هریک یک داغ دیگر بر سینه تاریخ این مردمند . از عربستان و شبه جزیره ایبری که مگو ومپرس ومجمع الجزایر غرائب را نیز فراموش کن .
هر گوشه زمین را که می نگری خون مسلمانی در آن وبرآن بزمین ریخته است و این ” بیت الاحزان ماهمه ” است . ودر زیر طاق این بیت الاحزان بزرگ ، هنوز صدای ناله فاطمه بگوش میرسد که می گرید ومی نالد و با ریزش هر قطره اشکش ، میگوید : «بگیرید این مرکب خلافت را وهرچه از وزر و وبال است برآن بار کنید . بخدا که بجز خون از سینه آن نخواهید نوشید وآیندگان نتیجه دردناک این انحراف بزرگ را خواهند دید». امروز ما شاهد نتایج آن انحراف بزرگ هستیم . انحراف از نظام سیاسی امامت که با هجرت پیامبر به مدینه تاسیس شد و در زمان پیامبر وجود داشت به نظام سیاسی خلافت که پس از پیامبر بوسیله قریش ابداع وایجاد شد وسپس به نظامات سلطنتی اموی وعباسی و…وامروز سعودی و اردنی منتهی شده است .
قتل عامهای پی در پی مسلمانان در طول قرون هنوز هم بشدت هر چه تمام تر ادامه دارد .
این قتل عامها در تاریخ اسلام ، از کربلا آغاز شد وامروز تا همه جا ادامه یافته است .
کربلا ، مدینه ، مکه ، کوفه و….. وسرتاسر آسیای غربی و آفریقای شمالی واروپای جنوب غربی واروپای مرکزی و….. شاهد قتل عامهای گسترده وپی درپی مسلمانان بوده اند .
در همین روزگار خود ما این قتل عامها کم نبوده اند. بیاد آوریم قتل عامهایی را که دیده ایم : خیلی به گذشته دور برنمی گردیم . از صبرا وشتیلا شروع کنیم . قتل عام مسلمانان در صبرا وشتیلا نه اولین قتل عام بود ونه آخرین قتل عام .سی وشش سال پیش این قتل عام خونین رخ دادواز شانزدهم سپتامبر تا هجدهم سپتامبر(۱۹۸۲) ادامه یافت ودر طول هفتاد ودو ساعت صدای شلیک مسلسل قطع نشد صهیونیستها با مباشرت یاران فالانژ خود هزاران نفر از زنان وکودکان فلسطینی را قتل عام کردند . آنها در حقیقت انتقام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را از فلسطینی ها گرفتند چون از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران خشمگین شده بودند واین انقلاب تعهد خود را نسبت به یاری مردم تحت ستم فلسطین اعلام کرده بود. غازی خورشید در کتاب خود ” تروریسم صهیونیستی ” می نویسد : در خیابانی جسد پنج زن وچند کودک روی تلی از خاک افتاده بود …از جمله یک زن مثله شده بود ودر کنارش سر بریده دخترکی دیده می شد. ” مقامات ارتش اسرائیل از جمله ژنرال آموس بارون فرمانده این نیروها در لبنان بر بالای بام ساختمانی هفت طبقه در بیست متری اردوگاه مستقر شده بودند واز نزدیک بر این عملیات نظارت میکردند.این عملیات به فرمان آریل شارون وزیر جنگ وقت اسرائیل صورت میگرفت. قتل عام صبرا وشتیلا سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران صورت گرفت در حالیکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران صهیونیستها قربانیان فراوانی از مسلمانان فلسطینی وعرب گرفته بودند. در شانزدهم دسامبر سال ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل این کشتار را طی قطعنامه ای محکوم کرد وآنرا اقدامی در ادامه نسل کشی فلسطینی ها دانست . تمام دولتهای اروپای غربی به این قطعنامه رای ممتنع دادند بجز برخی که به آن رای مخالف داده بودند وبدین ترتیب نشان دادند که لیبرال دموکراسی غربی بیشتر یک شعار است که برای فریب افکار عمومی از آن استفاده می شود.
صبرا و شتیلا گوشه ای از «بیت الاحزان ما همه » است که پیشگوئی فاطمه (ع) از سرنوشت مسلمانان را به یاد همه می آورد.