دکتر وفا یزدان منش:مردم شبه قاره می گویند:خوش به حالتان کشور آزادی دارید و تنها کشوری است که در مقابل آمریکا ایستاده است

0 350

اشاره: دکتریزدان منش استاد گروه زبان اردو دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه تهران است با او درباره ادبیات فارسی و اردو به گفتگو نشسته ایم.

فرهنگ اسلامی:کمی درباره نخستین گروه این دانشکده بفرمایید و علاقه مندی دانشجویان در مقاطع مختلف که دراین گروه وجود دارد و همچنین برای ادامه تحصیل تا اخذ مدارج عالی دکترا هم دوست داریم از شما بشنویم.

دکتر وفا یزدان منش: خدمت تان عرض کنم که در حال حاضر تنها دانشگاهی که گروه اردو در آن دایر هست دانشگاه تهران هست که در کنار زبان های دیگر دیپارتمان اردو داریم .در مقطع لیسانس تقریبا سی سال پیش این گروه تاسیس شد و خانم دکتر زیب النسا علی خان که پاکستانی تبار هستند اما شهروند ایرانی هم محسوب میشوند در واقع از پیش کسوتان در این گروه هستند. تمامی اساتیدی که در حال حاضر در گروه مشغول تدریس هستند از محضر خانم زیب النسا فیص بردند.ایشان با دلسوزی و سعی وکوشش فراوان این گروه را اداره کردند. من یادم هستم ورودی سال ۱۳۷۵ بودم و آقای دکتر بیات و دکتر کیومرثی تشریف برده بودند برای ادامه تحصیل. بعد از برگشت ایشان سال بعد من رفتم برای ادامه تحصیل. آن زمان اصلا استادی در گروه وجود نداشت و خانم دکتر علی خان خیلی به زحمت اساتید را جستجو میکردند و بیشتر هم از کسانی کمک میگرفتند که اهل پاکستان و هند بودند و در ایران مشغول تحصیل در رشته ی ادبیات فارسی بودند. آقای دکتر سلیم که جا دارد ایشان را هم نام ببرم، ایشان در یک دوره ای تشریف آورده بودند و ما هم خیلی از علم ایشان استفاده کردیم.خانم دکتر علی خان خیلی برای گروه زحمت کشیدند زیرا کمبود استاد بود. به هر حال ضعف های زیادی در گروه وجود داشت چون استادی که ادبیات اردو خوانده باشد نداشتیم. همگی فارغ التحصیل ادبیات فارسی بودند. فقط اهل زبان بودند. ما استفاده کردیم تا زمانیکه دکتر کیومرثی برگشتند از پاکستان و ملحق شدند به گروه و گروه خیلی قوی تر شد و بعد هم که من برگشتم از پاکستان و مشغول تدریس شدم. همچنین خانم دکتر لطفی. ایشان از هند فوق لیسانس خود را گرفتند. بعد از چند سال که گروه محکم تر شد، برای فوق لیسانس اقدام شد و الان تقریبا حدود ۱۱ سال هست که در مقطع کارشناسی ارشد هم دانشجویان با گرایش ادبیات اردو مشغول به تحصیل هستند. در گروه در حال حاضر خانم دکتر زیب النسا علی خان بازنشست شدند وجای ایشان واقعا خالی هست. در حال حاضر ما پنج نفر هستیم ،چهار نفر از ما دانش آموخته دانشگاه پنجاب پاکستان و یک نفر خانم دکتر سماواتی از هند مدرک دکترای خود را اخذ کردند. من یک مدت مدرس بودم در دانشگاه تهران و بعد برای اخذ مدرک دکترا مجدد عازم پاکستان شدم و از دانشگاه پنجاب دکترای خودم را اخذ کردم. الان دو مقطع وجود دارد: کارشناسی و کارشناسی ارشد. برای دکترا هم اگر انشالله واجد شرایط شدیم، مقطع دکترا را هم برگزار خواهیم کرد حتی شده با یک دانشجو. بعد از اینکه من برگشتم، آقای دکتر کاووسی و خانم دکتر غلامی هم بعد از من برگشتند. این دو نفر هم از دانشجویان ما بودند که خوشبختانه مدرک دکترا را اخذ نمودند. خانم عبدی هم که از دانشگاه پاکستان مدرک خود را اخذ کردند در حال حاضر دو خواهر هستند خانم منیره و منیژه در هند آماده دفاع از مدرک دکترای خود هستند. چند نفر دیگر هم در هند شروع به تحصیل کرده اند.

فرهنگ اسلامی: بسیار عالی. بفرمایید از فراز و فرودهای راه خود بگوئید. چگونه این مسیر را طی نموده اید؟

