[ میزگرد سیاسی با شرکت: علی اکبر اشعری،حسین رویوران،سعدالله زارعی،محمد حسن زورق و احمد کاظم زاده]
محمد حسن زورق :در روشهای مطرح شده در منابع غربی چیز چندانی نیست که بدرد بخورد. آنها راز پیروزی خودشان را نمیگویند ما در مورد مدیریت افکار عمومی اولاً باید برای مدیرهای رسانهها روشن کنیم که شما را درکتابهای ترجمه شده به دنبال نخود سیاه فرستاده اند حتی در بعضی از کتابهای تالیف شده که کاملا بازگو کننده منابع خارجی هستند این نقص دیده می شود.
اگر کتابی ولو دم دستی منابع لاتین داشته باشد با استقبال در حوزه دانشگاه قرار می گیرد ولی اگر مطالب عمیقی داشته باشد اما منابع لاتین نداشته باشد مورد توجه قرار نمی گیرد علت آن در این نفرت از خودو رغبت به بیگانه است که در ما بوجود آمده است. اگر نویسنده نام لاتین داشته باشد خود این نام برای او نوعی اعتبار بوجود می آورد.عدم اعتماد به نفس و کمال اعتماد به غرب در محافل دانشگاهی ما متاسفانه تا حدی نهادینه شده است. گوئی ما غرب را از نظر سیاسی قبول نداریم ولی از نظر فرهنگی به آن معتاد شده ایم چون ماهیت آن را به درستی نمی شناسیم نمی دانیم این پدیده که امروز بنام غرب می شناسیم از شرق به غرب کوچ کرده و از غرب به شرق تهاجم خود را آغاز کرده است. ما اگر چه از نظر سیاسی با غرب قهر کرده ایم ولی از نظر فرهنگی بروی او آغوش گشوده ایم و از نظر اقتصادی چشم به او دوخته ایم و این یک تناقض است که باید برای رفع آن کوشید.
مبنای تمدن امروزین غرب سه اصل اصالت طبیعت ،اصالت لذت و اصالت قدرت است و این سه اصل،اصول اساسی اندیشه و مکتب سفیانی است و با پیشرفت عقلانیت مادی،مدیریت علمی و پیشرفت تکنولوژیک جاذبه جهانی پیدا کرده است. پیشرفت غرب تنها در علوم فنی و مهندسی و پزشکی نبود و نیست بلکه غرب در دانش تسخیر افکار عمومی و فریب راهبردی نخبگان کشورهای زیر سلطه نیز پیشرفت های چشمگیر و تعیین کننده ای پیدا کرده است. صمیمانه باید اعتراف کنیم که پس از انقلاب کشور ما پیشرفت های چشمگیری داشته ولی رسانه های غربی توانسته است از دیده شدن این پیشرفت ها به اشکال گوناگون جلوگیری کنند و شاید باید اعراف کرد که ما در جنگ رسانه ای موفق نبوده ایم و عرصه برای تاخت وتاز رسانه های غربی به اشکال گوناگون آماده بوده است. روشهائی در ارتباطات امروز وجود دارد ودر رسانه های غربی به کار گرفته میشود که در کتابهای غربی نوشته نشده است و رسانه های ما نمی دانند که چه جوری القاء را باید افشا کرد ویا چه جوری اغواء را باید افشا کرد وقتی آن رسانۀ غربی به نفع یک دیدگاه دلیل قوی میآورد و همه دیدگاه های دیگر را هم مطرح میکند و به نفع آنها دلیل ضعیف می آورد تو باید آن دیدگاه را بشناسی و نقاط ضعف آن را افشاء کنی تو هم باید همه دیدگاهها را مطرح کنی و از روش ارشادی استفاده کنی وقتی ما یک دیدگاه را میگیریم و ازآن تعریف میکنیم بقیه دیدگاهها را هم مطرح نمیکنیم [حالا من نمیگویم که مثل غربی ها عمداً بعضی از دیدگاهها را ضعیف مطرح کنیم و بعد بعضی از دیدگاهها را قوی ] ولی اسلام اینقدر قوی است که اگر ما از آن صادقانه دفاع کنیم پیروز میشود.
