حوادث اخیر ایران از لحاظ طولانی بودن زمان، اقشار درگیر در آن ، نوع سازماندهی معترضان و یافتن راه حل برای آن در مقایسه با اعتراضات مشابه در گذشته متفاوت است و ایجاب می کند که فهم این حوادث رویکرد متفاوتی پیدا کند و با تحقیق میدانی و پژوهش علمی به ویژه در ابعاد فرهنگی با کمترین زیان از آن عبور شود.
نکاتی که نگارنده حقیر به آن رسیده به شرح زیر تقدیم می شود:
۱- در هر نظام سیاسی مردم سالار که حاشیه ای از آزادی مردمی در آن وجود دارد تظاهرات ممکن است صورت گیرد. از اینرو وجود اعتراضات در هر نظام مردم سالار یک ناهنجار اجتماعی یا سیاسی شمرده نمی شود اما با وجود مکانیزم انتخابات و جابجایی قدرت در نتیجه آن، این سئوال مطرح است که چرا معترضان از راهکار انتخابات اهداف خود را دنبال نمی کنند و تلاش دارند در خیابان این اهداف را پیگیری کنند. در پاسخ به این پرسش باید گفت این قشر اساسا در انتخابات شرکت نمی کند و چارچوب کلی انتخابات را دربرگیرنده خود نمی داند و این واقعیت ایجاب می کند که مسئولان برای گسترش عدالت اجتماعی و سیاسی گردونه انتخابات را در آینده وسیعتر کنند و شمول آن را در تنوع نامزدها گسترده تر سازند تا هیچ قشری احساس انزوا نکند و احدی به فکر راه حلهای خیابانی نیفتد.
۲- همواره پایان دادن به اعتراضات تنها از طریق راه حل امنیتی نیست و اساسا راه حل امنیتی بدون راه حل های فرهنگی و اجتماعی که ریشه مشکلات را می خشکاند پایدار نمی تواند باشد. فهم علت خطر کردن معترضان و نوع خواستهای آنان اهمیت زیادی در کشف راه حل های اجتماعی دارد. البته در اینجا ذکر این مساله بسیار ضروری است که در کشوری که انتخابات وجود دارد و جابجایی قدرت به راحتی انجام می گیرد باید به حق اکثریت منتخب در حکومت کردن اذعان کرد و قابل قبول نیست اقلیتی تلاش داشته باشد نظر خود را بر اکثریت تحمیل کند. محور فرآیند دمکراسی و مردم سالاری، در هر جای دنیا حاکمیت اکثریت است و در هیچ شرایطی نباید این اصل را فراموش کرد.
۳- تقریبا از بررسی پرونده افراد بازداشتی می توان ادعا کرد که اکثریت قریب به اتفاق معترضان جوان هستند و بخشی از آنان قربانی پدیده های اجتماعی مانند طلاق، اختلاف شدید خانوادگی، فرار از خانه و رهاسازی به علت اشتغال والدین اند. متاسفانه باید گفت این افراد در به وجود آوردن پدیده گسیختگی خانواده دو دهه اخیر هیچ نقشی نداشته و تنها قربانی این پدیده هستند و دولت تا حدی مسئول عمومی شرایط اجتماعی گذشته و حال است و نادیده گرفتن پدیده گسیختگی خانواده در گذشته و سهل انگاری در یافتن راه حل برای آن از سوی دولت یک قصوری است که برای اصلاح آینده باید به سرعت جبران گردد.
۴- قشر جوان دارای انرژی عظیم و اراده آهنین است و یکی از افتخارات نظام تحقق دستاوردهای بزرگ که این قشر پدید آورده است مانند پیروزی انقلاب، حماسه دفاع مقدس و پیشرفتهای عظیم علمی در کشور است. این قشر امروزه به علت فشار حد اکثر دشمن خارجی و سهل انگاری داخلی نادیده گرفته شده و احساس می کند که هیچ افق قابل قبولی و با کرامتی در پیش رو ندارد. امروزه واقعا یافتن شغل مناسب، ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن یک زندگی عزتمند و شرافتمندانه برای یک جوان ایرانی آسان نیست و دولت تکلیف دارد حد اکثر سعی خود را در اصلاح شرایط جوانان به عنوان یک اولویت دنبال کند.
