فرهنگ اسلامی: اخیراً تنشها بین آمریکا و چین در مورد سفر نانسی پلوسی به تایوان افزایش پیدا کرده به نظر شما چرا آمریکا در صدد اجرای این سفر در این شرایط بوده است و این سفر چه پیامی دارد؟
دکترابراهیم متقی: بسم الله الرحمن الرحیم واقعیتهای سیاستهای بینالملل در سالهای گذشته با نشانههایی از تغییر همراه است. برخی از مواقع تغییرات ماهیت کارکردی دارد و برخی دیگر از مواقع اینگونه تغییرات با نشانههایی دگرگونیهای ساختاری همراه خواهد شد. واقعیت امروز نظام بینالملل نشانهایی از تغییر ساختاری را منعکس میکند. تغییراتی که میتواند شکل جدیدی از موازنه قدرت را بین بازیگران به وجود بیاورد در دوران موجود ایالات متحده تلاش دارد تا قدرت تهاجمی خودش را حفظ کند و یا اگر بتواندگسترش بدهد. مرشایمر در نظریه «تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ» به این موضوع اشاره و تأکید داشته که اگر قدرتهای بزرگ موقعیت خودشان را افول بدهند و یا اینکه در برخورد با بحرانهای منطقهای و بینالمللی از ساز و کارهای تهاجمی استفاده نکنند در آن شرایط زمینه برای افول آنها فراهم میشود. به همین دلیل هستش که آمریکا تلاش دارد تا موقعیت خودش را سه حوزه ژئوپلتیکی ارتقا بدهد حوزه ژئوپلتیکی اول مربوط به منطقه اوراسیا است.
گسترش ناتو به مفهوم تلاش آمریکا برای محاصره روسیه بود که نتیجه آن را باید در جنگ روسیه و اوکراین مشاهده کرد. جنگ روسیه و اوکراین نشانههایی از جنگ ضد هژمونی آمریکا محسوب میشود عرصه دوم در حوزههای ژئوپلتیکی مربوط به منطقه جنوب غرب آسیاست. حوزهای که آمریکاییها زمینه افزایش قدرت اسرائیل، عربستان و کشورهای دیگر از جمله امارات عربی متحده را به وجود آوردند و این مسئله زمینۀ برخی از تغییرات را در فضای منطقهای که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد را اجتناب ناپذیر خواهد ساخت. سفر بایدن به منطقه جنوب غرب آسیا دیدار از تلاویو و جده را باید نشانههایی از کُنش توسعهگرایانۀ ایالات متحده در منطقۀ جنوب غرب آسیا دانست.
منطقه دیگری که در چهارچوب خیزشهای ضد هژمونیک آمریکا قرار دارد و محیط منقطهای در فضای نشانههایی از انتخاب واقع شده مربوط به شرق آسیا و سرنوشت چین هست. چینیها همواره نسبت به روابط آمریکا و تایوان حساس بودند و هر گاه آمریکاییها به تایوان تجهیزات مدرن و پیشرفتهای را میفروختند و یا ملاقاتهایی را به انجام میرساندند در آن شرایط و در آن فضای سیاسی از کنش های اقدام متقابل و کُنش متقابل بهره میگرفتند و آنچه مربوط به سفر خانم نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان نمی شود یک نوع قالب حمایتی ایالات متحده از بازیگرانی دارد که زمینههای چالش و یک نیروی ضد هژمون را به وجود میآورد به همان گونهای که جمهوری اسلامی در غرب آسیا به عنوان بازیگرضد سلطه محسوب میشود و آمریکاییها زمینۀ ارتقا قدرت نظامی و اقتصادی بازیگرانی مثل عربستان و اسرائیل را فراهم کردند و سفر بایدن به این منطقه انعکاس مقابله با بازیگر ضد هژمون در فضای منطقهای محسوب میشود اقدام نانسی پلوسی هم یک نوع چالش مشابه بایدن و متوازن با سیاستهای بایدن در حوزه آسیای شرقی است میخواهد به این موضوع اشاره کند که ایالات متحده در آینده آمادگی لازم برای حمایت از بازیگرانی برخوردار است که این بازیگران تلاش دارند تا الگوی مقابله با کشورهای ضد سلطه را در دستور کار خودشان قرار بدهند اوکراین در اوراسیا بازیگری بود که در برابر بازیگر ضد هژمون یعنی روسیه مقابله میکرد اسرائیل و عربستان چنین نقشی را در حوزه منطقهای غرب آسیا دارد و تایوان چنین نقشی را در محیط منطقهای شرق آسیا ایفا میکند بنابراین سفر خانم نانسی پلوسی یک نوع سفر حمایتی از سیاست خارجی آمریکا برای مقابله با بازیگرانی بود که از الگو و سازوکارهای ضد هژمون بهره میگیرند چنین رویکردی را باید به عنوان بخشی از روند جدیدی دانست که این روند در آینده تصاعد پیدا میکند و امکان شکلگیری برخی از تنشهای منطقهای را فراهم میکند اما واقعیت این است که تنش منطقهای در اوکراین ماهیت نظامی دارد تنش منطقهای در جنوب غرب آسیا ماهیت امنیتی دارد تنش منطقهای در شرق دور و حوزه همجوار چین ماهیت دیپلماتیک دارد .واقعیت این است که نشانههایی از تنش منطقهای به وجود آمده و در آینده گسترش پیدا میکند اما این تنش منطقهای در هر محیط جغرافیایی، به شکل خاصی از رفتار را منعکس میکند