دفاع از اسلام احتیاج به روشها شیطانی ندارد ولی ما احتیاج داریم این روشها را بشناسیم تا تحت تاثیر آنها قرار نگیریم این قدم اول، قدم دوم این است که یک کاری کنیم که از تجربیات چهل سال گذشته از جنگ روانی غرب علیه انقلاب اسلامی درس بیاموزیم و عبرت بگیریم و آنها را تنظیم وتدوین کنیم۴۰ سال از انقلاب گذشته ولی یک سمینار نداشتیم درباره روشهای ارتباطی موجود در رسانههای غربی علیه انقلاب اسلامی سمینار به عنوان جنگ روانی داشتیم اولین سمینار جنگ روانی را ما در سال ۱۳۶۷ در صدا و سیما برگزار کردیم سپاه نیزچند سمینار گذاشت و یک فصلنامه مطالعات جنگ روانی هم در دانشگاه امام حسین راه اندازی شد. ولی متاسفانه برخی برای مطالعه جنگ روانی بجای بجای اینکه سراغ رسانه های غربی بروند سراغ منابع غربی می روند و فریب می خورند غرب هرگز راز تسلطی که بر افکار عمومی مردم دنیا دارد را در کتابهای خود مطرح نمی کند ساده جوئی و راحت طلبی سبب می شودما بجای اینکه با استفاده از بانکهای اطلاعات رسانه ای روش های مورد استفاده در رسانه های غربی را از برنامه های آنها استخراج کنیم سراغ منابع غربی می رویم تا به خیال خود به این روش ها دسترسی پیدا کنیم و ضمنا در این فضای غرب زدگی مقداری وجاهت علمی هم برای خود دست و پا کنیم پژوهشگر ما برای اثبات علمی بودن کارش فکر میکند که باید به منابع غربی مراجعه کند و در نتیجه گم میشود و مسئلۀ اصلی فراموش می شود ما وظیفه داریم کار دیگری بکنیم و راه دیگری برویم و آن کار دیگر و راه دیگر استخراج و اکتشاف روش های قدرت نرم غرب از درون برنامه های رسانه های آنهاست باید بدانیم که این جنگ است که ما گرفتار آن شده ایم و عرصه این جنگ ذهن مردم و افکار عمومی است.قدم سوم این است که باید بگونه ای برنامه ریزی شود که رسانههای ما بتوانند در این جنگ از خودشان کارآمدی نشان بدهند تا حقیقت را بتوانیم افشا کنیم.
درآمریکا سالی ۱۰۰۰ نفر به وسیله شلیک مستقیم و ضربات دیگر پلیس کشته میشوند که یکی از آنها جورج فلوید بود که نزدیک به ۹ دقیقه آن افسر پلیس زانوی خود را روی گردنش فشار داد و طبق آموزشی که دیده بود او را کُشت. حتی رئیس جمهور آمریکا ابراز تأسف نیز نکرد ولی دختری در اداره پلیس از دنیا می رود تمام سیاستمداران غرب به صف می شوند تا از این سوژه علیه مردم ایران و نظام برخاسته از ارادۀ آنها استفاده کنند و آشوبی در مملکت راه انداختند که در آن دهها نفر از نیروهای پلیس و غیره بشهادت رسیدند اگر ما بر افکار عمومی مسلط باشیم نباید بتوانند این کار را بکنند حتی آن کسی که به دلایل شرایط اقتصادی ناراضی است و مشکل اقتصادی دارد باید در کنار نظام باشد به هر دلیلی، باید ما افکار عمومی را توجیه کنیم تا با واقعیت آشنا شود و بداند علت اصلی مشگلات اقتصادی ما سیاست های انحصار طلبانه و برتری جویانه و آمرانۀغرب است. اگر نبود صحبتهایی که رهبری هربار می کنند و بخشی از حقایق را افشا میکنند همین مقدار مقاومت هم نبود همین کسانی هم که الان دارند مقاومت میکنند با تبیینی است که از ایشان میگیرند در حالی که ما باید یک سیستم ارتباطی نیرومند داشته باشیم و بتوانیم در مدیریت افکار عمومی موفق عمل کنیم،
