مقدمه و طرح مساله
با وجود اینکه دیدارسران چین و عربستان و سفر متقابل مقامات بلندپایه دو کشور به یکدیگر تازگی ندارد و در گذشته هم سران دو کشور با یکدیگر دیدارهایی داشتند اما جو حاکم بر فضای بین المللی در دوره پسا جنگ اوکراین که از قطب بندی جدید در جهان حکایت دارد از یک سو، و بروز دلسردی هائی در روابط عربستان با امریکا و بخصوص خصومت شخصی میان جوبایدن و محمد بن سلمان از دیگر سو موجب شد که سفر شی جین پینگ به ریاض با حساسیت بیشتری همراه شود و توجه محافل رسانه ای و سیاسی را به خود جلب کند. این سفر با یک غافلگیری هم همراه بود و آن نمک گیر شدن شی جین پینگ در ریاض و افتادن در تله عربستان و محمد بن سلمان در همراهی با اتهامات واهی این کشور علیه ایران و تکرار ادعای امارات بر جزایر ایرانی تنب و ابوموسی در خلیج فارس است و این در حالی است که از یک سو عربستان و امارات در برابر دیدگان جهان کشور مستقل یمن را اشغال و در تلاش برای تقسیم آن بین خود هستند و از دیگر سو دعوای اصلی چین با امریکا بر سر حمایت این کشور از تمامیت ارضی خود است. مجموعه ای از این مسائل موجب شد که سفررئیس جمهور چین به عربستان به یکی از موضوعات بحث انگیز در منطقه و جهان تبدیل شود و در عین حال به بحث های برخی از محافل داخلی در خصوص کم و کیف روابط و همکاری های راهبردی دامن بزند.
فرش قرمز ریاض زیر پای رقیب استراتژیک آمریکا
ریاض بعد ازاینکه حرف بایدن را در افزایش سقف تولید نفت زمین انداخت، برای شی جین پینگ رقیب استراتژیک واشنگتن فرش قرمز پهن کرد.
ریاض میزبان سه نشست با حضوررئیس جمهور چین
شی جین پینگ رئیس جمهور چین چهارشنبه ۱۶ اذر به دعوت سلمان به عبدالعزیز در راس یک هیات سیاسی و اقتصادی بلندپایه برای دیداری سه روزه وارد ریاض شد. فیصل بن بندر بن عبدالعزیز، امیر ریاض و فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان از رئیس جمهور چین استقبال کردند.
ریاض سه نشست برای رئیس جمهور چین تدارک دیده بود: نشست اول برای توسعه روابط میان عربستان و چین، نشست دوم برای توسعه روابط میان چین و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و نشست سوم برای توسعه روابط میان چین و کشورهای عربی راه اندازی شده است.
امضای قراردادهایی به ارزش حدود ۳۰ میلیارد دلار، امضای سند شراکت راهبردی بین عربستان و چین، امضای طرح هماهنگی بین چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان و ابتکار کمربند و جاده(ابریشم) و رونمایی از جایزه محمد بن سلمان برای همکاری فرهنگی بین عربستان و چین از جمله تدارکات ریاض برای نمک گیر کردن شی جین پینگ بوده است.
دو احتمال برای تدارک سه نشست همزمان در جریان سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان مطرح است: نخست اینکه عربستان خواسته باشد هزینه های سیاسی ناشی از واکنش و خشم امریکا را به این سفر بین دیگر کشورها سرشکن بکند و به نوعی خود را در پشت آن ها پنهان سازد و دوم اینکه علاوه بر توسعه روابط دو جانبه با چین، رهبری و مدیریت روابط دیگر کشورهای عربی را نیز با چین در اختیار و کنترل خود بگیرد و از آن به عنوان اهرم فشار و کارت بازی در مناسبات خارجی خود چه در برابر ایران و چه امریکا استفاده کند.برخی از ناظران سیاسی سفر رئیس جمهور چین به ریاض را با سفر رئیس جمهور وقت چین به تهران در نهم شهریور سال ۱۳۵۷ یعنی پنج ماه قبل از سقوط رژیم پهلوی مقایسه می کند همه قرارهائی که رئیس جمهور چین با رژیم پهلوی گذاشت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران بر باد رفت.
