مقدمه :
هر چند وقت یکبار کشورهای جهان بویژه آنهایی که با تحریم های آمریکا روبرو هستند اعلام می کنند دلار را از مبادلات اقتصادی خود حذف می کنند . اما با گذشت چند سال چین ، روسیه و ایران به همراهی تعداد اندکی از کشورهای جهان این ایده پیشرو را دنبال کردند اما بطور کامل موفق نشدند دلیل اصلی آن بر می گردد به سلطه دلار بر بازارهای پولی و مالی جهان که در این مطلب کوتاه تحلیلی روند شکل گیری نظام سلطه ی دلار بر بازارهای پولی و مالی و بازرگانی جهان را به اختصار توضیح می دهیم . همچنین تلاش می کنیم نشان دهیم چرا با وجود همه تلاش هایی که انجام گرفته است هنوز دلار سلطه خود را بر بازارهای جهانی حفظ کرده است.
نظام کنونی سلطه پولی امریکا چگونه شکل گرفت ؟
۷۸ سال پیش در تاریخ ۲۲جولای ۱۹۴۴(۳۱ تیر ۱۳۲۳)، نمایندگان چهل و چهار کشور در کنفرانس بین المللی موسوم به برتون وودز(۱) آمریکا گردهم آمدند که نتیجه نهایی آن موافقتنامه ای شد که نظام پولی جهان را بنیان گذاشت. گرچه این توافق به مرور زمان دگرگونی های بزرگی را شاهد بود اما همچنان همان نظام بر بانکهای جهان و مراکز مالی حاکم است
هری وایت(۲)رئیس هیات آمریکایی که ریاست جلسه را برعهده داشت به همراه جان مینارد کینز(۳)رئیس هیات انگلیسی در این کنفرانس هر دو نقش اصلی را در شکل دهی به این نظام برعهده داشتند.
ولی آمریکا به دلیل دور بودن از میدان های اصلی جنگ جهانی دوم وضعیت بهتری داشت به همین خاطر برای رفع مشکلات اقتصادی کشورهایی نظیر انگلیس ، فرانسه ، آلمان و ایتالیا طرح مارشال را برای باز سازی اقتصاد ورشکسته اروپا ارایه کرد. این طرح موجب سرازیر شدن کمک های مالی آمریکا در قالب سرمایه گذاری در اروپا شد. این شرایط زمینه های لازم را برای گسترش سلطه مالی آمریکا بر بخش عمده ای از اقتصاد دنیا فراهم کرد. بویژه پس از استقرار کامل آمریکا در ژاپن تسلیم شده و نیز اجرای طرح موسوم به مارشال در اروپا شرایط را برای اوجگیری قدرت جدید فراهم گردید. از نظر نظامی هم با بکارگیری بمب اتم در ژاپن معادلات جدیدی بر نظام قدرت در عرصه جهانی حاکم شد که امریکا در راس آن قرار داشت. همین قدرت در کنفرانس برتون وودز باعث شد تا دلار نظام اقتصادی پس از جنگ را پایه گذاری کرد که دلار، پول ملی اش، به یکی از پایه های اصلی آن بدل شد.
پیش از برقراری نظام پولی جدید بر اساس تصمیم گیری کنفرانس برتون وودز، از نیمه قرن نوزدهم میلادی تا جنگ جهانی اول، پوند بریتانیا پایه اصلی نظام پولی جهان شده بود که در آن ارزش پول ها بر پایه طلا تعیین می شد (نظام پایه طلا). اما این نظام بعد از جنگ اول جهانی به دلیل مشکلات بازارهای پولی و مالی انگلستان و چند کشور دیگر درگیر در جنگ در عمل فروپاشید. تا اینکه ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت نوظهور در آن زمان زمام امور مالی و پولی را به تدریج در دست گرفت که در نهایت ، موافقتنامه های برتون وودز شرایط را برای سلطه کامل آمریکا فراهم کرد.