فرهنک اسلامی: صاحبنظران اقتصادی میگویند تا سال ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ تولید ناخالص ملی چین به مرز تولید ناخالص ملی آمریکا میرسد و بعد از آن پیشی میگیرد این نظر صاحبنظران اقتصادی است صاحبنظران سیاسی غرب میگویند ما یا باید بتوانیم اقتصادمان را تکان بدهیم به پای چین برسیم و با چین بتوانیم رقابت کنیم و ازآن عبور کنیم یا باید با چین بجنگیم . این اقداماتی که آمریکا دارد در اوکراین و یا در تایوان انجام میدهد آیا مقدماتی است برای برانگیختن تنشهای جدید در جهت یک برخورد نظامی و یا نه آمریکا از برخورد نظامی پرهیز خواهد کرد؟
دکترابراهیم متقی: واقعیت این است که آمریکا در شرایط موجود اگرچه از قابلیتهای نظامی گستردهای برخوردار هست اما از آمادگی کُنش عملیاتی برای رویارویی در سه منطقه ژئوپلتیکی شرق دور، آسیای جنوب غربی و اوراسیا برخوردار نیست بنابراین هیچ نشانهای از رویارویی نظامی وجود ندارد و آمریکاییها تلاش میکنند تا از سیاست کانتیمنت در ارتباط با ایران و روسیه و چین استفاده کنند. از طرف دیگر برخی از تحلیلگران آمریکایی از جمله گراهام آلیسون در کتابی که اخیراً منتشر کرده با عنوان جنگ محتوم تلاش دارد تا نشان بدهد که یک نوع فضای توسیدیدی به همان گونهای که زمینه جنگ اسپارت و یونان و آتن را فراهم کرد در فضای فعلی نظام جهانی به وجود آمد به نوعی آلیسون با آمارهای اقتصادی نشان داده که موقعیت اقتصادی آمریکا در مقایسه با چین در وضعیت افول قرار دارد اما ، ضریب شکست افول در دو سه سال آینده واقعی به نظر نمیرسد. من با این انگاره موافق هستم که در روند موجود زمینه برای یک نوع همپایگی و موازنۀ تولید ناخالص ملی چین و آمریکا در سال ۲۰۴۰ به وجود میآید اما تا آن مقطع زمانی اگر ما تولید ناخالص داخلی چین و روسیه و هند را به گونهای سرجمع کنیم و این سه کشور، سه کشور غیر غربی محسوب میشوند میشود یک موازنه جدید را بنا نهاد. در فضای فعلی چینیها تمایلی به درگیر شدن زود هنگام ندارند و بحث اصلی آنها ظهور آرام هست و احساس میکنند که هر گونه درگیری زود هنگام چالشهای امنیتی جدیدی را در روابط جهانی به ویژه قدرت ملی چین به وجود میآورد و این مسئله برای تولید ناخالص داخلی چین و دسترسی چین به اقتصاد جهانی پر مخاطره خواهد بود به این ترتیب در فضای فعلی شرق آسیا و بحرانی که در ارتباط با تایوان وجود دارد ماهیت دیپلماتیک و سیاسی خودش را ادامه میدهد و امکان تصاعد آن به برخوردهای نظامی کاملاً متفاوت است. فرهنگ رفتاری چین با فرهنگ رفتاری روسیه تفاوتهای بنیادین دارد درست همانند قالبهای اندیشهای سون تزو و قالبهای اندیشهای کلاوزویتس که مربوط به دو دنیای کاملاً متفاوت خواهند بود. پوتین از اندیشههای کلاوسویتسی حمایت کرد و بهره گرفته در حالی که رهبران چین ترجیح میدهند از سیاست و سازوکارهای سون تزویی استفاده کنند یعنی ظهور آنان کُنش نامتقارن و اقدامات غیر تحریک آمیز استفاده بکنند
فرهنگ اسلامی: دو دورنمای محتمل را مطرح می کنیم شما یا یک دورنمای سومی را مطرح کنید یا یکی از این دو دورنما را تقویت بفرمایید .آن دورنماها اینهاست یک: احتمال جنگ اتمی بین آمریکا و دو قدرت شرقی یعنی روسیه و چین دوم: ایجاد یک نظام دو قطبی جدید که در آن روسیه و چین و ایران هم در یک قطب قرار میگیرند و غرب در قطب دیگر و تلاش برای مدیریت این نظام دو قطبی جدید سوم: آن آیندهای که به نظر شما میآید .
