چکیده:
در سال ۲۰۱۶ روابط ایران و عربستان سعودی پس از اعدام رهبر شیعیان عربستان آیت الله نمر باقر النمر و سپس اعتراضات مردمی نسبت به از آن در اطراف سفارتخانه و کنسولگری سعودی در تهران- مشهد از طرف سعودی به صورت رسمی قطع شد. حال پس از هفت سال بنبست سیاسی در روابط تهران- ریاض، به تقاضای دولت سعودی و وساطت چین بیانیه سهجانبه ای را در پکن امضا شد که براساس آن دو کشور در بازه زمانی دو ماهه روابط رسمی دیپلماتیک را از سر گرفته و سفارتخانهها کار خود را آغاز میکنند.
به عقیده کارشناسان عادیسازی روابط میان ایران و سعودی احتمالا فصلی تازه در روابط منطقهای را آغاز خواهد کرد، ودر معادلات جهانی بی تأثیر نخواهد بود. بیشک این رخداد بدون اتخاذ دیپلماسی انعطاف پذیر در دستگاه سیاست خارجی و درخواست دولت سعودی ومیانجیگری دولتهای میانجی همچون چین، عراق و عمان امکان پذیر نبود.
مقدمه و طرح مساله
ایران و عربستان بعد ازهفت سال قطعی روابط و انجام پنج دور مذاکره بین دو کشور در بغداد، در روز جمعه ۱۹ اسفندماه طی بیانیه ای مشترک، از حصول توافق بین دو کشور برای از سرگیری روابط خبر دادند؛موضوعی که اثرات آن به روابط تهران و ریاض محدود نمی شود و می تواند تاثیرات گسترده درمنطقه به همراه داشته باشد.این تاثیرات در شرایطی می تواند پایدار ومعنی دار باشد که دولت سعودی از گذشته عبرت گرفته و از اسلام ستیزی و تجاوز به حقوق همسایگانش اجتناب کند.
این توافق را می توان حاصل تلاقی نگرش متقابل سه طرف اصلی آن یعنی ایران، عربستان و چین تلقی کرد. در این راستا به دنبال سفر بهمنماه سید ابراهیم رئیسی به پکن و گفتگوهای انجام شده میان رییس جمهور چین با رییس جمهوری ایران، علی شمخانی از روز دوشنبه ۱۵ اسفندماه در شهر پکن با هدف پیگیری توافقات سفر رییس جمهور، مذاکرات فشردهای به منظور حلوفصل نهایی موضوعات فیمابین تهران-ریاض با همتای سعودی خود آغاز کرد و پس از انجام چند روز مذاکرات فشرده میان دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با همتای سعودی خود در شهر پکن، ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی، بیانیه سهجانبهای در پکن با امضای «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رییس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین در مورد از سرگیری روابط تهران و ریاض منتشر شد.
متن کامل توافق مشترک ایران و عربستان در پکن
متن بیانیه سهجانبه که با امضای «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران عربستان سعودی و «وانگ یی» عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد، به شرح زیر است:
“در پاسخ به ابتکار شایسته جناب آقای شی جینپینگ رئیسجمهوری خلق چین در حمایت از گسترش روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی، بر اساس اصل حسن همجواری و با توجه به توافق ایشان با سران دو کشور در میزبانی و حمایت از انجام گفتوگو بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی و همچنین تمایل دو کشور به حلوفصل اختلافات از طریق گفتوگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه و با تأکید بر پایبندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان ملل متحد و منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویههای بینالمللی، هیئتهای جمهوری اسلامی ایران به ریاست امیر دریابان علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی و پادشاهی عربستان سعودی به ریاست دکتر مساعد بن محمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی از تاریخ ۱۵ تا ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با ۶ تا ۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی در پکن با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی با سپاس و قدردانی از جمهوری عراق و سلطنت عمان به خاطر میزبانی گفتوگوهای انجامشده بین دو طرف در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ خورشیدی (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۲ میلادی) از رهبری و دولت جمهوری خلق چین برای میزبانی و حمایت از گفتوگوهای انجامشده در این کشور و تلاش برای به ثمر نشستن آن تشکر کردند. در نتیجه گفتوگوهای انجامشده، جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.
وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات مینمایند. دو کشور با تأکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقتنامه همکاریهای امنیتی امضاشده در تاریخ ۲۸/۱/۱۳۸۰ خورشیدی برابر با ۱۷/۴/۲۰۰۱ میلادی و نیز موافقتنامه عمومی همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سرمایهگذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضاشده در تاریخ ۶/۳/۱۳۷۷ خورشیدی برابر با ۲۷/۵/۱۹۹۸ میلادی توافق کردند. سه کشور اراده قاطع خود را جهت بهکارگیری تمامی تلاشها برای تقویت صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی اعلام مینمایند.”
همچنانکه ازمحتوای مفاد توافقنامه ایران و عربستان بر می آید این توافق نویددهنده دورهای از تنش زدایی و برقراری مجدد روابط عادی میان دو کشور خواهد بود. دو طرف توافق کردهاند به حاکمیت ملی احترام بگذارند و در امور داخلی یکدیگر دخالت نکنند. همچنین ریاض و تهران برای فعال کردن توافقنامه همکاری امنیتی که در سال ۲۰۰۱ امضا شده بود، به توافق دست یافتند.
