[میزگرد سیاسی با شرکت:علی اکبر اشعری،حسین رویوران،سعدالله زارعی،محمد حسن زورق،احمد کاظم زاده]
محمد حسن زورق:هم علوم رسمی وجود دارد و هم علوم غیر رسمی یا به زبان دیگر یک سری علوم آشکار وجود دارد و یک سری علوم پنهان و حتی میشود گفت علوم سری! مثلاً در علوم نظامی حتماً بعضی از تکنولوژیهایی که بعضی از کشورها به دست میآورند مایل نیستند آنها را افشا بکنند بنابر این تکنولوژی ها یشان سرّی میشوند اما قوانین کلی که در فیزیک و مکانیک و شیمی وجود دارد که سری نیست و در کتابها هست. انقلاب اسلامی اهمیت افکار عمومی را برای دنیا روشن کرده امروز همه می دانندکسی که افکار عمومی را مدیریت میکند می تواند حکومت کند و آن کس که رسماً حاکم است اگر افکار عمومی را نداشته باشد در حقیقت حاکم نیست.آن کسی حاکم است که بر افکار عمومی حاکم است.
در سال ۱۳۵۶ رسماً شاه حاکم بود ولی چون افکار عمومی را به همراه خود نداشت نتوانست در انقلاب اسلامی ایران با نقش تعیین کننده مردم اهمیت افکار عمومی بیش از پیش آشکار شد اگر چه نقش افکار عمومی روشن بود ولی روشنتر شد. در این ۴۰ سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد هر چه غرب کوشید بر افکار عمومی ملت ما چیره شود،پیروزی کامل پیدا نکرد. در این زمینه کار کردند قبلاً هم کار کرده بودند نه اینکه کار نکردند ریشه این بحث فریب افکار عمومی برمیگردد به تحولات قریش در صدر اسلام آنها در مقابل اسلام از جهت قدرت سخت برتر بودند یعنی در تمام جنگهایی که قریش با پیغمبر کردند نیروی نظامیشان بیش از ۳ برابر بود مثلاجنگ بدر ۳۱۳ در مقابل ۱۰۰۰ جنگ اُحد ۷۰۰ در مقابل ۳۰۰۰ جنگ خندق ۳۰۰۰ در مقابل ۱۰۰۰۰ یعنی در تمام این جنگها قدرت سخت قریش بیش از ۳ برابر قدرت نظامی مسلمانان بود [حالا آن بحث امدادهای الهی که به مسلمانان می شد سرجایش خودش باقی است ما داریم در مورد صورت زمینی قضیه صحبت میکنیم نه صورت آسمانیش، قریش صورت قضیه آسمانی را قبول نداشتند] چون فکر میکردند که چطوری شد که آنها که نمیگفتند پیغمبر چون قبول نداشتند پیغمبر را به پیغمبری گفتند چه جوری حضرت رسول حالا ما دلمان نمیآید با ادبیات آنها صحبت آنها پیامبر را بعنوان پیغمبر خدا قبول نداشتند که اگر قبول داشتند که با او نمی جنگیدند.