دکتر وفا یزدان منش: این نکته را اینجا میخواستم عرض کنم که سفارت پاکستان یا خود حکومت پاکستان در ترویج زبان و ادبیات اردو در کشور های دیگر امیدوارم کوشاتر باشد و بیشتر دانشجویانی که زبان اردو را میخوانند، تشویق کنند و برای آنها برنامه‌هایی در کشور بگذارند که بچه ها بتوانند بروند پاکستان چون وقتی در سطح علمی صحبت میکنیم همه مشتاق هستند و می گویند که بیایند اینجا ما خوابگاه در اختیارشان میگذاریم، حتما امکانات هست اما در بحث عملی مشکل داریم. این مورد را امیدوارم سفارت همکاری کند و بیشتر این علاقه مندان را تحویل بگیرد و امکانات بیشتری در اختیار ما بگذارد تا ما بتوانیم استفاده کنیم. اخیرا که بیشتر با زبان اردو آشنایی پیدا شده، خیلی ها بیشتر بدلیل تشابه این زبان به زبان هندی این زبان را انتخاب میکنند. سینمای هند بدلیل اینکه صنعت قوی دارد باعث شده افراد بیشتر جذب این زبان بشوند و هستند کسانیکه در حوزه پژوهش شبه قاره هند کار میکنند و متوجه شدند که بدون زبان اردو نمی توانند پیشرفت کنند. هستند افرادی از دوستان و آشنایان که دکترای رشته های دیگر را دارند مثلا فارسی یا فلسفه یا عرفان و حتی تاریخ اینها بدلیل اینکه برایشان واجب هست که این زبان را یاد بگیرند زمانیکه باهم صحبت داشتیم اینها میگفتند که ما می خواهیم بیاییم آزمون بدهیم اگر بشود بیاییم این رشته را بخوانیم و این یک موفقیت و یک خوشبینی خیلی زیاد برای این زبان هست. درواقع اهمیت این زبان متاسفانه دیر شناخته شد در ایران ولی الان خیلی خوب است و رو به پیشرفت است و من فکر میکنم آینده زبان اردو در ایران خیلی قوی باشد. در برخی مراکز تدریس میشود به شکل خصوصی برای پژوهشگران و افراد. برای انتخاب رشته با دید مثبت تر نگاه میکنند فقط میماند بازار کار که اردو آینده خیلی خوبی خواهد داشت. درمورد علاقه مندی عرض کردم درمورد مقاطع هم عرض کردم و امیدواریم که دکترای این رشته هم یک روزی راه اندازی خواهد شد ولی اگر راه اندازی هم بشود ظرفیت محدود هست به هر حال افراد باید در محیط زبان را یاد بگیرند افراد میتوانند دکترای خود را از اینجا بگیرند و برای مطالعه بیشتر تشریف ببرند پاکستان و یا هند.

فرهنگ اسلامی: تدریس زبان اردو در دانکشده زبان و ادبیات اردو دانشگاه تهران چه نواساناتی را تجربه کرده است؟

دکتر وفا یزدان منش: نوسانات خیلی مختلفی داشته. مثلا من از تجربه خودم می‌گویم که زمانیکه من در دانشگاه تهران لیسانس خودم را گرفتم، اصلا مردم با زبان اردو آشنایی نداشتند. خود من زمانیکه وارد دانشگاه شدم نمی دانستم فقط در دفترچه آزمون دیدم که زبان رسمی پاکستان هست. فقط در همین حد اطلاع داشتم. یعنی اصلا از زبان اردو اطلاع نداشتم. بعدا فهمیدم که به زبان هندی نزدیک هست و دانشگاه آزاد هم در تهران رشته زبان انگلیسی قبول شده بودم که بین این دو رشته خیلی تردید داشتم که کدام رشته را انتخاب کنم که خوب با پیشنهاد دوستان و کسانیکه که تحصیل کرده بودند گفتند که مدرک دانشگاه تهران معتبر هست و اینکه خیلی زبان خاصی هست و من به زبان هندی خیلی علاقه داشتم بعد که متوجه شدم اردو همان هندی هست خوشحال تر شدم و اگر برگردم به گذشته بازهم همین زبان و ادبیات اردو را قطعا انتخاب میکنم و ادامه تحصیل میدهم. دانشجویان خیلی آن موقع اطلاع نداشتند که زبان اردو به چه صورت هست چون در ایران انتخاب رشته گاهی مطابق ذوق آدم نمیشود. ما میتوانیم صد تا دانشگاه و رشته مختلف انتخاب کنیم بعد ببنیم قسمت مان چه میشود.

برای کسی که رتبه خوبی داشته باشد شانس بهتری برای پیدا کردن رشته دلخواه خود وجود دارد. برای همین خیلی از دانشجویان ناخواسته وارد این رشته می شدند، بعدا علاقه بوجود می آمد. تعداد کمی دانسته وارد این رشته میشدند ولی بعد ها یعنی تا الان که میرسیم می بینیم که شناخت کافی وجود دارد. من میتوانم بگویم حداقل سی درصد از دانشجویان ما ]اگر ریزش را درنظر نگیریم[ که به ترم آخر کارشناسی میرسند از ابتدا با ذوق خودشان بوده و با یک هدفمندی بوده که این رشته را انتخاب کردند حتی تعداد زیادی از دانشجویان ما مدارک دیگری داشتند، حتی مشغول کار هم بودند، تخصص داشتند، به دلیل علاقه مندی یا بخاطر اینکه می تواستند در کارشان پیشرفت زیادی داشته باشند، زبان اردو را انتخاب کردند. پس یک سری به خاطر علاقه مندی بود که به این سمت آمدند و یک سری بخاطر کارشان زبان اردو را  انتخاب کردند و تعدادی هم ناخواسته وارد این رشته شدند ولی بعدا علاقه مند شدند. تعدادی هم بخاطر اینکه صرفا مدرکی گرفته باشند و بعدا بتوانند در ارشد شان تغییر رشته بدهند.

فرهنگ اسلامی: ارتباط دوستان و استادان دانشکده با اردوزبان‌های پاکستان و هند چطور است؟

