آیا اعتراضات اخیر عملیات «آژاکس» دیگری علیه ایران بود

0 35

تحلیلگران سیاسی داخلی و خارجی در تحلیل حوادث اخیر ایران دچار اختلاف شدیدی شدند. برخی منشا این حوادث را داخلی می دانند و شرایط سیاسی  و اقتصادی را علت العلل می شمارند و برخی دیگر معتقدند که دشمن خارجی با بهره برداری از نارسائیهای داخلی این شرایط را پدید آورده و مدیریت می کند. هرچند که هر گروه دلایل خود را مطرح می کند اما واقعیت این است که اگر شاخصهای میدانی را با رعایت بی طرفی در نظر بگیریم در می یابیم که دشمن با فشار حد اکثری مشکلات عدیده ای در داخل بوجود آورده و او نیز این شرایط سخت اجتماعی را بهانه ای برای پدید آوردن اعتراضات و برهم زدن امنیت داخلی قرار داده است. برخی با نادیده گرفتن این حقایق دولت را به نادیده گرفتن علل اصلی و فرافکنی متهم می کنند. مقاله زیر در یک روزنامه عربی آمده است که از بیرون حوادث را رصد می کند و علت خارجی را مهمترین متغیر حوادث اخیر ایران می داند.

یک روزنامه فرامنطقه‌ای عربی با انتشار یادداشتی، با افشای پشت پرده اغتشاشات کنونی در ایران نوشت که سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس به طور مشترک، نسخه ۲۰۲۲ عملیات «آژاکس» را علیه جمهوری اسلامی ایران کلید زده‌اند.

«کمال خلف» نویسنده لبنانی در یادداشتی که روزنامه فرامنطقه ای رای الیوم لندن آن را منتشر کرد، به پشت پرده اغتشاشات اخیر در ایران پرداخت و آن را نسخه ۲۰۲۲ عملیات «آژاکس» که به صورت مشترک در سال ۱۹۵۲ علیه ملت ایران در زمان نخست وزیری مصدق صورت گرفت، توصیف کرد.

وی در مقدمه این یادداشت نوشت: «در ایران چه خبر است؟ این سوال کسانی است که اعتراضات اخیر در ایران را که با شورش، اقدام مسلحانه، کشتار و عملیات تروریستی همراه شده، دنبال می‌کنند. تشخیص ظاهری و رایج در رسانه های غربی و بعضا عربی این است که یک جنبش اعتراضی در پی قتل خانم مهسا امینی در یک مرکز بازداشت پلیس به راه افتاده است و حجاب اجباری موضوع بحث و جدل در این جامعه است و مردم تصمیم گرفته‌اند که این امر را تغییر دهند.»

وی نوشت: «این تصویری است که به عنوان یک واقعیت که در ایران در حال روی دادن است، به افکار عمومی جهان القاء می‌شود. اما حقیقت با این روایت کاملاً متفاوت است. صحنه امروز ایران را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد، یک “عملیات اطلاعاتی” مشترک آمریکا و انگلیس. البته دستگاه اطلاعاتی اسرائیل نیز با کمک مالی کشورهای عربی در نقش دستیار در این عملیات شرکت دارد. سخنان “جو بایدن” رئیس جمهور ایالات متحده در فلوریدا گذرا و بدون بررسی نبود، زمانی که گفت: “ما ایران را آزاد خواهیم کرد”. اگرچه پس از آن، جان کربی این‌چنین توجیه کرد که وی به دنبال همدردی بوده است. رهبران ایران به خوبی می‌دانند که چه نقشه‌ای برای کشورشان طراحی می‌شود و از ماهیت و اسرار عملیات پیچیده‌ای که علیه آن‌ها انجام می‌شود، آگاهند.»