آنها در مبارزه با اسلام به این نتیجه رسیدند که اسلام با تغییر ذهن ها ایجاد قدرت در زمین کرده است.بعد از اینکه ابوسفیان اظهار اسلام کرد روزی در مسجد نشسته بود و داشت فکر میکرد چه جوری این شخص [رسول الله] بر من پیروز شد پیغمبر داشتند رد میشدند دست گذاشتند روی شانهاش و گفتند به وسیله خدا، ولی ابوسفیان خدا را قبول نداشت از آن به بعد توجه به بعد ذهنی جنگ در نزد امویان اهمیت زیادی پیدا کرد نتیجهاش شد جنگ صفین و جنگ نهروان، جنگ جمل و بالاخره به وسیله قدرت تبلیغاتی معاویه توانست امام علی را مواجه با بخران های اجتماعی در داخل قلمرو خودش بنماید.معنی دیگر حرکت دیروز معاویه و امروز غرب نفاق است. معاویه سپاه حضرت علی را شکست داد در حالی که سپاه پدرش ابوسفیان از سپاه پیغمبر شکست خورده بود تحولاتی که در ذهن معاویه ایجاد شد براساس سه اصل مکتب سفیانی بود یعنی اصالت طبیعت و اصالت لذت و اصالت قدرت ریشه پیدایش انسان مدرن بمعنی انسانی که به سه اصل سفیانی[ اصالت طبیعت و اصالت قدرت و اصالت لذت معتقد است]به صدر اسلام و به مدینه و دمشق بر می گردد.از وقتی امویان فهمیدند تزویر را باید مکمل شمشیر بکنند و از شمشیر بعنوان آخرین وسیله استفاده بشود و از تزویر استفاده حداکثری می شود،شایط جدیدی بوجود آمد امروز همه این تجربیات درغرب هم انباشته شده و بر آن هم افزوده شده است.
می دانیم امویان وقتی که وارد شبه جزیره ایبری شدند یک نظام دو قطبی مسلمان مسیحی درست کردند و من حیث المجموع تبدیل به قدرت شماره یک اروپا گردیدند و بعد شروع کردند قطب مسلمانش را تضعیف و قطب مسیحی آن را تقویت کردند و بین مسلمانها و مسیحیها کین آفرینی کردند مثلاً به عنوان حکومت قرطبه دو دختر از خانواده میکس راگرفتند [درآندولس و در شبه جزیره ایبری خانواده میکس زیاد بود مثلاً پدر مسیحی و مادر مسلمان یا مادر مسلمان و پدر مسیحی چون اسلام رفته بود آنجا یک جامعه مسیحی شده بوده همه با هم زندگی میکردند مشکلی نداشتند[ آنها را متهم کردند به توهین به پیامبر اسلام و هر دو دختر] که زیبا و جوان بودند] را سر بریدند جسدها را در آب انداختندو، آب جسدها را برد یک جسد را با دو سر از آب گرفتند و به ایالت های نوظهور مسیحی نظیر آراگون و کانتابریا فرستاند این ایالتها ریشه در مسیحیت نداشت و برخاسته از مسیحیت جدید بودند که به آنها مسیحیت صهیونیستی می گوئیم آری یک جسد را با دو سر از آب گرفتند اسم یکی ماریا و اسم دیگری فلورا بود.
و بدین صورت در قلوب مسیحیان شبه جزیره ایبری نسبت به مسلمانان ایجاد کینه کردند تا بعدها بتوانند از این کینه به نفع جنگهای صلیبی استفاده کنند.یعنی کین آفرینی و تزویر به صورت سیستماتیک به کار گرفته شد. از همین شیوه نیز بوسیله منافقین برای ایجاد کین آفرینی نسبت به نیروهای انقلاب اسلامی استفاده شد.گروه منافقین در سال ۵۹ دستور سازمانیداده بودند که پای بساطهایی که پهن میکردند وعکس باصطلاح شهدایشان را به اضافه کتابهای منافقین را میگذاشتند دخترها به ایستند وپسرها با فاصله به ایستند و فقط نگاه کنند وحق دخالت نداشتند بعد حزب اللهیها را تحریک میکردند که به بساط منافقین حمله کنند به این دخترها حمله کنند تا خون از سر و رویشان جاری میشود وقتی پسری مثلاً ۲۰ساله می بیند که دختری ۱۷ ساله مورد حمله قرار گرفته یک کوره آتش میشد ولی دستور سازمان این بود که کاری نباید بکنی تا هنگامیکه سازمان دستور بدهدسال ۶۰ که گفتند فاز نظامی شروع شده و اجازه تیر دادند او به هر که او را طرفدار انقلاب دید زد.