دکتر وفا یزدان منش: الان تعداد زیادی دوستان پاکستانی دارم و میتوانم بگویم بیشتر ارتباطات من با پاکستانی ها هست و البته تعدای هم هندی و علتش هم به برکت زبان اردو هست. بهترین خاطره ام این بود که دخترم زمانیکه در مقطع دکترا مشغول به تحصیل بودم آنجا بدنیا آمد. من زمان بارداری را هم در پاکستان سپری کردم و وقتی فرزندم یکساله شد برگشتم ایران. در حال رفت و آمد بودم در این فاصله ولی هیچکس نمی توانست باور کند که من یک خانم آنجا تنها هستم. مادرم آمده بود برای زایمان ولی بغیر از کمک های مادرم اینقدر که من مورد لطف پاکستانی ها قرار گرفتم که به قول مادرم وقتی فرزندم میخواست بدنیا بیاید، هفت نفر از دوستان و آشنایان پشت اتاق زایمان منتظر بودند، اگر ایران بودم شاید دو نفر میخواستند منتظر بمانند ولی در پاکستان مردم اینقدر با محبت بودند که نگذاشتند من احساس تنهایی بکنم. در کل خیلی راضی بودم. می توانم بگویم محبت مردم پاکستان بی نظیر هست. وقتی با آدم دست دوستی میدهند تا آخرش هستند. این یکی از ویژگی های اهالی شبه قاره هست. حالا در باره پاکستان که من تجربه بیشتری دارم، ویژگی خیلی خاص این مردم هست و ایرانی ها را خیلی دوست دارند. دولت ایران را خیلی دوست دارند. من خیلی احساس غرور میکردم. چه زمانیکه در مقطع ارشد و دکترا بودم و چه الان که در حوزه کاری برای ماموریت به پاکستان می روم  و می گویم که ایرانی هستم، خیلی خوشحال میشوند و میگویند که خوش به حالتان که کشور خیلی خوبی دارید و کشور آزادی دارید. آزاد از این نظر که به کشورهای دیگر وابسته نیست و تنها کشوری هست که در برابر آمریکا ایستاده است و همه از ایران تعریف میکردند. این امر برای من خیلی خوشایند بود.

فرهنگ اسلامی: از خاطره‌های خودتان در مورد زبان اردو و کشور پاکستان که سفرهای زیادی به این کشور داشته‌اید، بگویید.

دکتر وفا یزدان منش: خوب خیلی خاطره زیاد هست. من بخواهم اگر از تجربه خودم بگویم، قطعا وقتی انسان مکان و کشور خود را تغییر میدهد، یک سری تجربه ها بوجود می آید نمی توان گفت تلخ ولی شاید ناگوار هم باشد. خوب به هر حال من به عنوان یک خانمی که متاهل بودم، خانوداه ام ]درایران [اینجا بودند، مادر هم بودم، دوری از خانواده برایم سخت بود، شاید اگر به کشور دیگری می رفتم این سختی ها مضاعف می شدند، ولی پاکستان خیلی زود توانست من را جذب خودش بکند که من بار منفی دلتنگی هایم کمتر شد. یکی از عواملی که باعث شد که من بهتر بتوانم با پاکستان خو بگیرم بخاطر فرهنگ اسلامی پاکستان بود و صدای اذان که همیشه منعکس می شد در خوابگاه یا در فضای شهر. این صدای اذان به من خیلی آرامش می داد. من همیشه فکر میکردم اگر جای دیگر میخواستم بروم درس بخوانم و این صدای اذان نبود، شاید من اینقدر آرامش فعلی را نداشتم و هنگام نماز من حتی میرفتم در نمازخانه اهل سنت نماز میخواندم. مشکلی نداشتم. مهر میگذاشتم روی مصلا و به سبک شیعه نماز میخواندم. هیچ وقت مورد اذیت واقع نشدم. اصلا از چیزی که در ذهن بعضی ها وجود دارد، خبری نبود و نه نیازی به مخفی کردن مذهب بود، نه مشکل ایجاد می کرد، شاید مثلا از مهر سوال میکردند و از فلسفه مهر می پریسدند ولی کسی هیچ وقت خورده ای بر من نگرفت و ماه های رمضان می توانستیم خیلی راحت روزه بگیریم و مورد محبت و لطف پاکستانی ها قرار می‌گرفتم و برای افطار دعوت میشدم. من خیلی خاطره های خوبی از ماه رمضان دارم حتی خواهر من که چهارماه پیش من اقامت داشت اینقدر از برخورد و محبت پاکستانی ها خوشش آمد که بعد تصمیم گرفت به پاکستان بیاید و آنجا ادامه تحصیل بدهد.خیلی همگی با محبت بودند. همکلاسی های من هیچ وقت اجازه نمی دادند که من احساس دلتنگی بکنم، من بهترین خاطره ای که می توانم بگویم دارم این است که تازه شش یا هفت ماه بود که رفته بودم پاکستان و در اتاقم نشسته بودم و داشتم فکر میکردم که سالروز تولد پسرم هست و من کنارش نیستم خیلی از این موضوع ناراحت بودم و یکی از دوستان آمد و سوال کرد که چرا از اتاق نمیایی بیرون وقتی موضوع را به او گفتم و او هم چشمان گریان من را دید از اتاق رفت من تعجب کردم که چرا پیش من نماند تا به من دلداری بدهد بعد به فاصله خیلی کم شاید بیست دقیقه بعد دیدم من را صدا زد و زمانیکه رفتم دیدم تمامی اهالی خوابگاه را جمع کرده و به یاد تولد پسر من جشن گرفتند. این خاطره یکی از زیباترین خاطره ها بود و این محبت ها بالاخره آدم را جذب می کند. از نظر زبانی خوب زبانم قوی شد. خیلی بهتر توانستم ارتباط برقرار کنم و اساتید دانشگاه خیلی به من کمک کردند. خیلی ها شکایت دارند از غذای تند پاکستان ولی من از همان ابتدا با اشتها غذا میخوردم و هیچ گله ای ازغذا نداشتم. وقتی دوستانم من را به خانه هایشان دعوت می کردند و می گفتند که نمی توانی غذای تند بخوری و ما بخاطر شما ادویه خیلی کم استفاده کردیم و من به آنها میگفتم که من با ادویه مشکلی ندارم. تنها چیزی که در پاکستان به  من خیلی  سخت گذشت تابستان گرم پاکستان بود ما که در خوابگاه بودیم من در مقطع ارشد نمی تواستم از کولر گازی استفاده کنم ولی در مقطع دکترا اتاق خیلی ویژه به من دادند چون من سابقه تدریس در ایران داشتم مانند یک استاد با من برخورد کردند و اتاقی را در مقطع دکترا در اختیار من گذاشتند که فقط به پاکستانی هایی می دادند که در مقطع دکترا مشغول تحصیل بودند و تدریس هم می کردند و هر یکی در خوابگاه یک اتاق ویژه داشت که اتاق بزرگی بود و سرویس بهداشتی داخل اتاق قرار داشت و میتوانستند از تلویزیون استفاده کنند و کولر گازی هم داشت و مقطع دکترا خیلی بهتر بود من کولر گازی داشتم ولی در مقطع ارشد گرما خیلی اذیت می کرد و از چیز های دیگر که من را اذیت کرد وسایل نقلیه بود که فقط ریکشا بود و اتوبوس آنچنان در تردد نبود این مشکلاتی بود که من آنجا داشتم ولی به دلیل فضای خوب و با محبت می شد این مشکلات را تحمل کرد.

