از زمانیکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نقشه سیاسی منطقه را برهم زد و منافع نامشروع غرب در منطقه را تهدید کرد، غرب متوجه شد که اسلام ظرفیت وسیعی دارد که می تواند جامعه اسلامی را بسیج کند و منافع سلطه طلبانه غرب در جهان اسلام را تهدید کند. از این رو غرب از روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون حتی یک لحظه را از دست نداده تا راهکاری برای خنثی سازی جوامع اسلامی و از بین بردن تاثیر انقلابی اسلام بیابد و اسلام را از یک تفکر پیش برنده و استقلال طلب به یک هویت نمادین و در ابعاد سیاسی خنثی تبدیل کند.
البته غرب دیگر راهکارها را نادیده نگرفت و با جنگ تحمیلی در صدد بود تا از طریق حمله نظامی صدام بعثی، انقلاب اسلامی را به شکست بکشاند که ایثار و ایستادگی مردم شهید پرور ایران این راهکار را خنثی کرد و به نتیجه مطلوب نرساند. غرب در این جنگ ماهیت خود را به شکل عجیبی آشکار ساخت و باهمکاری شوروی سابق سلاح های مرگبار موشکی، شیمیایی، و بیولوژیک را در این جنگ بر ضد مردم ایران به کار گرفت و کثیف ترین جنگ را انجام داد اما به نتیجه نرسید. غرب همین جنایات را بر ضد دیگر جوامع مسلمان دیگر در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، سومالی، یمن و غیره به کار گرفته و می گیرد و حاضر نیست هیچ گزینه فشار بر ضد جوامع اسلامی را کنار بگذارد.
همچنین غرب راهکار فشار اقتصادی را از انتخاب های خود حذف نکرد و در ابتدا با سرمایه گذاری وسیع مالی در شرکت آرامکو در عربستان سعودی تلاش کرد ایران را از صدر لیست بزرگترین صادر کننده نفت اوپک بردارد و با تحریم های بی سابقه تا حد اکثری، تلاش داشت از این طریق ایران اسلامی را به زانو درآورد. اما پایداری مردم ایران و اراده آنها برای ماندگاری و پیشرفت و تلاش برای نوآوری مانع از کارآمدی این سلاح شد و غرب اکنون کم و بیش اعتراف می کند که تحریم های حد اکثری امریکا موفق نبوده و نمی تواند باشد. همین سیاستهای تحریمی کم و بیش از سوی غرب بر ضد سوریه، لبنان، یمن، افغانستان، و سومالی نیز به کار گرفته می شود.
با این تجارب شکست خورده در ابعاد سیاسی، نظامی، و اقتصادی، غرب اکنون به جنگ فرهنگی دل بسته و در این بعد از جنگ، سرمایه گذاری وسیعی انجام داده است. برای تحقق این هدف غرب راهکار رسانه، فضای مجازی و سازمانها و تشکل های باصطلاح مردمی را انتخاب کرده و بر آنها سرمایه گذاری وسیعی کرده و یک واحدی در وزارت خارجه امریکا ایجاد تا مسئولیت مدیریت این بخش را بر عهده گیرد. این بخش که تحت عنوان گسترش دمکراسی فعالیت می کند جنگ بر ضد هویت اسلامی در سرتاسر جهان را بر عهد دارد. وجود بیش از ۲۵۰ رسانه فارسی آنطرف آبی با مدیریت امریکا و انگلیس پدیده منحصر به فردی است که در هیچ جای دیگر دیده نمی شود. در جهان عرب که ۲۲ کشور با جمعیت ۴۵۰ میلیون نفر وجود دارد شبکه های آنطرف آبی از چند ده شبکه تجاوز نمی کند و عمده فعالیت آنها بر گسترش فرهنگ غربی و انحطاط اخلاقی تمرکز دارند. این شبکه ها بر خلاف شبکه های فارسی زبان هدف براندازی ندارند. این واقعیت ها نشان می دهد که جنگ بر ضد هویت اسلامی در جهان اسلام جریان دارد ولی در شبکه های فارسی براندازی نظام اسلامی نیز به آن اضافه شده است. این فرآیند منعکس می کند که غرب از وجود یک نظام اسلامی که تلاش دارد از اسلام دفاع کند وحشت دارد.
آنچه در این فرآیند دیده می شود تبلیغ مقوله هایی مانند همجنس بازی به عنوان نماد آزادی فردی و تبلیغ الحاد به عنوان شاخص آزادی فکری و آزادی فحشا به عنوان الگوی آزادی اجتماعی و این هدفگذاری نشان می دهد از بین بردن هویت اسلامی و تلاش برای گسیختگی خانواده در ایران و جهان اسلام در راس اولویت های غرب قرار دارد. تاکید بر این مقوله که صحنه اجتماعی و سیاسی باید سکولار باشد و تحت تاثیر ایدئولوژی نباشد مهمترین چارچوب اینگونه فعالیت ها شمرده می شود. مناطق غرب آسیا، شمال افریقا، آسیای مرکزی و شبه قاره هند اکنون مهمترین مناطق هدف اینگونه فعالیتها است. این واقعیت نشان می دهد که اکنون حذف اسلام از صحنه های سیاسی و اجتماعی تحت عناوین گسترش دمکراسی و آزادیهای اجتماعی دنبال می شود.
غرب امروزه با ایجاد انجمن های باصطلاح حقوقی دفاع از افراد از کسانی دفاع می کند که به علت شکستن قانون و قوانین اجتماعی در زندان قرار دارند. این افراد زندانی خواسته یا ناخاسته لشکر اصلی دشمن اند و طبیعی است که دشمن از آنها دفاع کند. امروزه هدف اصلی دشمن ترور آگاهی دینی و افساد فطرت انسانی در همه جوامع اسلامی است . در کشوری مانند عراق که مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی حل نشده و بر سر قرارداد اجتماعی اختلاف نظر وجود دارد برگزاری اجلاس همجنس گرایان در بغداد با حمایت انجمن های کذایی غربی یک نمونه مهمی از این هدف گذاریها است. برگزاری اجلاسهای مشابه در لبنان آنهم در شرایطی که این کشور در معرض تهدید است و به علت چشمداشت های دشمن صهیونیستی به خاک، آب، و اکنون ثروت های گازی این کشور در فلات قاره دریای مدیترانه دارد، برگزاری اینگونه اجتماعات در ساده ترین فهم نادیده گرفتن اولویت های ملی و اجتماعی و فاصله گرفتن از نیازهای واقعی جامعه است.