نویسنده در ادامه تصریح کرد: «بر کسی پوشیده نیست که ایالات متحده آمریکا  برای چنین جنگ‌هایی که “بازی خون و آتش” خوانده می‌شود، توانمندی‌ها و برنامه‌های اطلاعاتی دارد و ابزار آن ” دروغ، سلاح و پول” است. من آن را بارها در بسیاری از کشورها در طول تاریخ در آمریکای لاتین، آفریقا، کشورهای اروپای شرقی و خاورمیانه تجربه کرده‌ام. ده سال پیش این نوع جنگ با شیوه‌های مدرن‌تر، امروزی‌تر و کمتر درگیر در مقایسه با همان زمان، در لیبی و سوریه ظاهر شد، زمانی که دستگاه‌های اطلاعاتی این عملیات‌ها را از پشت هدایت می‌ کردند و حاشیه‌ای ایجاد کردند تا به کشورهای منطقه اجازه رهبری آن داده شود.»

به اعتقاد نگارنده، «آن‌چه اکنون در ایران روی می‌دهد، نسخه جدید عملیات “آژاکس” است که دستگاه اطلاعاتی آمریکا با همکاری همتای بریتانیایی خود در سال ۱۹۵۲ در ایران برای سرنگونی دولت ” محمد مصدق” نخستین نخست‌وزیر منتخب مردم این کشور، انجام داد. جرم مصدق در آن زمان، این بود که تصمیم گرفت نفت ایران را که انگلیس می‌دزدید و خرده‌های سودش را به مردم ایران می‌داد، ملی کند. مردم ایران بسیار مشتاق این امر بودند و مصدق را که به یک قهرمان ملی تبدیل شد و ملت ایران نیز پشت سر او در مقابل طمع‌ها و دزدی‌های غرب ایستاد، در آغوش خود داشتند.»

وی در ادامه نوشت: «نمی‌خواهم در تاریخ و جزئیات آن وارد شوم.اما می‌توان مقایسه‌ای سریع بین عملیات آژاکس که توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا در سال ۱۹۵۲ برای سرنگونی مصدق صورت گرفت و نسخه جدید این عملیات در سال ۲۰۲۲ که اکنون در ایران در حال انجام است، انجام داد.»

در ادامه این مقایسه آمده است: «در کتاب ” همه مردان شاه”،  به نوشته “استیون کینزر” نویسنده آمریکایی، می توان از روند عملیات آژاکس برای سرنگونی مصدق آگاه شد. در این کتاب آمده است: “سیا از رشوه برای جذب و خرید وفاداری از تحلیلگران خبری، روزنامه نگاران، سیاستمداران و مردان نظامی استفاده کرد. سیا ده ها هزار دلار در ماه به آنها می داد، به طوری که برخی برآوردها، کل هزینه صرف  شده برای سقوط مصدق را به ۱۹ میلیون دلار نشان می‌دهد”».

نگارنده ادامه داد: «به گفته “کرمیت روزولت” افسر اطلاعاتی آمریکا،که فرماندهی این عملیات را برعهده داشت، عملیات آژاکس، در درجه نخست متکی بر اجرای یک کمپین رسانه‌ای سازمان‌یافته و تبلیغات مستمر علیه مصدق ] و آیت الله کاشانی رئیس وقت مجلس شورا[ در مساجد، مطبوعات و خیابان‌ها بود تا از محبوبیت وی بکاهد. در درجه دوم، به توانمند ساختن گروهک‌ها و باندها در خیابان‌ها برای برانگیختن شورش و ناآرامی متکی بود.»

به اعتقاد این نویسنده لبنانی، «آنچه که امروز در ایران در حال رخ دادن است، تقریبا مشابه اجرای طرح آمریکا در سال ۱۹۵۲ است و درست به همان شیوه، اما با ابزار معاصر. تبلیغات مستمر و شدید رسانه‌ای علیه نظام جمهوری اسلامی، فعالسازی کلیه رسانه‌های سنتی و مدرن برای تخریب وجهه این نظام، ترسیم چهره این کشور به عنوان یک زندان بزرگ و مردمی که در آرزوی آزادی به سر می‌برند، در سایه تحرکات گروهک‌ها در خیابان‌های ایران برای برانگیختن شورش، پدیدار شدن سلاح و خشونت که مایه سربلندی گروه‌های تروریستی است، همه و همه نشانه‌های‌آشکار اقدامات اطلاعاتی است.»