فرهنگ اسلامی: شما کتابی هم دارید با نام “نو سرایان اردو در سده ی بیستم”. میخواهیم از شما در مورد جزئیات این کتاب بشنویم.

دکتر وفا یزدان منش: درمورد کتاب نو سرایان اردو در سده ی بیستم باید عرض کنم که ادبیات اردو در ایران متاسفانه کم معرفی شده با اینکه اردو این همه خدمت گزار فارسی بوده ولی در ایران اردو کم شناخته شده و من هم بیشتر نو گرا هستم البته رساله ی دکترای من بر اساس ادبیات کلاسیک بوده ولی بیشتر بخواهم کار کنم نو گرایی را دوست دارم چون بیشتر دوست دارم در لحظه حال سیر کنم برای همین ترجیح دادم در ادبیات معاصر کار کنم و به شعر هم علاقه مند بودم و چند تن از شعرای برجسته ی سده بیستم در اردو بودند روی اینها کار کردم مانند مجید امجد، ناصر کاظمی، فیض احمد فیض، راشد و پروین شاکر. زندگی نامه این شعرا را گفتم. سبک کارشان را گفتم و معرفی کردم این شعرا را و نمونه هایی را آوردم نه نمونه های کامل نثر ولی آنچه را که می گفتم برای ثبوت آن چند سطری را دادم یا اشعاری را دادم و ترجمه کردم. احساس میکنم تا به الان آنچنان مورد استقبال قرار نگرفته فکر میکردم خیلی بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد ولی اینطور نشد به نظر من کم کاری سفارت پاکستان باشد ما در بخش فرهنگ سازی خیلی بیشتر انتظار داریم نه بخاطر اینکه من کاری کردم و آن را نشر بدهند بلکه بخاطر اینکه تبلیغی بشود برای ادبیات پاکستان که در واقع این کتاب یک وسیله هست که ادبیات اردو شناخته شود و در حال حاضر چند کتاب در دست تالیف دارم که به دلیل مشغله کاری متاسفانه نتواستم آنها را به پایان برسانم ولی دانشجوها استفاده کردند و خیلی راضی بودند و گفتند که خیلی خوب تفهیم شده. جا دارد و هنوز خیلی ظرفیت وجود دارد که ادبیات اردو معرفی بشود.

من کتاب‌های نقد درباره شاعر یا کارش را مطالعه کردم و ارجاعات را آوردم. کتابی نگذاشتم بماند. البته بعد ها هم کتاب‌هایی منشتر شده بودند که دیگر وقت گذشته بود. پس من برای این کتاب‌ها خیلی زحمت کشیدم. منابعی که درمورد اینها وجود داشت، جمع آوری کردم. سفری به پاکستان داشتم. دکتر نودی زحمت کشیدند، کتاب هایی را به من دادند که اصلا در بازار یافت نمی شد. من با آقای دکتر عابدی در کانادا تماس داشتم. زحمت کشیدند نامه های فیض را که اصلا پیدا نمی کردم، از آنجا برای من پست کردند. پسرآقای ناصر کاظمی زحمت کشیدند. فکر میکنم دفترچه ناصر کاظمی بود آن را برای من ارسال کردند. خیلی به من کمک شد زیرا من دوست نداشتم از هیچ منبع مهمی صرف نظر کنم چون بنظرم وقتی کسی می‌خواهد درمورد شخصیتی بنویسد، مهم ترین منابع، منابع اولیه هستند مانند نامه ها یا دفترچه یا سفرنامه و هر چیز دیگری که خود آن شخص نوشته است. من همه اینها را مطالعه کردم و نظرات منتقدین را خواندم. برای همین فهرست منابعی که در انتهای کتاب آوردم، خیلی می تواند مفید باشد برای کسانیکه میخواهند درمورد فیض تحقیق کنند.