در همین راستا دو نهاد پولی و مالی جهانی پایه گذاری شد. نخست صندوق بین المللی پول بود که نقش سیاست گذار را برای توسعه اقتصاد سرمایه داری ایفا می کرد این نهاد همچنین نقش نظارت بر مبادلات پولی و بانکی و سیاست های اقتصادی کشورها از راه کنترل و تصویب اعطای کمک به کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته ، مانع از آن شد که نظام پولی جهان به سمت تعادل پیش برود بلکه در عمل کشورهای ثروتمند ثروتمند تر و کشورهای فقیر تا حدودی وضعیت بهتری نسبت به قبل پیدا کردند.
دومین نهادی که برای تثبیت سلطه پولی و مالی آمریکا بر جهان تاسیس شد ، بانک جهانی بود . بانک جهانی با اعطای اعتبار های آسان، به بازسازی کشور های آسیب دیده از جنگ کمک کرد. درنتیجه کشورها روز به روز به دلار و مبادلات دلاری وابسته تر شدند. زیرا کشورهای امضا کننده موافقتنامه های برتون وودز نرخ برابری پول های خود را در رابطه با دلار تعیین می کردند، و آمریکا نرخ برابری پولش را با طلا تعیین می کرد. در عمل طلا که تا آن زمان مبنای مبادله همه ارزها بود، جای خود را به دلار داد. با این حال بانک های مرکزی کشورهای امضا کننده موافقتنامه های برتون وودز دلشان خوش بود که هر وقت اراده کنند، ذخایر دلار خود را (که پشتوانه پول های ملی شان بود) از راه مراجعه به بانک مرکزی آمریکا به طلا بدل کنند. آمریکا، با تکیه بر این تعهد، عملا به تنها ضامن نظام پولی بین المللی بدل شد.
اما ریچارد نیکسون رئیس جمهوری وقت آمریکا در پانزدهم جولای سال ۱۹۷۱ یعنی ۲۷ سال پس از توافق تاریخی برتون وودز دستور قطع رابطه دلار با طلا را صادر دارد. در آن زمان هر اونس طلا ۳۵ دلار بود . یعنی بانک مرکزی آمریکا موظف بود برای هر ۳۵ دلار یک اونس طلا تحویل دهد. آمریکا با اعلام شناور کردن نرخ دلار در سال ۱۹۷۱ بر اساس عرضه و تقاضای دلار در بازار های جهان ، در عمل این رابطه را برداشت تا میلیون ها دلار بدهی های خود را که باید بر اساس طلا محاسبه می شد ، بر اساس قیمت روز دلار بپردازد .این بدهی ها چی بود ؟ همان پول هایی که آمریکا برای بازسازی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم در قالب طرح موسوم به مارشال( ۴)سرمایه گذاری کرده بود.
در نتیجه اجرای این ترفند ، امروز همان یک اونس طلا که در سال ۱۹۷۱ سی و پنج دلار بود در حدود ۱۸۰۰ دلار در بازارهای جهان مبادله می شود. یعنی ارزش دلار در برابر طلا حدود ۵۱ برابر کاهش پیدا کرده است. این رقم در نهم می سال ۲۰۱۱ به رکورد ۱۸۹۵ دلار هم رسیده بود . به بیان ساده آمریکا از جیب سایر کشورهایی جهان هزینه های خود را تامین می کند. یعنی هر کشوری که بیشتر با دلار معامله می کند سهم بیشتری در تامین مالی بانک مرکزی آمریکا برعهده دارد .
در سال ۱۹۴۴ وقتی که کنفرانس برتون وودز دلار آمریکا را هم ارز طلا اعلام کرد . یعنی در صورت درخواست قابل تبدیل به طلا بود ، موجودی ذخایر پولی آمریکا بالغ بر ۲۵ میلیارد دلار تخمین زده میشد. در همان زمان موجودی دلار آمریکا در خارج از کشور (که دلارهای اروپایی خوانده میشد) کمتر از ۵ میلیارد دلار بود. با رسیدن سال ۱۹۷۰ موجودی دلارهای اروپایی به ۷۰ میلیارد دلار افزایش یافت یعنی ۱۴ برابر افزایش یافت . در حالیکه موجودی طلای آمریکا به کمتر از ۱۰ میلیارد دلار رسیده بود. یعنی دو نیم برابر کمتر شد. علت افزایش نجومی دلار اروپایی عمدتاً مخارج هنگفت نظامی آمریکا در جنگ ویتنام و سرمایه گذاری در کشورهای اروپایی بود.