دیداررئیس جمهور چین از ریاض تازگی ندارد و بن سلمان برای مقاصد سیاسی خود پیاز داغ سفر را بیشتر کرد
عربستان سعودی و چین در سال ۱۹۹۰ رابطه دیپلماتیک برقرار کردند و ۹ سال بعد “جیانگ زمین”، نخستین رهبر چین بود که به عربستان سعودی سفر کرد. نقطه اوج این سفر در سال ۱۹۹۹، امضا توافق همکاری نفتی استراتژیک بود.
در سال ۲۰۰۴، عربستان سعودی و چین مجموعهای از نشستهای سیاسی را ترتیب دادند. شرکت نفتی دولتی چین، سینوپک نیز قراردادی برای اکتشاف گاز در عربستان سعودی به امضا رساند.
در سال ۲۰۰۶ پادشاه عربستان سعودی نخستین رهبر عربستان بود که بهطور رسمی به چین سفر کرد. در جریان این سفر قراردادهای متعددی در زمینه انرژی امضا شد. این سفر به فرصتی برای همکاریهای گستردهتر در زمینه تجارت و تکنولوژی تبدیل شد.
درهمان سال هو جینتائو، رئیسجمهوری وقت چین به عربستان سفر کرد و پیشبینی کرد که فصل جدیدی در روابط دو کشور آغاز میشود. در این سفر هم قراردادهای متعددی بهویژه در زمینه انرژی امضا شد و سیاست تجاری نگاه به شرق رونق بیشتری گرفت. در آن زمان بیش از نیمی از صادرات نفت عربستان به بازارهای آسیایی میرفت.
در سال ۲۰۰۸ در جریان زلزله بزرگ چین، عربستان سعودی ۵۰ میلیون دلار کمک نقدی و ۱۰ میلیون دلار کمک تجهیزاتی به این کشور کرد.
رئیسجمهوری چین در سال ۲۰۰۹ بار دیگر به عربستان سفر کرد و دو طرف درباره مسائل منطقهای و بینالمللی گفتوگو کردند.
تا سال ۲۰۱۴، عربستان سعودی بزرگترین تامین کننده نفت چین شد و ارزش روابط تجاری دوجانبه به ۶۹ میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار رسید.
در سال ۲۰۱۷ پادشاه عربستان سعودی به چین سفر کرد و قراردادهایی به ارزش ۶۵ میلیارد دلار بین دو کشور امضا شد.
در سال ۲۰۱۹، بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در جریان تور آسیایی به چین سفر کرد و با رئیسجمهوری و مقامات عالیرتبه این کشور ملاقات کرد. در این سفر هم قرادادهای زیادی امضا شد که شامل تحقیق و مطالعه در صنعت حملونقل دریایی بود.همچنین بن سلمان ۱۰ میلیارد دلار به ساخت پالایشگاه و تاسیسات پتروشیمی در چین اختصاص داد.
هر سفری که مقامات چین به ریاض و مقامات عربستان به پکن کرده اند به معنی سرازیر شدن دلارهای نفتی عربستان به سوی چین نیز بوده است ولی با اینهمه چین با گرم گرفتن با اقمار آمریکا نظیر عربستان می کوشد از مخاصمات مخاطره آمیز واشنگتن نسبت به خود بکاهد. سیاستی که معلوم نیست در نهایت ثمرات زیادی برای پکن داشته باشد.
اکنون شی جین پینگ در حالی به عربستان سفر کرده است که رقابت های ژئوپلتیک امریکا با روسیه و چین بر سر جنگ اوکراین و تایوان به اوج رسیده و عربستان علیرغم اینکه طی چند دهه گذشته متحد استراتژیک امریکا بوده اما در هیچ یک از این رویارویی ها رسما در کنار این کشور قرار نگرفته است.