در باره این کتاب باز هم نکته‌ای را عرض کنم که درصد ترجمه در این کتاب نهایتا پانزده یا بیست درصد هست، چرا که اولا من به شعر هایی بسنده کردم که خیلی مشهور شدند. وقتیکه شما یک شعری را می بیند خیلی مشهور میشود یا خیلی از منتقدین آن نمونه را در کتاب هایشان میاورند یعنی آن شعر خیلی خوب است. چیزی که خوب است همه آن را می پسندند. هشتاد درصد آن را دوست دارند. یک هنر وقتیکه عرضه می شود غیر ممکن است که بگوییم این هنر را چهل درصد مردم گفتند خیلی بده، مثلا ده درصد گفتند که معمولی هست و پنج درصد هم گفتند که عالی است. اینجوری نیست. بیشتر متفق النظر هستند. مثلا یک شعری را شصت درصد می‌گویند عالی و چهل درصد میگویند خوب. برای همین من سعی کردم شعر هایی را بیاورم که خیلی شهرت پیدا کرده و منتقدین خیلی از آن شعر ها استفاده کردند و شعر ناب هست  البته خود من تمام مجموعه ها را یک به یک سطر به سطر بیت به بیت تمام این کلیات را و دیوان های این پنج شاعر را خواندم و خیلی جالب است که اول چیزهایی که خودم دوست داشتم را جدا کردم و دیدم همان شعرهایی که من دوست دارم بیشتر آن شعر ها را منتقدین هم بعنوان شعر خوب معرفی کردند. یکی هم از بین آنها شعرهایی که میخواستم درواقع بعنوان نمونه بگم مثلا اگر گفتنم پروین شاکر حس مادرانه اش خیلی قوی هست، برای حس مادرانه اگر شش تا شعر داشته، شش تا نظم داشته دوتا از آنها که خیلی مشهور هست یکی از آنها را اقتباسی آوردم یا مثلا اگر گفتم که فیض احمد فیض می‌آید و انقلاب و عشق را تلفیق میکند و شعر می گوید، برای گفته هایم شاهد مثال هم هم آوردم. حالا در مورد اینکه شاهد مثال‌ها و نمونه‌های شعری را چگونه آوردم، عرض کنم چیزی که مشهور بوده و منتقدین روی آن دست گذاشتند و خودم هم به آن علاقه داشتم، را به عنوان شاهد مثال آوردم و به این شکل شعرها را انتخاب کردم. بله دقیقا من خودم ترجمه کردم البته من برای ترجمه خودم با اساتید تماس داشتم و صحبت کردم و گفتم من فلان مورد را متوجه نمی شوم. ولی شاید ترجمه های من را متخصیصن بخوانند و اشکالاتی را بگیرند از نظر اینکه بگویند اینجا این مفهوم را میخواسته بیان کند. من سعی کردم بیشتر واژه ای ترجمه کنم و مفهومی. من سعی نکردم بگویم که در نهایت شعرش شاعر خواسته چنین و چنان بگوید و این کار را گذاشتم بر عهده خواننده، چون از شعر می شود تعبیر های مختلف داشت. درواقع شعر را تشریح نکردم.

فرهنگ اسلامی: شما در نوشتن دایره المعارف اسلامی هم سهمی داشته‌اید، چگونه و چقدر؟

دکتر وفا یزدان منش: درمورد دایره المعارف اسلامی عرض کنم که دایره المعارف اسلامی در تهران خروجی دارد به اسم دانشنامه جهان اسلام که تا الان بیست و هفت جلد از این دانشنامه به چاپ رسیده و از حرف ب شروع شده. دانشنامه ای هست که از تعداد مجلد ها مشخص است که چقدر وسیع هست و از حرف ب شروع شده و در وافع آخرین کلمه ای که در این دانشنامه چاپ شده شهادت می باشد یعنی همچنان این راه ادامه دارد. همانطور که از اسم این دانشنامه مشخص است دانشنامه جهان اسلام هر آنچه که در جهان اسلام یا متعلق به جهان اسلام رخ داده اعم از شخصیت ها و مکان ها ،موضوع هر اصطلاحات و هر چیز در شاخه های مختلف که ما می بینیم و علم داریم در اینجا مدخل شده. من سال ۸۴ به شکل عملی همکاری خود را شروع کردم، البته در مقاطع مختلف آنجا تدریس داشتم از پژوهشگران بیشتر مراکز دیگر و حتی به افرادی که در آنجا مشغول کار بودند اردو تدریس کردم به افرادی که از جاهای دیگر آمده بودند. ولی کار اصلی من این است که عضو هیئت علمی دانشگاه هستم. من زمانیکه به آنجا وارد شدم اردو حدود بیست یا بیست و پنج مدخل داشت و زیر مجموعه گروه ادبیات بود و من آهسته آهسته مدخل های آنجا را زیاد کردم و الان حدود دویست مدخل در شاخه خودم دارم که البته الان پنجابی برای ادبیات پنجابی و پشتو وسندهی هم داشتیم چند مدخل که را با مشاوره گرفتن از متخصصین در حال گسترش آنها هستیم. بعد از اتمام دکترا من سال ۸۸ به ایران برگشتم و همکاری خودم را از سر گرفتم که قبلا هم این همکاری را داشتم ولی این بار این همکاری را خیلی منسجم تر ادامه دادم که این بار گروه شبه قاره هند در دایره المعارف شکل گرفت و ادبیات اردو منتقل به این شعبه شد. الان در این شعبه ما درباره تاریخ اسلام مشغول مطالعه هستیم پژوهشگران و ادبیات را هم در واقع من انجام میدهم و من مسئول شاخه هستم یکی دیگر از دانشجویان هم آنجا مشغول هستند ولی به شکل آموزشی و در این دانشنامه کار خیلی دقیق انجام میشود یک مقاله چندین ناظر دارد تا به چاپ برسد و من خیلی اینجا فعال هستم درست است که خیلی وقت گیر هست شاید سالی یک یا دو مقاله برای دانشنامه بنویسم و بقیه مقاله ها را ارزیابی میکنم و به اسم دیگران چاپ میشود ولی میدانم که دارم برای اردو کار انجام میدهم و باعث یک ارتباط قوی بین پاکستان و هند شده از متخصصین هر مدخلی درخواست میکنیم که برای ما مقاله بنویسند و اسم اینها در دانش نامه میاید این خودش به نوعی ارتباط بین المللی هست و همچنان در حال افزایش مدخل ها هسیتم و گروه شبه قاره خیلی گروه قوی هست و مطالب هند و پاکستان و آسیا و جنوب شرق آسیا و بنگلادش را در برمیگیرد. چون ما به شکل جمعی در اینجا مشغول هسیتم باعث شده که بتوانیم در بخش های مختلف هم همکاری داشته باشیم و اطلاعات ما فقط محدود به ادبیات اردو نیست بلکه اطلاعات ما مربوط به همه ی شاخه هایی هست که مربوط به شبه قاره میشود مانند تاریخ یا عرفان یا اسلام معاصر همه اینها باعث میشود که با همدیگر یک نوع ارتباط داشته باشیم و همچنین باعث افزایش معلومات ما میشود.