اما علت کاهش ذخایر طلای آمریکا در داخل بیشتر به کسری موازنه بازرگانی و مشکلات مربوط به پرداختها در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی باز می گشت. به همین دلیل نیکسون تصمیم گرفت رابطه دلار و طلا را قطع کند و عملاً با شناور کردن نرخ دلار به نظام پولی برتون وودز پایان داد. بدین ترتیب آمریکا درعمل توانست از طریق کاهش نرخ برابری دلار در برابر ارزهای اروپایی و ژاپن، نرخ واقعی بدهی های خود را به شدت کاهش دهد. ضمن آنکه با کاهش ارزش دلار صادرات این کشور برای سایر کشورها ارزان تر شد و در نتیجه صادرات آمریکا نیز افزایش قابل توجهی پیدا کرد و از سوی دیگر با بستن مالیات بر کالاهای وارداتی عملاً ملی گرایی اقتصادی خشنی را در روابط بازرگانی خود با کشورهای ژاپن، تایوان، کره جنوبی و هنگ کنگ اعمال کرد.
خوب حالا آیا شما تاکنون دیدید اقتصادانان ما از این سیاست امریکا در کاهش ارزش دلار انتقاد کنند ؟ واقعا چرا کاهش ارزش دلار در پنج دهه گذشته ان هم به این شدت مورد انتقاد قرار نمی گیرد ؟پاسخ این سئوال یک مقاله نیاز دارد . اما برگردیم به یک سوال اساسی که چرا کشورهایی مثل چین، روسیه،ایران، ونزوئلا ، کوبا و دیگران در سالهای اخیر این همه از حذف دلار در مبادلات بازرگانی خود با کشورها گفتند چرا موفق به انجام کامل آن نمی شوند؟
در سال ۱۹۷۶، موافقتنامه های جاماییکا (کینگزتون) رسما به اصل نرخ های برابری ثابت پایان داد و طلا را، به صورت نهایی، از نظام پولی بین المللی حذف کرد. از آن پس پول ها، در کشاکش فعل و انفعالات اقتصادی بین المللی، به کالا هایی بدل شدند که نرخ برابری میان آنها روز به روز بر پایه عرضه و تقاضا در بازار جهانی ارز تعیین می شود. در این میان صندوق بین المللی پول نیز نقش خود را به عنوان «ژاندارم عرصه پولی» از دست داد و تنها به نهادی در خدمت همکاری و مشورت های بین المللی در مناسبات میان ارز های گوناگون بدل شد. البته صندوق بعد ها در زمینه هایی تازه، از جمله مقابله با توفان های مالی، اقتدارهای جدیدی به دست آورد و توانست قدرت از دست رفته خود را در عرصه پولی، جبران کند.
راز قدرت دلار
به رغم همه این دگرگونی ها، دلار همچنان در عرصه پولی بین المللی حرف اول را می زند. چرا؟ بخاطر آنکه در سال ۲۰۱۹ بیش از ۸۸ درصد بازرگانی جهان به دلار انجام گرفت و ۶۲ در صد ذخایر ارزی بانک های مرکزی دنیا به دلاربود . نود در صد مواد اولیه در جهان به دلار ارزش گذاری می شود و بخش بسیار مهمی از معاملات بر روی این مواد از جمله انرژی، کالاهای کشاورزی، فلزات قیمتی و غیره با اسکناس سبز آمریکا انجام می گیرد. معتبر ترین بانک های جهان و معظم ترین شرکت های چند ملیتی عمدتا به دلار قرض می کنند و اوراق قرضه آمریکا، که طبعا به دلار است، یکی از مطمئن ترین اشکال سرمایه گذاری در جهان به شمار می رود.