به هرکه ریش داشت زد و کشت و در آن سال ۱۷ هزار نفر را کشتند. یعنی این شیوه های کین آفرینی تبدیل شده به گنجینه علمی تا بتوانند هر کاری را می خواهند از جوانان فریب خورده بگیرند ولی البته این کارها سرّی است اینطور نیست که شما کتابهای افکار عمومی را باز کنید و این شیوه ها در این کتابها باشد همان سال ۵۹ چند دختر سمپات منافقین به دفتر روزنامه جمهوری اسلامی مراجعه کردند [روزنامه جمهوری اسلامی درگیر بود با منافقین] گفتند میخواهیم افشاگری کنیم خبرنگار گفت چه افشاگریی، گفتند امروز ما بساط پهن کرده بودیم و عکسها و کتابهای سازمان را گذاشته بودیم یک وقت دیدیم حزب اللهی ها با پاره آجر به ما حمله کردند بعد دیدیم یکی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین وسط حزب اللهی است و میگوید بزنید این منافقین را، بعد که دید ما دیدیمش و شناختیمش فرار کرد و فکر می کنم گزارش این گفتگو همان موقع در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد آری این کسانی که از این روشها استفاده می کنند مثل عنکبوت تار می تند و جوانان بی خبر از این روشها را صید می کنند و حتی آنها را وادار به کارهای انتحاری می کننددر طول جنگ به دلیل اینکه من معاون سیاسی صدا و سیما بودم و شاهد این روشها بودم روی این روشها یک مقداری دقت کردم و تجربیات خود را منظم کردم و در کتاب ارتباطات و آگاهی آوردم مثل روش القاء و توضیح دادم که اصلاً روش القاء چی است و چه اصولی دارد ودرچه مواقعی استفاده میشود و راه افشایش چی هست و یا روش اغواء، که امروز از روش اغواء خیلی رسانههای غربی استفاده میکنند اغواء غیر از القاء است القاء یعنی یک چهارچوب ذهنی ساختن به نفع آن چهارچوب ذهنی اقامه دلیل کردن و این چهارچوب را به شکل مستقیم و غیرمستقیم در انواع سوژه ها تکرار کردن و بعد یک تصویر غیر واقعی از جهان در ذهن پیامگیرنده ایجاد کردن و در نتیجه پیامگیرنده جهان را آنطوری میبیند که پیام دهنده می خواهد حالا آنجا بحث ضریب القاء و ضریب کل القاء و…هست اما اغواء چیز دیگری است و یک اصولی دارد که مربوط به فرایند پذیرش است و بحثش مفصل است اغواء میآید تمام دیدگاهها را بررسی میکند ومی بیند که در مورد هر مسئله چند دیدگاه وجود دارد به نفع تمام دیدگاهها اقامه دلیل میکند ولی آن دیدگاهی را که میخواهد تقویت بکند به نفع آن دلایل قوی میآورد آن دیدگاهی را که میخواهد تضعیفش بکند دلایل ضعیف میآورد یعنی این پسر ۱۸ ساله و ۱۹ ساله دختره ۱۷ ساله ویا ۲۰ ساله وقتی پای بی بی سی فارسی نشسته است میبیند به نفع همه طرف ها و دیدگاهها حرف زده شد و همه دلایل خود را گفتنداین طوری نیست یک طرفه صحبت بکند اما میگوید:« من هر چی فکر میکنم این دیدگاه درستتر است»و آن چیزی را میگوید که درستتر است که bbcبه نفع آن دلایل قوی تر را آورده منتها پیامگیرنده این نتیجه گیری را استنباط خودش تصور می کند و آن را نتیجه تعقل خودش میداند و به همین دلیل نسبت به آن تعصب پیدا میکند اگر شما بخواهید مخالفت بکنید احساس میکند شما با خودش طرف هستید نه با بی بی سی.