درمورد دایرۀ المعارف یک نکته دیگر را هم عرض کنم که چون دایرۀ المعارف با نام دانشنامه جهان اسلام به چاپ می رسد، کتابخانه خیلی غنی دارد. در همه موضوعات. من هم تلاتشی که داشتم این بود که در طی دوران دکترا که پاکستان بودم یا ماموریت هایی که می رفتم، کتابخانه اینجا را غنی‌تر کنم یعنی بخش اردو را. می توان بگویم کتاب هایی که در بخش‌های دیگر وجود دارد هنوز کمبود دارند، ولی کتاب هایی که به زبان اردو داریم، به جرأت می‌توانم بگویم که هفتاد درصد آن کتاب ها را ما برای کتابخانه فراهم کردیم. امیدواریم بتوانیم این کتابخانه را باز هم غنی‌تر کنیم. البته کتابخانه دانشکده زبان هم خیلی غنی هست. چرا که دولت پاکستان و شاعران هر دو کمک کردند و کتاب ها را برای ما ارسال کردند. از این نظر خیلی خیلی خوب بوده ولی بازهم ما نیازمند کتاب های بیشتری هسیتم که بتوانیم تحقیقاتمان را کامل تر انجام بدهیم. سایت “ریخته” هم خیلی کمک کرده و خیلی از این سایت استفاده میکنیم و مشکلات ما را حل کرده است.

فرهنگ اسلامی: در حوزه شعر هم کار کردید تا حالا؟ در چه حد؟

دکتر وفا یزدان منش: من خیلی سال قبل زمانیکه برای ارشد به پاکستان رفته بودم به فارسی می نوشتم نمی توان گفت شعر ولی شعر گونه می نوشتم برای خاطر خودم بیشتر هم شعر آزاد نوشتم هیچ وقت جمع آوری نکردم و شعر های فارسی من به چاپ نرسیده ولی آلان به این فکر هستم که اینها را جمع آوری کنم جسته گریخته این اشعار را دارم من خاطراتم را به اردو می نویسم لابه لای خاطراتم من چند وقت یک بار سر میزنم به شعرهای خودم ولی از سال ۹۴که من دیگر به اردو شعر گفتم یعنی برای خاطر خودم از اردو استفاده کردم آن هم به شکل ناخودآگاه بود یعنی دیگر نتوانستم فارسی شعر بگویم جدیدا فارسی دارد دوباره به ذهن من خطور می کند ولی بازهم کمرنگ هست از نظر کارشناسان اردو قوه متخیله ی من خیلی عالی هست ولی من چون وزن را کار نکردم و اصلا خودم را درگیر وزن نمی کنم شاید این یک بهانه باشد یا توجیه باشد ولی برای من بیشتر تخیل مهم هست و بیان مفاهیم و اصلا نخواستم با تکنیک وزن آن تخیل و مفاهیم را تغییر بدهم.

فرهنگ اسلامی: داستان‌ کوتاه زیاد نویشتید که الحمدلله در نشریه‌های خوب شبه قاره هم به چاپ رسیدند. دوست داریم بدانیم حس شما نسبت به داستان کوتاه‌هایی که می‌نویسید، چیست؟

