علی اکبر اشعری رئیس سابق کتابخانه ملی و معاون سابق رئیس جمهور در سال ۱۳۹۶ مصاحبه مهمی درباره وضعیت کتاب و کتابخوانی با خبرگزاری ایلنا نموده از آنجا که مطالب این مصاحبه امروز هم موضوعیت دارند این مصاحبه را با هم مرور می کنیم.
علیاکبر اشعری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت فرهنگی و سایر نهادهای زیرمجموعه این وزارتخانه در افزایش سرانه مطالعه در کشور؛ گفت: ازجمله نکاتی که دوستان ارشادی ما باید آن را باور کنند و بدان اهتمام ورزند این است که تقسیم وظایف در دولت به معنای شکلگیری وزارتخانههایی بیارتباط با هم همچون جزایری دورافتاده از هم نیست.
وزارتخانههای مختلف در عین استقلال در وظایفی اشتراک دارند و همگی باید با هم اقتصاد، سیاست، فرهنگ و …را در مسیر پیشرفت سامان دهند. ازجمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی فرهنگ که درمقابل نهاد قانونگذار مسئول است، موظف است در نقشه راه خود برای همه بخشهای دولت برنامه داشته باشد و در اجرای این برنامهها از همه ظرفیتهای فرهنگی خصوصا کتاب بهخوبی استفاده کند.
او ادامه داد: به عنوان یک مثال، شما ببینید، ممکن است نگاه به کار و برنامهریزی برای ایجاد شغل صرفاً به عنوان امکانی برای کسب درآمد و گذران زندگی توجه شود، از منظری دیگر ممکن است سلامت و نشاط جامعه را در گروی اشتغال و نقشآفرینی فعال آحاد افراد جامعه بدانیم. نگاه اول، یک نگاه حداقلی به انسان است و در آن به ظرفیتهای بالا و ارزشهای والای انسان توجه نشده است؛ درحالیکه در نگاه دوم حیات حقیقی افراد مورد نظر است؛ هرچند از قِبَلِ کار درآمد و رفاه هم ایجاد میشود. این وظیفه نهاد فرهنگی دولت است که این نگاه را به بدنه دولت تزریق کند.
مشاور فرهنگی محمود احمدینژاد در دولت نهم اضافه کرد: هرچند موضوع کتاب و کتابخوانی دغدغه همواره فرهیختگان و مسئولان فرهنگی جامعه ما بوده است، اما علیرغم بیان همواره این دغدغه چه از سوی کارگزاران حوزه فرهنگ و کتاب و چه از سوی آنها که در این زمینه مسئولیت مستقیمی ندارند، اما برای رفع این دغدغه تاکنون هیچ آستینی به جد بالا زده نشده است؛ لذا کتاب کماکان با مشکلاتی از قبیل تولید متناسب با نیاز و علاقه مخاطب، تبلیغ و معرفی، توزیع و عرضه و لاجرم کمی مخاطب رو به رو است. اما درمورد اینکه برای رفع این دغدغه چه باید کرد، به نظرم آنها که مسئولیت مستقیم این کار بر دوششان است – به شرط این که خود، ضرورت یک اقدام مستمر و جدی را قبول داشته باشند-، با یک همت والا میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای پژوهشی و کارشناسی کشور و بر همین مبنا با اصلاح قوانین و رویههای موجود الزاماتی برای همه وزارتخانهها، نهادها و سازمانهایی که میتوانند در این زمینه نقشآفرینی کنند به وجود آورند تا در یک حرکت موزون و هماهنگ در یک بازه زمانی تعریف شده کم کم شاهد تغییر مثبت در رویکرد به کتاب و کتابخوانی ایجاد شود.
او در پاسخ به این سوال که چرا با وجود برنامههایی مثل جام باشگاههای کتابخوانی، عیدانه کتاب و پایتخت کتاب و … هنوز نتوانستهایم تکان اساسی به میزان سرانه مطالعه کشور بدهیم، اظهار داشت: درباره اینکه چرا امروز وضعیت مطالعه در جامعه ما مطلوب نیست و چرا علیرغم اینهمه تلاش از برپایی نمایشگاههای کتاب و فرصتهای دیگری که برای ایجاد دسترسی و عرضه کتاب به بهای اندک و همچنین برگزاری جشنها و جشنوارهها آمار سرانه مطالعه تغییر نمیکند و مهمتر از آن شاهد رشد فرهنگی و اخلاقی ناشی از مطالعه کتاب درجامعه نیستیم، سخن بسیار گفته شده و هر کس بنابه مطالعات و یا تجربه شخصی فرمولی را پیشنهاد داده و میدهد؛ اما حقیقتاً این وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان محور تلاشهای حوزه فرهنگی است که باید با استفاده از همه این بررسیها و پیشنهادها به نقشه راهی برسد و همانطور که قبلاً اشاره کردم در یک حرکت هماهنگ اجتماعی به حل این مسئله بپردازد.