پوست خربزه بن سلمان زیر پای شی جین پینگ
از همان ابتدا حدس زده می شد که عربستان از کشاندن پای شی جین پینگ به ریاض و تدارک گسترده برای آن در پی اهداف خاص از این سفر است. با توجه به پیش زمینه های سفر تصور می شد که هدف اصلی بن سلمان زهر چشم گرفتن از بایدن است که در جریان سفر قبلی خود به ریاض بن سلمان را چندان تحویل نگرفت. اما در میان سفر مشخص شد که هدف اصلی عربستان و بن سلمان از این ضیافت گسترده ایجاد اختلال در روابط میان تهران و پکن با توجه به امضای قرار داد همکاری های جامع راهبردی میان ایران و چین بوده است.
دراین راستا در پایان نشست سران عربستان و چین که با حضور شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، در ریاض برگزار شد، بیانیه مشترکی صادر شد که در آن علاوه بر اشاره به روابط دوجانبه و امضای یادداشت تفاهمها و توافقنامهها بین طرفین، به مسائل منطقهای و جهانی از جمله برنامه هستهای ایران نیز پرداخته شد. در این بیانیه دو طرف ازایران خواستند با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کرده و رژیم عدم اشاعه سلاحهای هستهای را محترم بدارد. همچنین در این بیانیه از ایران خواسته شده ضمن احترام به اصول حسن همجواری در امور داخلی سایر کشورها دخالت نکند.
چین و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه ای مشترک دیگر از آن چه که «ابتکار و تلاش» امارات در ماجرای جزایر سه گانه ایرانی ادعا شد، حمایت کردند .در بند دوازده این بیانیه مشترک آمده است: رهبران بر حمایت خود از همه تلاشهای صلحآمیز، از جمله ابتکار و تلاش امارات متحده عربی برای دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز در موضوع جزایر سهگانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) از طریق مذاکرات دوجانبه با رعایت موازین حقوق بین الملل و حل این موضوع با رعایت مشروعیت بین المللی تأکید کردند.
دربیانیههای امضا شده میان چین و عربستان و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، فارغ از تاکید بر تعمیق روابط اقتصادی و راهبردی، به گزارههای قابل بحث در ارتباط با ایران نیز اشاره شده است که هیچ ارتباطی به مناسبات چین و عربستان نداشته و ندارد و نوعی مداخله در امور داخلی ایران محسوب می شود. طرح این مسائل هرچند در راستای خواسته های عربستان و شخص بن سلمان قرار دارد اما هیچ ارتباطی با منافع چین ندارد و در تضاد با روابط و مناسبات راهبردی تهران- پکن قرار دارد.
نگاه ریاض به رابطه با پکن؛ راهبردی یا تاکتیکی ؟
با وجود هیاهوی عربستان برای انداختن فرش قرمز زیرپای رئیس جمهورچین،بیشترشاخص های موجود از تاکتیکی بودن نگاه ریاض به رابطه با پکن حکایت دارد.
اگررابطه ریاض با پکن راهبردی باشد امریکا تحمل نمی کند
یکی از شاخص های تشخیص ماهیت تاکتیکی یا راهبردی نگاه ریاض به رابطه با پکن این است که واکنش عملی امریکا به این رابطه چگونه خواهد بود. امریکا تاکنون واکنش و حساسیت منفی به این مسئله نشان نداده و همین امر جای بس تامل دارد.
امریکا در زمان ترامپ هر کشوری را که در جهان عرب به سمت چین گام برمی داشت به شدت تنبیه می کرد. وقتی امیر کویت در جریان سفر به پکن قرار داد ۵۰ میلیارد دلاری با چین منعقد کرد به محض برگشت سفیر امریکا در فرودگاه فرمان ترامپ را به وی ابلاغ کرد و خواستار لغو قرار داد شد.
متعاقب آن وقتی عادل عبد المهدی نخست وزیر وقت عراق در جریان سفر به چین درباره توافقنامه های به ارزش ۵۰۰ میلیارد دلار با این کشور تفاهم کرد بعد از بازگشت به تحریک سفارت امریکا با اعتراضات خیابانی روبروشد و در نهایت مجبور شد از قدرت کناره گیری کند.