دکتر وفا یزدان منش: بنده به داستان کوتاه خیلی علاقه مند هستم. از لحاظ داستان کوتاه من از خودم خیلی راضی هستم. من احساس میکنم وقتی شعر می گویم، برای خودم می گویم ولی داستان کوتاه را برای دیگران می گویم و دوست دارم که دیگران هم بخوانند ولی شعر برایم اهمیت ندارد که دیگران بخوانند یا بشنوند حتی در مشاعره ها خیلی با ذوق و شوق شرکت نمی کنم. چندین مشاعره بین المللی در هند و پاکستان شرکت کردم و شعر خواندم ولی برایم داستان اهمیت بیتشری دارد. من برایم خیلی اهمیت ندارد که دیگران چه عیب هایی از شعر من خواهند گرفت اما زمانیکه داستان کوتاه می نویسم، برایم مهم هست چون من فکر میکنم انسان باید تجربیات خود را در اختیار دیگران بگذارد. خوب من به دلیل اینکه بیشتر در حال سفر هستم و با آدم های جدید آشنا می شوم و با افراد بیشتری ارتباط برقرار میکنم، به این دلیل تجربه های زیادی دارم و این به شاکله شخصیت آدم هم برمیگردد. بنده خیلی ریز بین هستم، ریزبین نه به این معنا که بخواهم در زندگی دیگران تجسس کنم. بیشتر در جنبه های احساسی و دغدغه های مردم خیلی ریز می شوم و این باعث شده من به نوشتن بیشتر مشتاق بشوم و دوست دارم هر آنچه که احساس میکنم که یک تجربه هست و می تواند عوارض خاصی از مسائل را بگوید یا سرانجام آن را بگوید، را به صورت داستان بیان کنم. متاسفانه وقت من برای داستان گفتن خیلی کم است حتی وقتیکه در تاکسی نشستم یا دارم رانندگی میکنم چیزی میاید به ذهنم و خیلی ذوق میکنم و فورا آن را می نویسم تا فراموش نکنم. گاهی هست حتی چندین ماه طول میکشد تا داستان تمام بشود. چون من به یک فضای مناسب نیاز دارم برای داستان گفتن. چون انسان بالاخره به وجد میاید. بعضی اوقات نیاز هست انسان بلند گریه کند یا بخندد یا حتی بدود در خانه منظورم  این است که آن فضا حتما باید برای من ایجاد بشود تا بتوانم بنویسم یعنی در کل، داستان های خودم را دوست دارم چون احساس میکنم هر آنچه را که میخواهم دارم می گویم. داستان‌هایم را به زبان اردو نوشتم و طوری نوشتم که در آن مکان وجود ندارد خیلی کم شده مکان وجود داشته باشد که بخواهد مشخص کند این داستان کجا اتفاق افتاده است . چیزی که من می نویسم برای شرق است فضای شرق هست. فرقی نمی کند هند است یا ایران یا پاکستان فرقی نمی کند کجا هست حتی گاهی ممکن است یک فرد اروپایی هم خودش را در آن داستان ببیند ولی خوب بیشتر فضای شرق هست ققط اینکه داستان گقتن زمان می برد ولی چیزی هست که به من الزام میکند. خیلی ها از من سوال می کنند چرا به فارسی نمی نویسی من در پاسخ می گویم که نمی توانم به فارسی بنویسم. درصورتی که اگر همان داستان را اگر یک داستان نویسی بنویسد که قلم خوبی داشته باشد و به فارسی نوشته شود، شاید خواننده را جذب کند ولی من نمی توانم به فارسی بنویسم البته در یک یا دوتا از داستان هایم فضا فضای شبه قاره هست و علاقه دارم به نوشتن ولی عجله به خرج نمی دهم. دوستان می گویند زودتر بنویس و به شکل مجموعه چاپ کن حتی لطف داشتن و با انتشارات هم صحبت کردند. گفتم نه این تعدادش بیشتر بشود. عجله نمیکنم در نوشتن و اگر کسی قلم خوبی داشته باشد، از او میخواهم دستی ببرد فقط برای اصلاح و بهتر شدن زبان، نه تغییر محتوا و خودم داستانم را سه یا چهار بار می خوانم. اگر خیلی تحت تاثیرش قرار بگیرم میفرستم برای چاپ چون من گاهی با داستان ها خیلی گریستم پا به پای داستان هایم نشستم و با آنها همدلی کردم و گاهی در داستان هایم دست می برم و آنها را تغییر میدهم. احساسم را با آن دخیل میکنم بعد می فرستم برای چاپ. داستان‌هایم در نشریه های مختلف به چاپ رسیده‌اند. بعضی از دوستان لطف داشتند، تعریف کردند و دوست دارم اگر مشکلی هم هست بگویند اگر جایی ضعف دارد به این امید هستم که مجموعه را به چاپ برسانم اینقدر که برای داستان ذوق و شوق دارم شاید برای شعرهایم ذوق نداشته باشم. البته شعر هایم را به چاپ می رسانم چون فکر میکنم شاید لازم بشود روزی مردم به این شعر ها دسترسی داشته باشند. به هر حال همه چیز از درون آدم نشأت می‌گیرد. نمی گویم که خیلی آدم مهمی خواهم شد که دیگران بخواهند روی من تحقیق کنند ولی ما که خدمت گذار زبان اردو هسیتم می توانیم یک ارزش هایی هم داشته باشیم به هر حال هر انسانی یک ارزشی دارد در جایگاه خودش. به‌نظر من هر آنچه را که می نویسد، باید آن را نشر هم بدهد حداقل برای این مهم میشود که من بعنوان یک فرد عصر خودم بخواهم نظر خودم را نسبت به مسائل اطراف خودم مانند مسائل اجتماعی یا فرهنگی بگویم. از این نظر حتما اهمیت پیدا می کند. خیلی علاقه مند هستم داستان های اردو خوانده بشود و مردم نظر بدهند. خیلی دوست داشتم رمان بنویسم چون من خاطراتم را می نویسم و خوبی نوشتن به اردو این هست که هرکسی نمی تواند آنها را بخواند. چون هندی هم بلدم، گاهی اواقات اگر احساس کنم اینجا ایجاب می کند به هندی می نویسم. فکر میکنم اگر کسی روزی خاطرات من را بخواند می تواند یک رمان خیلی طولانی بنویسید. شاید خودم نوشتم ولی چون زمان می برد و جون صبرم در حد داستان کوتاه است، شاید موفق نشوم رمان بنویسم. من در حد رمان صبر ندارم از طرفی هم باید کارهای علمی خودم را بگذارم کنار که نمی شود. دانشگاه هست. باید مقاله بنویسم. دایرۀ المعارف خیلی وقت من را میگیرد. متاسفانه برای کار تخلیقی وقت کمتر هست.

فرهنگ اسلامی: شما در باره سفرنامه‌های پاکستان تحقیق کرده اید و به کشور، فرهنگ و اسلام در ایران و شبه قاره هند پرداخته‌اند، تحقیق و مطالعه‌ی خوبی هم داشته‌اید. در این باره از زبان خود شما بهتر می‌شود شنید.

دکتر وفا یزدان‌منش: بله من برای فرصت مطالعاتی به پاکستان رفتم و سفرنامه ها را انتخاب کردم چون در دهه های اخیر سفرنامه های زیادی نوشته شدند و فکر نمی کردم تعداد سفرنامه ها در این حد زیاد باشد من هجده سفرنامه را کار کردم البته بخاطر اینکه زندگینامه هایشان را کار می کردم منابع خیلی بیشتری را دیدم و با آنهایی که در قید حیات هستند تماس داشتم و کار تحقیقی باید خیلی علمی باشد بعضی ها گفتند ما برای شما زندگی نامه خودمان را می گوییم من گفتم با شما مصاحبه خواهم کرد و همچنین من می خواهم آنچه که درباره شما نوشته موثق باشد ارائه بدهم. هجده سفرنامه کار کردم ولی هنوز تعدادی از سفرنامه ها مانده که حتما آنها را کامل خواهم کرد منتظرم که به بهانه کنفرانس بروم پاکستان و سفرم طولانی تر بشود منابع جمع آوری کنم یا هزینه بکنم و سفری به پاکستان بروم که این تحقیق کامل تر بشود ولی چون همان طور که عرض کردم فکر میکنم که کم لطفی شده مخصوصا که اینقدر که ما در زبان اردو داریم که درمورد ایران کار شده این در بعد ایران شناسی خیلی می تواند کمک کند بنظر من بدون مطالعه سفرنامه های اردو اصلا ایران شناسی ناقص خواهد ماند و سفرنامه هایی که درمورد ایران به زبان اردو نوشته شده حتما باید مورد مطالعه قرار بگیرد.