***
خوب این روش را بی بی سی سالهاست دارد اجرا میکند نتیجهاش هم این است که کسانی که ماهواره ندارند عقاید مختلف دارند ولی کسانی که ماهواره دارند بعد از یک سال اگر با یکی از آنها مصاحبه بکنی مثل این است که با تمام آنها مصاحبه کرده ای! یعنی همه مثل هم فکر میکنند بدون اینکه خودشان هم بدانند چه دست کاری در فکرشان شده است .
یکی دیگر از روشها تبلیغاتی که به کار میبرند تبلیغات شرطی است الان از رسانههای ما نیز برای بکار گرفتن این روش ممکن است استفاده شود.محرکهای وجودی که صفات ربوبی است برای همه جاذبه دارد مثل قدرت [خدا قادر است]، مثل علم [خدا عالم است]، مثل عدالت و زیبایی و لطف و خلاقیت[خدا عادل،جمیل،لطیف و خلاق است] همه اینها سرچشمه های تمدن هستند وهر کدام بخشی از تمدن را ایجاد کردنده اند.نبود آنها را محرک های عدمی می نامیم مانند ضعف ،جهل،ظلم،زشتی،کینه و جمود. محرکهای عدمی تولید نفرت میکند چون مربوط به نیستی هستند مثلا ضعف یعنی بیقدرتی وظلم یعنی بیعدالتی وجهل یعنی نادانی و بیدانشی یا زشتی یعنی نا زیبایی و یا کین یعنی بیلطفی و رکود یعنی بینوآوری اگر ۴۰ سال در فیلمها و سریالها ضعیف، پخمه ،بد ترکیب ، ظالم ، خشن و گرفتار رکود نشان دهند و در فیلم ها و سریال های غربی،انسان غربی را عالم،قدرتمند،عادل،لطیف،زیبا و خلاق نشان دهند در جوانان احساس نفرت از خود و رغبت به غرب بوجود می آید بازیگر غربی اگر مرد است چهار شانه و رشید و برازنده با موهای شانه کرده و اگر زن است با زیباییهای زنانه دارد و هردو اهل تفکر و اخلاق و فداکاری در راه دیگران نشان می دهند و اینها را به موزات هم پخش می کنند و ثمرهاش را امروز دارند میگیرند ما که نسل انقلاب هستیم یادمان هست جوانهای آن موقع را که اینجوری فکر نمیکردند طوری که بعضی از جوانهای امروز دارند فکر میکنند امروزدر نسل جوان احساس نفرت از خود و احساس رغبت به غرب به وجود آوردنده اند. وقتی میگویم در جوانهای ما میدانم جوانهای حزب اللهی هم داریم که میروند خودشان را فدای انقلاب میکنند منظورم آن قشری است که الان آسیبپذیر شده و تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته ماها میرویم کتابهای ارتباطات را باز میکنیم چون گاهی خیلی نسبت به غرب احساس عنایت داریم میخواهیم راز تسلط غرب بر افکار عمومی را در کتابهای غربی پیدا بکنیم در حالی که امکان ندارد در کتابهای غربی چنین رمز گشائی هائی از روشهای رسانه های غربی دیده شود.اصلاً یک کلمه شما نمیتوانید در کتابهایی که غربیها نوشته اند بحثی در مورد القاء یا اغواء پیدا بکنید اصلاً روش القاء در این کتابها نیست ولی در رسانه های غربی هست . یاتبلیغات شرطی که میگوییم در کتابهای غربی نیست ولی در تبلیغات غربی هست همینطور سایر روشهائی که برای تسلط بر افکار مردم جهان بکار می گیرند درکتابهایشان نیست ولی در عملکرد آنها هست. یک روش های پیش پا افتاده را در کتابهای خود مطرح می کنند و مترجمین ما آنها را ترجمه می کنند و اساتیدما گاهی آنها را در کلاسهای خود با آب و تاب فراوان تدریس می کنند مثل دروازه بانی خبر،گلوله آتشین،مارپیچ سکوت و ….. با این روشهای ساده و دم دستی نیست که آنها بر افکار عمومی مردم جهان مسلط شده اند.