حسین رویوران: من تصور میکنم اگر از حوادث فعلی عبرت نگیریم باید در عقلمان شک بکنیم حوادثی که اتفاق افتاده نشان میدهند که ما مشکلاتی داریم از جمله در سیستم آموزشی خودمان. به هر حال نسل جوانی که تحت تاثیر القائات غربی و رسانه های غربی قرار گرفته اند آیا از دوران دبستان تا دانشگاه تحت نظام آموزشی ما نبوده اند؟ اغلب کسانی که در اغتشاشات شرکت داشتند در حدود ۱۶ تا بیست و سه سال سن داشته اند به ندرت یک نفر ۴۰ ساله یا ۳۰ ساله می توانستی پیدا کنی دربین اینها اتفاقاً اینجا سؤال است. مشکل در سیستم آموزشی ماست؟ سیستم تبلیغی، ماست؟ تقریباً همه هم سیگاری هستند، برخلاف نسل ما که مثلاً در جبهه اگریک نفر سیگار میکشید اصلاً طرد میشد که جای تو اینجا نیست سیگار در جبهه! سیگار کشیدن قابل جمع با تدین نبود. میبینید که پسرها و دخترها همه سیگار به دست دارند فوت میکنند در چشم همدیگر حالا من نمیدانم دود سیگار در مقابل گاز اشگ آور اثر دارد یا ندارد من دارم مشاهدات خودم را میگویم باید یک لحظه خودمان را محاکمه بکنیم چرا باید بچههای ما اینطوری بشوند و سیستم رسانهای ما، چه عملکردی داشته است؟آنچه که اتفاق افتاده محصول عملکرد سیستمهای آموزشی، تبلیغی و تربیت خانوادگی و رسانهای است این یک، نکته دومی که بازنگری در این سیستمها یک ضرورت قطعی است ببینید حضرت علی بر اساس صداقت بر اساس تبیین واقعیت سعی میکرد به افکار عمومی جهتگیری بدهد ولی در مقابل معاویه در احتجاجاتش با امام حسن میگوید شما با کسی داری میجنگی که فرق ناقه و جمل رانمی داند یعنی بدیهیترین چیز را نمیداند شما با اینها داری میجنگی یعنی معاویه رعیت خود را در جهل مطلق نگه داشته و سرگرمش کرده چنان سرگرمش کرده که عقلانیت را از دست داده.
روزی که عمر بن عبدالعزیز گفت مردم من یک دختر دارم وقت ازدواجش هم رسیده و یک شاهزاده رومی به خواستگاریش آمده نظر شما چیست؟ گفتند نمیشود دختر را به یک غیر مسلمان داد گفت پس چگونه است که ۷۰ سال است دارید شما سب امیرالمؤمنین علی میکنید در هر حالی پیغمبر دخترش را به او داده مردم تازه از خواب بیدار شدند این چه مسئله ای است مگر میشود داماد پیامبر کافر باشد هنگامی که به من ماموریت داده شد که شبکه العالم را پایگذاری کنم مدت شش ماه شبکه الجزیره را مشاهده ،مطالعه و بررسی کردم تمام برنامه های شبکه الجزیره را به مدت ۶ ماه [برنامه به برنامه] نشستیم تحلیل محتوا کردیم الجزیره یک ظاهری دارد و شعارش این است:« الرأی و الرأی آخر»« نظر و نظر مخالف» جالب است این شعار را هیچگاه نقض نکرده الجزیره دربحران های سوریه و عراق بیطرف نبود اما در ظاهر و برای مدیریت افکار عمومی این شعار را حفظ کرده بود گاهی یک صاحبنظر را میبرد فقط برای تکمیل دکورکه بگوید از همه دیدگاها یک صاحبنظر را آورده ام.
محمد حسن زورق: در روش اغواء همه دیدگاهها را مطرح می کنند ولی دیدگاه مورد نظرشان راتقویت می نمایند.
حسین رویوران: بله، مثلاً از یکی میپرسید نظرشما چیست در مورد اتفاقی که امروز افتاده و او نظرش را میداد به من نوعی میگفت که آیا این حادثه ارتباطی با آب و هوا؟یعنی یک پرسش بی تاثیر و بی رابطه به موضوع در حالی بیننده احساس می کند که صاحبنظران مختلف حضور دارند.
محمد حسن زورق: تضعیف دیدگاه نامطلوب دو راه دارد یکی اینکه صاحبنظر ضعیف می آورند و دوم آوردن صاحبنظر قوی و تضعیف او با نگه داشتن او در حاشیه مسئله نه در متن.