من روی سفرنامه ها کار کردم و خیلی برایم جالب بود تنها عشق به ایران است که می تواند در این حد مثبت گرایی داشته باشد یعنی من خیلی به نکات جالبی رسیدم چون سفرنامه هایی که به زبان اردو نوشته شده با سفرنامه هایی که در اروپا نوشته شده خیلی تفاوت دارند من فکر میکنم همه اینها برمیگردد به فرهنگ مشترک و یکسان که ما خیلی به همدیگر نزدیک هستیم.نکات منفی را ها هم گفتند. حق داشتند ولی این تفاوت دیدگاه هست. در مجموع من به این مسئله رسیدم که هر کس به کشور دیگری که می رود با دید خودش با فرهنگ خودش با تربیت درونی خودش آن کشور را می بیند یعنی اگر میگوید فرهنگ این کشور خوب است نمی توان گفت صد درصد خوب است از دید آن فرد خوب است من به این نتیجه رسیدم اگر اینقدر خوبی در ایران دیدند بدلیل تشابه فرهنگی ما هست، بخاطر تشابه فکری ما هست، بخاطر تشابه مذهبی ما هست، حتی اگر یک اهل سنت هم که سفر کرد علاقه داشت برود و از اماکن مذهبی ما دیدن کند رفته دیده و دعا کرده و زیارت کرده و خودش هم می گوید با یک روح سبک از آنجا آمدم بیرون این همه اشتراکاتی که وجود دارد فاصله ما پس چرا زیاد هست ما باید خیلی به هم دیگر نزدیک تر باشیم. مردم پاکستان و ایران می توانند خیلی فرهنگ مشترک ارائه بدهند. حالا من وارد جنبه سیاسی نمی خواهم بشوم خیلی می توانند باهم دیگر همفکری داشته باشند چرا ما از این اشتراکات استفاده نمی کنیم. مردم پاکستان می آبند و برمیگردند سفرنامه می نویسند و سفرنامه که به تعداد بالا تجدید چاپ داشته بهترین سفرنامه مختار مسعود که ۱۷ بار به زبان اردو چاپ شده یک بار هم به فارسی ترجمه نشده باید ترجمه بشود چون انقلاب را نکته به نکته و لحظه به لحظه با صداقت بیان کرده این سفرنامه تنها سفرنامه تاریخی هست. و الطاف شیخ، ایران کهن را نوشته و ایران را به گونه ای معرفی کرده که من ایرانی اینقدر درمورد ایران اطلاع نداشتم. باید ترجمه بشود و الطاف شیخ به خیلی از کشور ها سفر کرده و ایران را بهترین کشور معرفی کرده و سر همدانی پاکستانی مقیم لندن هست که گفته رسانه ها درمورد ایران خیلی بی خود گفتند. ایران آن ایرانی نیست که در رسانه غربی بیان شده من در لندن هستم ایران چیز دیگری هست خوب چرا ما از ایرانمان نگوییم چرا نگوییم باید ببینید درمورد ایران چه گفته شده. اینها برای ما باعث افتخار هست چرا نباید اینها را بگوییم اینها باید معرفی بشوند حقی هست بر گردن ما که زبان اردو خواندیم فقط این نیست که این زبان را بخوانیم و برویم و تدریس کنیم ما باید بگوییم که ایران ما ،تصویر ایران ما چه هست در ادبیات اردو خیلی خوب بود من خیلی خوشحال هستم از این تحقیقی که انجام دادم و همچنان ادامه دارد خیلی مفصل بود من فکر نمیکردم که اینقدر حجم سفرنامه را ببینم و علاقه ندارم که سفرنامه ای را نادیده بگیرم من خیلی ممنونم از پاکستانی ها که درمورد کشور من نوشتند و اینقدر نسبت به کشور من محبت داشتند و زن ایرانی را اینقدر خوب دیدند و به در حدی زیادی برای زنان ایرانی نوشتند که من یک باب جداگانه‌ای را به این موضوع اختصاص دادم زن ایرانی را به گونه ای معرفی کرده که باعث افتخار هست برای من به زنان ایرانی می گویند الگو و بعنوان یک زن اجتماعی معرفی میکنند زنی که با رعایت حجاب خودش فعال هست در جامعه. من این را خودم نمی توانم بگویم بلکه آنچه را که دیگری گفته باید ما آن را نشر بدهیم.

سفرنامه ها را چون من به ترتیب تاریخی بررسی کردم خیلی جالب هستند یعنی مسائل اقتصادی اجتماعی، سیاسی فرهنگی همه چیز را بیان می کنند و من چون سیر تاریخی داشتم، تفاوت ها یکی یکی معلوم میشود یعنی اینکه ایران در این چند دهه چه مراحلی را طی کرده به خوبی در این سفرنامه ها می شود این واقعیت را حس کرد. از این نظر خیلی جالب هست یعنی این سفرنامه میتوانم بگویم چند خروجی داشته برای من یکی اینکه ایران شناسی هست حتی من از این سفرنامه رسیدم به فکر اهالی پاکستان یعنی این سفرنامه ها در پاکستان شناسی هم به من کمک کرده من فهمیدم فکر پاکستانی چه چیزی هست من فهمیدم درمورد مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی به چه چیزی فکر می کند و چه میخواهد خیلی جالب هست این دو سویه بوده و از این دستاورد می توان استفاده کرد برای اینکه بتوانیم ارتباط بهتری با هم برقرار کنیم.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.