۵- مجموعه قرائن و شواهد نشان می دهد اعتراضات اخیر منشا ترکیبی دارد و در آن عوامل داخلی با خارجی تداخل گسترده ای پیدا کرده و ابزارهای بکار رفته در آن متفاوت از گذشته است و شاخصه های زمانی نیز در آن کاملا دیده می شود. در داخل عمده معترضان جوانان اند که میانگین سنی آنها بین ۱۵ تا ۲۵ سال است و تقریبا اکثریت آنها مشغول تحصیل در دبیرستان یا دانشگاه اند. این نسل به نسل دیجیتال شناخته شده و به شدت به تعامل با فضای سایبری علاقه و اعتیاد دارد. دشمن نیز که همه سرورهای جهان در اختیار اوست تلاش کرده با کار پژوهشی در فضای مجازی در باره جامعه ایران و علاقه مندیهای آن طرح براندازی نظام از طریق تاثیرگذاری بر اقشار علاقه مند به فضای سایبری طراحی کند. به موازات این مساله بمباران رسانه ای از سوی شبکه های لندنی نیز آغاز شده و حجم خبرسازی آنها به حدی زیاد شد که مجالی به افراد نمی داد که از صحت و سقم این خبرها با خبر شوند. متاسفانه ضعف رسانه ملی در این بحران و دو دستگی رسانه های مکتوب داخلی نیز به افزایش تاثیر رسانه های آنطرف آبی بر جوانان کمک کرد. این واقعیت انکار ناپذیر به ویژه رها سازی فضای مجازی و اصلاح فضای رسانه ای در داخل ایجاب می کند که این پدیده ترکیبی به خوبی و با همه اجزای آن شناخته شود و راه حلهای عملی یافت شود.
۶- آنچه مسلم است اکثریت افراد معترض جوانان غیر وابسته سیاسی اند که از طریق محیط مجازی و یا رسانه ای تهییج شده و به حضور در خیابان و یا شعار دادن و یا شعار نویسی بر روی دیوارها واداشته شده اند و صف آنها با صف لیدرهای دشمن که تلاش می کنند با مدیریت مالی و میذانی بر این موج سوار شده و برخوردار از حمایت تروریستهای مسلح رخنه کرده از مرزهای شرق و غرب کشور کاملا جداست و اشتباه فاحشی است که این دو صف را یکی ببینیم و قضاوت در باره آنها را یکی بدانیم. بسیاری از این جوانان فرزندان خانواده های متعهد هستند و به علت قصور تربیتی در بستر خانواده و یا سیستم آموزشی اینگونه شدند. سیستم های آموزشی اجتماعی و دینی امروزه تکلیف دارند شکل صحیح برخورد را از درون خانواده تا سطح اجتماع را آموزش دهند تا ضمن کاهش دادن زمینه های بحران میزان همبستگی اجتماعی در کشور افزایش یابد.
۷- از باب تآسی به گفته رسول گرامی اسلام (ص) در اینکه گاهی از دشمن هم باید برخی رفتارهای خردمندانه را یاد گرفت ( خذوا الحکمه ولو من اهل النفاق) اجازه دهید در رفتار رژیم صهیونیستی تآمل کنیم. رژیم صهیونیستی که اساسا یک وصله ناجوری در منطقه است و علیرغم گذشت ۷۴ سال و چند نسل متوالی از عمر غاصبانه خود در سرزمین فلسطین همچنان به اعتراف رهبران آن از تهدید وجودی رنج می برد و تحت هیچ شرایطی پذیرفته نشده است و هر مدتی با بستر سازی فرهنگی تلاش می کند از این عقده عبور کند و حضور خود را در منطقه نهادینه سازد. این رژیم همواره برای هر طرح سیاسی ابتدا بستر فرهنگی آن را تعریف می کند. شیمون پرز رئیس جمهور پیشین رژیم صهیونیستی در دهه نود با نوشتن کتاب خاورمیانه جدید تلاش داشت هویت خاورمیانه ای را به عنوان هویت مشترک میان عربها و یهودیها تعریف کند و آن را بستر نزدیک شدن اینها به یکدیگر و اتحاد میان عقل یهودی و پول عربی به تصویر بکشد!. این هویت سازی موجب شد که دو سازش ساف و این رژیم در اسلو و توافق اردن و این رژیم در امریکا شکل گیرد. البته این فرایند به نتیجه نرسید و علت اصلی آن عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به توافق اسلو و فرهنگ نژاد پرستانه صهیونیزم است که همواره از زاویه سلطه بر اغیار (اغیار یا گوییم یعنی انسان نماها که خداوند آنها را برده یهود آفرید) نگاه می کند و زمانیکه این هویت به علت های مختلف از جمله به قدرت رسیدن جریان راست در رژیم صهیونیستی جذابیت خود را از دست داد ما می بینیم در سال ۲۰۲۰ نتانیاهو با عبور از راه حلهای جغرافیایی به مطرح کردن مقوله جدید جوامع ابراهیمی و ضرورت آشتی و تعامل و توافق اتباع آدیان ابراهیمی را به عنوان بستر فرهنگی جدید در منطقه مطرح می کند. از این رفتار رژیم صهیونیستی در می یابیم که بعد فرهنگی در رفتار سیاسی اهمیت فوق العاده دارد و مسئولان جمهوری اسلامی در ارائه راه حل مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی و امنیتی هیچگاه فهم و راه حل فرهنگی را به عنوان بخش مهم و جدائی ناپذیر از راه حلهای موفق ارائه شده نادیده نگیرند.