برهمین اساس اگر واقعا نگاه عربستان به رابطه با چین بر اساس آن چه که در جریان سفر رئیس جمهور چین به ریاض تظاهرمی شود، راهبردی باشد با واکنش منفی و مجازات امریکا و دولت بایدن مواجه خواهد شد هرچند که امکان دارد سبک برخورد دولت دموکرات بایدن با دولت جمهوریخواه ترامپ متفاوت باشد.
ازجمله مجازات های احتمالی که دولت بایدن می تواند علیه عربستان در صورت تشخیص راهبردی بودن روابط پکن- ریاض اعمال کند، به جریان انداختن پرونده پیگرد قضایی جمال قاشقچی است که تابعیت امریکایی هم دارد و نویسنده ستون نویس روزنامه واشنگتن تایمز بود که به دستور محمد بن سلمان در سفارت عربستان در استانبول سلاخی شد.
دولت بایدن به امید اینکه عربستان و بن سلمان را به همکاری با امریکا در خصوص افزایش سقف تولید نفت و دوری از روسیه در اوپک پلاس تشویق کند از پیگرد قضایی پرونده جمال قاشقچی جلوگیری کرد اما در مقابل هیچ پاداش طلائی ازبن سلمان بطور علنی و رسمی دریافت نکرد و اکنون امریکا و شخص بایدن از دو ناحیه از بن سلمان زخم خورده است: نخست در خصوص روسیه و جنگ اوکراین و دوم در خصوص بازی با برگ چین و احتمالا ندیده گرفتن ملاحظات امریکا در این زمینه.
اما مجازاتی دیگری که امکان دارد دولت بایدن در صورت تشخیص راهبردی بودن نگاه عربستان در چرخش به سمت چین اعمال کند خارج کردن بخش مربوط به نقش عربستان در حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ از حالت محرمانه است که تاکنون چند بار به آن تهدید کرده و در نهایت با گرفتن امتیاز از اجرای ان صرف نظر کرده است. برخی از صاحبنظران معتقدند که اکنون در وضعیت کنونی دولت بایدن هیچ امتیازی نمی تواند ازعربستان دریافت کند که نزدیکی این کشور را به دشمن و رقیب استراتژیک امریکا یعنی چین جبران کند.ولی اگر نزدیکی به چین برای جدا کردن چین از محور مقاومت اسلامی به دستور آمریکا صورت گرفته باشد،آن گاه ،وضعیت کاملا فرق خواهد کرد.
از همه مهمتر اینکه اگرامریکا واقعا تشخیص دهد که بن سلمان، عربستان را از حوزه منافع راهبردی امریکا خارج می کند برای کنارگذاشتن وی تردید نمی کند. ازهمان ابتدا نامزد حزب دموکرات برای ولیعهدی عربستان ، محمد بن نایف بوده که توسط محمد بن سلمان از قدرت خلع و تحت بازداشت خانگی قرار گرفت.
شاخص های دال بر نگاه تاکتیکی ریاض به رابطه با پکن
ارزش قرار دادهایی که در جریان سفر رئیس جمهور چین به عربستان آن هم در سه نشست پرهیاهوی عربی امضاء شد ازحدود ۳۰ میلیارد دلار تجاوزنمی کند در حالی که در جریان سفر ترامپ به عربستان ارزش قرار دادهای امضاء شده بین امریکا و عربستان به ۵۰۰ میلیارد دلار می رسید که قادر به ایجاد یک میلیون و ۲۰۰ هزار شغل در امریکا بود.
همچنین در جریان بیانیه مشترک پکن و ریاض که در پایان سفر شی جینگ پینگ به ریاض صادر شد از این نیت عربستان پرده برداری شد که این کشور با توجه به روابط راهبردی ایران و چین می خواهد با نزدیکی به چین این کشور را از ایران دور و در مسیر روابط و همکاری های راهبردی ایران و چین اختلال ایجاد کند. از این دید ماموریت عربستان و بن سلمان می تواند بازی در نقش “اسب ترووا” باشد.
این موضوع ازاین جهت قابل تامل به نظر می رسد که آمریکا سال های اخیر خیلی تلاش کرد که از انعقاد قرار دادهای جامع همکاری های راهبردی میان ایران با چین و روسیه جلوگیری کند اما بعد از اینکه موافق نشد به اهرم براندازی در ایران روی اورد.