پشتوانه پول ملی، در دنیای قرن بیست و یکم، برخورداری از شرکت های بلند آوازه، توانایی جذب سرمایه گذاران، شمار دانشگاه های صاحب نام، قابلیت تاثیر گذاری بر دیگر کشور ها از راه «قدرت نرم» به ویژه فرهنگ، و پویایی فضای اقتصادی است.
نفوذ دلار هم از توانایی های نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده و هم از پویایی آن در عرصه های اقتصادی، تکنولوژیک، علمی و آموزشی سرچشمه می گیرد. ارزش سرمایه موجود در بازار نیویورک به پانزده هزار میلیارد دلار می رسد که حدود چهار برابر بازار سهام در لندن یا توکیو است. عوامل دیگری، از جمله کشف منابع عظیم نفت و گاز غیر متعارف در آمریکا، به این نفوذ دامن میزند.
با این حال می دانیم که هیچ قدرتی جاودانی نیست و ایالات متحده آمریکا هم نمی تواند یک استثنا باشد. در پایان جنگ جهانی دوم آمریکا تنها قدرت اقتصادی مهم در دنیا بود. امروز در صحنه جهانی قدرت های تازه ای چون چین ، هند ، اتحادیه اروپا، ژاپن و چند قدرت نوظهور دیگر سر بر آورده اند که آشکارا آمریکا را به چالش می طلبند. در این شرایط می بینیم که انتقاد علیه سلطه دلار در این جا و آنجا بالا می گیرد و تلاش هایی برای یافتن جایگزین دلار آمریکا حتی در میان بعضی از متحدان نزدیک آمریکا دیده می شود.
در این شرایط این پرسش در شماری از محافل اقتصادی درجهان مطرح می شود که آیا می توان به سلطه دلار پایان داد؟ و مانع از آن شد که آمریکا بتواند، با تکیه بر قدرت پول ملی اش، اراده خود را بر دیگر کشور ها تحمیل کند؟
طرح این پرسش آسان است، ولی یافتن پاسخ برای آن با موانع گوناگون روبرو میشود که مهم ترین آنها پیدا کردن یک یا چند پول جانشین به جای دلار است.
هستند کسانی که ایجاد یک پول جهانی را به جای دلار پیشنهاد می کنند، شبیه آن چیزی که در سال ۱۹۶۹ زیر عنوان «حق برداشت ویژه» (۵)در صندوق بین المللی پول به وجود آمد و ارزش آن در حال حاضر بر سبدی از چند پول معتبر دنیا تکیه دارد. ولی قدرت مانور این پول هیچگاه از دایره بسیارمحدود و انتزاعی صندوق بین المللی پول فراتر نرفت . زایش یک پول بین المللی قابل قبول مستلزم ایجاد یک سازمان فرا ملیتی بسیار نیرومندی است که بتواند چتر اقتدار خود را بر سر بخش مهمی از جامعه انسانی بگستراند و این، در حاضر، بیشتر به رویا شباهت دارد.
اروپاییان، برای کم کردن نفوذ دلار، به اقتدار اوج گیرنده یورو امید بسته بودند. اما بعداز حمله روسیه به اوکراین بویژه به دلیل بحران در بازار مواد غذایی و انرژی یورو رو به افول گذاشت. ، ضمن انکه نقش ان در ذخایر بانک های مرکزی جهان هنوز از حدود بیست و چهار در صد فراتر نمی رود. شکنندگی یورو، با توجه به بحران بسیار بزرگ ناشی از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ، فراگیری بیماری کرونا و تیر خلاص جنگ روسیه در اوکراین و بحران های احتمالی دیگری که در انتظار آن است، مانع از آن می شود که بتواند در آینده قابل پیش بینی جای دلار را بگیرد.