بنا بر این یادداشت، «دولت آمریکا اکنون دیگر مانند عملیات آژاکس علیه دولت مصدق، به دنبال کودتا در ایران یا سرنگونی نظام آن نیست. زیرا دریافته که نظام اسلامی امروز در ایران مانند دولت دیروز مصدق نیست. شرایط تغییر یافته و ایران چندین دهه است که از هژمونی غرب خارج شده است و دیگر کاملا مستقل، تصمیم می‌گیرد. بنابراین، هدف نهایی از این عملیات سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس، بی‌ثبات کردن  و تضعیف ایران و محدود کردن آن برای رسیدگی به بحرانهایش در داخل مرزهای خود به منظور جلوگیری از نفوذ آن در اطراف و خط زدن آن از معادلات منطقه‌ای و در نتیجه تاثیرگذاری بر رقابت بین المللی بین قدرت های جهانی است.»

از نظر این نویسنده لبنانی، «اگر جرم ایران در زمان نخست وزیری مصدق، اتخاذ  تصمیم ملی کردن نفت ایران به نفع ملت ایران بود، جرم امروز نظام اسلامی ایران، تنها داشتن توانمندی هسته‌ای و نظامی و خودکفایی صنعتی و کشاورزی نیست، بلکه خطری که به اجرای نسخه ۲۰۲۲ “آژاکس” از سوی سرویس اطلاعاتی آمریکا شتاب داد، توافق راهبردی ایران و چین و نیز عزم ایران برای امضای توافقنامه همکاری راهبردی جامع با روسیه است. از نظر ما در پشت این ماجرا، اصل خطری است که آمریکا آن را احساس کرد، و در نتیجه، دست به یک ماجراجویی زد بدون این‌که به نتایج آن در بازی خون و آتش در داخل ایران اطمینانی داشته باشد.»

در ادامه این یادداشت آمده است:«این واقعیت چیزی است که در ایران در حال روی دادن است. ما برای گروهی از نخبگان عرب خود که با ساده‌لوحی که به شکلی عجیب تکرار می‌شود، در پشت این تبلیغات قرار می‌گیرند، متاسفیم. در حالی که همه ما مردم یک منطقه عربی هستیم که تجارب تلخی در این زمینه دارد. تجاربی که نسل‌های بعد از جزئیات آن در اسنادی که کشورهای غربی پس از چند دهه فاش می‌کنند، می‌خوانند.»

در خاتمه این یادداشت آمده است: «شاید دولت آمریکا بر روی موفقیت بی ثبات کردن ایران و دستکاری در مرزهای جمهوری اسلامی حساب باز کرده باشد، اما آیا پیامدهای شکست را که به نظر می‌رسد با توجه به روند تحولات در داخل ایران، محتمل‌تر است نیز در نظر گرفته است؟ بی‌تردید، این شکست پیامدهای بزرگی برای سیاست آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت و ایران پس از این تجربه، در تثبیت وزن استراتژیک و جایگاه خود در معادلات منطقه‌ای قوی تر و تکان‌دهنده‌تر عمل خواهد کرد.»

این نگاه کمال خلف بود اما شکی نیست که حوادث اخیر و تلاش دشمن در بهره برداری از نارسائی های داخلی سامان دهی آخرین موج اعتراضات نخواهد بود بلکه دشمن دشمن است و نباید از آن چیزی غیر از دشمنی انتظار داشت و او با بررسی حوادث اخیر و تحلیل علل شکست آن تلاش برای رفع نواقص این پروژه خواهد کرد و یک طرح پیچیده تر از این در آینده طراحی و سعی خواهد کرد تا به اجرا بگذارد. اما تکلیف ما چیست و چه باید کرد؟ قطعا تلاش برای حل مشکلات فرهنگی،اقتصادی و سیاسی و آگاه سازی جامعه زمینه های سوء استفاده دشمن را از بین می برد و جامعه را از دخالت بیگانه مصون می سازد و از تکرار این فجایع جلوگیری می کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.