دکترابراهیم متقی: واقعیت این هست که آینده نظام بینالملل و نظمهای منطقهای ماهیت تغییر یابنده دارند یعنی شکل موجود موازنه منطقهای تغییر پیدا میکند و نکته دوم این است که آمریکا با چالشهای هژمونی جدی روبهرو خواهد شد در این فضا مهمترین مسئلهای که باید به آن توجه کرد این است که سیاست جهانی با چه الگویی از رفتار همراه میشود. فضای موجود به گونهای است که آمریکاییها تمایلی به درگیر شدن ندارند. به هیچ وجه آمریکاییها نه با روسیه و نه با چین به درگیری نظامی مبادرت نمیکنند و تمایلی به تصاعد این بحران ها به حوزه هستهای یا جنگ هستهای ندارند چون جنگ هستهای را ما در وضعیت جنگ همه جانبه کلی فراگیر میدانیم که در پی ۴۵ سال گذشته امکان شکلگیری چنین وضعیتی وجود نداشته. بنابراین آینده هم رویارویی نیروهای نظامی روسیه، ایالات متحده و چین را محتمل نمیدانم به ویژه اینکه امکان تصاعد بحران پیدا خواهد شد و زمینه بکارگیری جنگ افزارهای هستهای تاکتیکی را فراهم میکند. نکته بعدی که اگر قرار باشد که هر کدام از اینها سلاح هستهای بکار بگیرند مطمئناً در ارتباط با بازیگر اصلی رقیب بکار نمیگیرند و این سلاح را در یک محیط پیرامون به جلو خواهند کرد و نکته سوم این است که اصطلاحاً عبور از تله کلاوزویتسی امکانپذیر نیست. یا باید آمریکاییها نظم جدید موازنه قدرت را بپذیرند و یا اینکه با چالشهای امنیتی جدی و زیادی روبهرو خواهند شد. فرهنگ و اندیشه راهبردی آمریکا ماهیت هژمونیک دارد در چنین شرایطی نظم هژمونیک امروز با مخاطره روبهروه می شود .بنابراین پرسش اصلی این است که ایالات متحده از چه سازوکاری برای مقابله با چالشهای ضد هژمونیک بهره میگیرد. رویکردی که من در نظردارم این است که جنگهای منطقهای را بدون حضور رسمی خود ایالات متحده آمریکا دامن می زنند و امکان شکلگیری چنین جنگ هائی وجود دارد این را ما میتوانیم در قالب جنگهای نیابتی منطقهای و در قالب راهبردی پیگیری کنیم که ترامپ، اوباما و بایدن براساس مفهوم موازنه فرا مرزی بکار گرفتند بنابراین تحلیل بنده سناریوی سومی هست که بحرانهای امنیتی بیش از آنکه قدرتهای بزرگ در وضعیت رویارویی با همدیگر قرار بدهد در محیطهای منطقهای پیرامونی آنها به وجود خواهد آمد.
فرهنگ اسلامی: به یک معنی شاید شما میخواهید بگوئید که به سمت هرج و مرجهای سازنده در محیط های پیرامونی پیش میرویم.
دکتر ابراهیم متقی: به نوعی بله، عرض کردم نظریهپردازانی که در زمره نئوکانتها هستند ]چون کانت اولین نظریهپردازی بود که کتاب صلح جهانی را نوشته[ تلاش دارند که خودشان را بر اساس کُنشگری غیر بحران ساز و غیر مخاطره آمیز شکل بدهند به این ترتیب آشوب منطقهای وجود دارد آمریکاییها وقتی که میخواهند درگیر بحرانهای منطقهای بشوند این مفهوم سازنده را بکار میگیرند برای اینکه نشان بدهند ما نقشی را که داریم ایفا میکنیم یک نقش سازنده خواهد بود.
فرهنگ اسلامی:خیلی ممنون از مشارکت شما در این گفتگو