شماری از صاحبنظران نیز از ایجاد یک نظام پولی چند قطبی در جهان پشتیبانی می کنند که، در آن، هیچ پولی بر پول های دیگر برتری نداشته باشد. این نظام چند قطبی، از دید آنها، می تواند مناطقی را پیرامون دلار، یورو، ین و یوآن سازمان دهد. این سناریو نیز چندان مطلوب به نظر نمی رسد، زیرا می تواند به یک جنگ پولی همه جانبه در مقیاس سیاره زمین دامن بزند.
شاید یوآن، پول ملی چین، تنها پولی باشد که بتواند ادعای مقابله با اقتدار دلار را مطرح کند. زیرا چین از زمانی که به عنوان دومین قدرت بزرگ اقتصادی مطرح شد ، با تقویت بانک صنعتی و بازرگانی توانست در فاصله ای کوتاه به نخستین قدرت بازرگانی بدل شود و به عنوان دومین تولید ناخالص داخلی دنیا بعد از آمریکا زمینه های جدیدی را برای کنترل سلطه آمریکا بوجود آورد. اما مشکل آنجا است که اولا بیشتر مبادلات چین با امریکا و سایر کشورها هنوز با دلار انجام می شود و از سوی دیگر هنوز یوان چین از قابلیت تبدیل عمومی به سایر پول ها بر خوردار نیست و ارزش آن بیش از آنکه در بازار عرضه و تقاضا تعیین شود از طریق تصمیم مقامات پولی چین تعیین می گردد.
علاوه بر این نظام بانکی و شبکه های مالی چین هنوز در مقایسه با آمریکا همچنان از لحاظ تنوع خدمات ، نوآوری در تجهیزات و ارایه ابتکارات جدید بانکی در فاصله زیادی قرار دارد. با توجه به همه این موارد می توان گفت ساختار های اقتصاد و سیاسی چین هنوز در موقعیتی نیستند که بتوانند به عنوان یک پول صاحب اقتدار بین المللی رقیب جدی دلار باشند.
کلام آخر آنکه دلار مانند نظام سیاسی موجود در آمریکا با چالش های جدی روبرو است . روند افول اقتدار دلار بر بازارهای پولی و مالی چند سال است که آغاز شده است اما به این پرسش اصلی که در چه زمانی این سلطه بطور کامل پایان خواهد یافت؟ پاسخ دقیقی نمی توان داد فقط می توان گفت این روند با سرعت بیشتری در حال پیشرفت است.
- Bretton-Woods Conference
- Harry White
- John Maynard Keynes
- طرح مارشال Marshall Plan با عنوان رسمی برنامه بازیابی اروپا، ERP یک طرح ابتکاری آمریکایی بود که برای ارائه کمکهای خارجی به اروپای غربی تصویب شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده بیش از ۱۳ میلیارد دلار در برنامههای بهبود اقتصادی در کشورهای اروپای غربی سرمایه گذاری کرد. اجرای این طرح به مدت چهار سال از ۳ آوریل ۱۹۴۸ شروع شد. اهداف ایالات متحده بازسازی مناطق جنگ زده، رفع موانع بازرگانی، مدرن سازی صنعت، بهبود رونق اقتصاد کشورهای غرب اروپا و جلوگیری از گسترش کمونیسم اعلام شده بود.
۵- حق برداشت ویژه (SDR) یا طلای کاغذی یک دارایی ذخیره جهانی است که توسط صندوق بین المللی پول (IMF) در سال ۱۹۶۹ برای تکمیل ذخایر رسمی کشورهای عضو ایجاد شد. SDR معادل سبدی از پنج ارز است: دلار آمریکا، یورو، رنمینبی چین، ین ژاپن و پوند انگلیس.
ارزش SDR برابر مجموع مقادیر حاصل پس از تبدیل ارزها به دلار آمریکا است. از آنجایی که به طور معمول با کاهش ارزش یک ارز، ارزش سایر ارزها افزایش پیدا میکند، نوسانات ارزش SDR از نوسانات ارزهای تشکیل دهنده آن همواره کمتر است.