اشعری ادامه داد: افزون بر مطالب فوق برخی از دلایل که تاکنون کارشناسان و صاحبنظران آنها را موجب پایین بودن سطح مطالعه درجامعه برشمردهاند؛ عبارتند از: قرار نگرفتن کتابخوانی به عنوان یکی از اهداف تربیتی در برنامههای آموزشی؛ توضیح اینکه اگر هدف از آموزش، پرورش باشد، در فرایند آموزش یاد دهنده و یادگیرنده هردو فعال خواهند بود. این فعالیت مستلزم تغییر رویکرد آموزش و تقویت روحیه جستجوگری برای کشف حقیقت در یادگیرنده خواهد شد و لاجرم کتاب به عنوان یکی از منابع کسب معرفت محل مراجعه بیشتر یادگیرنده خواهد شد.
مدیر اسبق سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ همچنین سردرگمی نویسنده و ناشر و متولیان دولتی نشر درباره بایدها و نبایدهای حوزه کتاب را یکی دیگر از چالشهای جامعه در بحث کتاب و کتابخوانی دانست و یادآور شد: سردرگمی نویسنده و ناشر و متولیان دولتی نشر درباره بایدها و نبایدهای حوزه کتاب. به هرحال آن کس که به کتاب مراجعه میکند، درپی یافتن گمشدهای یا به دنبال کشف راز و رمزی در وجود خویش یا جامعه و یا عالم هستی است. اگر کتاب نتواند با بیانی شیوا و متقن موضوع را برای او بیان کند، طبعاً نمیتواند به عنوان یار تنهاییها راهی در دل او بازکند تا بخشی از اوقات شبانهروز خود را با آن به سر کند. خوب است متولیان امر در قالب یک پیمایش ببینند امروز کتاب در جامعه ما چقدر با سؤالات و دغدغههای اساسی مردم به ویژه نوجوانان و جوانان ارتباط دارد. نویسنده تا مخاطب خود و دغدغههای فکری او را به خوبی نشناسد و البته خود نیز حکیمی آگاه و نسخهشناس درد و دغدغه او نباشد، چگونه میتواند برای او بنویسد.
او ادامه داد: هم شناخت مخاطب و هم تبیین و تحلیل آن چه درقالب متون تحقیقی و چه در قالب متون ادبی نیاز به مقدماتی از منظومه معرفتی دارد که آنکس که دست به قلم میبرد تا راه را به دیگران نشان دهد تا با این مقدمات آشنا نباشد، چگونه میتواند راهنمای دیگران شود.
اشعری سپس با اشاره به لزوم به ممیزی و نظارت در چاپ و تکثیر کتابها گفت: برخی، از متولیان دولتی که کار ممیزی کتاب را برعهده دارند گله میکنند که ممیزی چرا؟ هرچند ممکن است ممیزی امروز از کاستیهایی برخوردار باشد، اما آیا مردم از دولتی که برسرکار آوردهاند انتظار ندارد که همانطور که از مرزهای جغرافیایی میهن او حفاظت میکند، مراقب مرزهای فرهنگی و اخلاقی جامعه نیز باشد؟! همانطور که هر برگه در دستی نمیتواند و نباید نسخه شفابخش درد برای مردم بنویسد؛ بلکه باید طبیبی دانشآموخته و کارآزموده باشد تا هم درد را به خوبی بشناسد و هم راه درمان را، آن کس که قصد نوشتن برای درمان آلام روحی بشریت دارد نیز باید انسانی دانش آموخته و کارآزموده باشد.
او در پایان درباره نقش نبود یک شبکه متمرکز برای توزیع کتاب در سراسر کشور و اینکه بسیاری از شهرهای ما کتابفروشیهای عملا قابل مراجعهای ندارند درباره کمتوجهی جامعه به مطالعه بیان کرد: افزون برمطالب بالا که بیشتر ناظر بر محتوا بود از مسائلی چون ضعف اطلاعرسانی و فقدان شبکه توزیع قدرتمند و کم بودن مراکز دسترسی به کتاب به عنوان عوامل مؤثر برای بیاقبالی به کتاب نام برده میشود.