حال سوالی که اینجا پیش می آید این است که وقتی امریکا نزدیکی ایران را به عنوان دشمن خود به چین را تحمل نمی کند چطورمی تواند با همکاری راهبردی عربستان با چین( اگرچنین رابطه ای باشد) کناربیاید!
در مجموع می توان گفت شاخص هایی که تاکتیکی بودن نگاه ریاض به رابطه با پکن را تایید می کند بیشتراز مواردی است بر راهبردی بودن آن تکیه دارد. ضمن اینکه چین نیز در منازعه ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک با امریکا نمی تواند روی عربستان حساب کند چراکه عربستان به مدت چند دهه متحد امریکا بوده و همه ساختارهای نظامی و امنیتی ان امریکایی است و هنوز هم چندین هزار مستشار نظامی امریکایی درعربستان به سرمی برند و بنابراین علیرغم تنش های جاری میان بن سلمان و بایدن، شاه کلیدهای اصلی امور درعربستان همچنان دردست امریکاست و واشنگتن هر آن که بخواهد می تواند صحنه بازی را به هم بریزد و لذا به نظر می رسد چینی ها نیز نمی توانند روی راهبردی بودن رابطه با عربستان حساب باز کنند.
مافیای یهودی مهمترین تکیه گاه بن سلمان در دهن کجی به امریکا و دولت بایدن
سوال اصلی که در زمینه دهن کجی عربستان و شخص بن سلمان به بایدن و بخصوص دولت بایدن در نزدیکی به روسیه و ادامه همکاری های نفتی با آن علیرغم جنگ اوکراین و مخالفت صریح امریکا و همچنین انداختن فرش قرمز زیر پای رئیس جمهور چین در اوج رقابت های ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک امریکا و چین مطرح است این است که عربستان و بن سلمان با چه پشتوانه ای به این اقدامات دست می زند و از عواقب آن نمی ترسد.
هرچند پاسخ این سوال بدرستی مشخص نیست اما آن گونه که از قراین و شواهد موجود بر می آید مهمترین تکیه گاه عربستان و بن سلمان، لابی و مافیای یهودی و صهیونیستی است که افسارقدرت را در امریکا در دست دارد و برهمین اساس در آستانه سفر شی جین پینگ به ریاض عادل جبیر مشاور بن سلمان در اظهاراتی از حتمی بودن عادی سازی رابطه با اسرائیل سخن گفت و هواپیمای حامل رژیم صهیونیستی بار دیگر از حریم هوایی عربستان عبور کرد.
نتیجه گیری:
قبل از اینکه پای ایران به مناسبات عربستان و چین کشیده شود نوک پیکان سفر رئیس جمهور چین به عربستان بیشترعلیه امریکا بود اما بعد از اینکه در میانه سفر و بیانیه های پایانی چین با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس موضوع ایران به بحث ها کشیده شد، موضوع آمریکا در حاشیه قرار گرفت. این اتفاق نمی توانست تصادفی باشد و به نظر می رسد نوعی مدیریت فراسعودی در این قضیه موثر بوده که بر اساس آن چالش سعودی – آمریکایی کم و به چالش ایرانی و سعودی تبدیل شود و بر همین اساس رد پای مافیای صهیونیستی را در مدیریت این موضوع می توان احساس کرد.
با این حال از آن جا که در اغلب بحث ها و تحلیل ها این نکته مفروض قرار گرفته که تحول ایجاد شده در روابط چین و عربستان ماهیت راهبردی دارد در این صورت باید منتظر واکنش آمریکا به این موضوع بود و بعید به نظر می رسد واشنگتن به این راحتی حضور رقیب استراتژیک خود را در کشوری بپذیرد که سال ها و بلکه دهها حیاط خلوت خود بوده و الان در خدمت کشوری قرار می گیرد که رقیب و دشمن اول امریکا محسوب می شود.
پرسش دیگری که درنظرصاحبنظران مطرح است این است که بن سلمان در سفر ترامپ به ریاض برای او مشوق های شخصی در نظر گرفت آیا در سفر رئیس جمهور چین به ریاض در اندیشه چنین مشوق هائی بوده است.