نقش سیاست خارجی دولت سیزدهم در توافق تهران- ریاض
دولت سیزدهم از زمان روی کار آمدن دو موضوع را به طور جدی در سیاست خارجی در دستور کار قرار دارد که هر دو در ازسرگیری روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانه ها با عربستان با وساطت چین موثر بوده است:
نخست در اولویت قرار دادن روابط با همسایگان است که به طور روزمره دنبال شده است. از این دید تهران با جدیت هرچه تمام ، در عرصه منطقه بهبود روابط با همه کشورهای حوزه خلیج فارس را دردستور کار قرار داد ضمن اینکه به نظر می رسد ریاض نیز نخواست از این قافله عقب بماند؛
دوم اینکه ایران ضمن حفظ تعامل خردورزانه با غرب رویکرد نگاه به شرق را با جدیت دنبال کرد و با پیگیری اجرایی و عملیاتی شدن قرار همکاری های ۲۵ ساله با چین اطمینان و اعتماد طرف چینی را به خود جلب کرد . در دهههای گذشته ایران دوستی قابل اعتماد برای چین در مسائل بین المللی بوده است؛ جمهوری اسلامی ایران بیشترین ثبات قدم را در سیاست خارجی خود در قبال برتری جوئی های غرب نشان داد و به کشوری دارای گفتمان مستقل در امور بینالملل شهره شده است. قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین به عنوان سند راهبردی دراز مدت، نقطه عطف روابط دوجانبه در چند دهه گذشته به حساب میآید. در عین حال تبدیل شدن عضویت ناظر ایران به عضویت دائم در پیمان شانگهای، افق پیش روی همکاریهای چین، روسیه و ایران را در کنار کشورهایی مانند هند، پاکستان و چند کشور آسیای میانه برای تغییر هندسه جهانی و جابهجایی قدرت از غرب به شرق مثبت نشان میدهد.
از دیگر سو در عرصه داخلی نیز پس از روی کارآمدن دولت سیزدهم در ایران، پرونده مذاکرات با عربستان از وزارت امور خارجه به شورای عالی امنیت ملی منتقل شد و از مرجع بالاتر این مساله دنبال شد که به نظر می رسد این مسئله نیز در توافقات اخیر سعودی موثر بوده است.
دلایل و انگیزه های عربستان از برقراری مجدد مناسبات دیپلماتیک با ایران
چند عامل را می توان در انگیزه عربستان برای ازسرگیری مناسبات دیپلماتیک با ایران موثر دانست:
نخست اینکه عربستان طی سال های گذشته به ناکامی تلاش های خود برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران وبراندازی دولت و نظام جمهوری عربی سوریه که با هدایت و تحریک رژیم صهیونیستی صورت می گرفت پی برد که آخرین آن اغتشاشات اخیر بود که رسانه های سعودی فعال مایشاء بودند؛
دوم اینکه عربستان برای ادامه بقای خود و حتی پیشبرد طرح های بلندپروازانه داخلی همچون طرح نئوم به ثبات داخلی و منطقه ای نیاز دارد ولیعهد سعودی طرح و آرزوهای بلند مدتی برای در دست گرفتن قدرت مطلق در سر دارد که برای برآورده کردن آنها نیازمند بدست آوردن فرصت است. دراین راستا روزنامه فرانسوی لوفیگارو به نقل از خبرنگار خود «جورجی مالبرونت» نوشت: محمد بن سلمان، ولی عهد سعودی “سمت و طرف خود” را گرفت و به این نتیجه رسید که نیازمند صلح با ایران است.
سوم اینکه عربستان با ناکامی در تحقق اهداف تجاوزگرانه دریمن برای برون رفت از باتلاق یمن به کمک نیاز دارد اگر بن سلمان وارد جنگ یمن نیز شد، به این خاطر بود که گمان میکرد در عرض دو هفته کار را تمام خواهد کرد. به نوشته روزنامه اماراتی العرب چاپ لندن توافق بین عربستان سعودی و ایران احتمالامقدمه تمدید آتش بس در یمن خواهد بود و به دنبال این توافق، تمدید آتش بس سازمان ملل در یمن اعلام خواهد شد و دور جدیدی از گفتوگوهای سیاسی بین عربستان سعودی و دولت مردمی یمن برهبری انصارالله آغاز خواهد شد و این مسئله یکی از نتایج تفاهمات فرعی جهت کاهش تنش در گفتوگوهای عربستان و ایران به میزبانی عمان بوده است. نشریه گاردین نیزدر گزارشی نوشت که توافق میان ایران و عربستان سعودی نشانگر عزم جدید ریاض برای اتخاذ سیاست خارجی جدید است. در این گزارش که به قلم «پتریک وینتور» دبیر سیاسی گاردین نوشته شده، آمده است که توافق یادشده، بهطور بالقوه پیامدهای گسترده ای برای برجام و پایان دادن به جنگ یمن دارد.
چهارم اینکه عربستان برخلاف دهه های پیشین از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در امریکا برای ادامه بقای خود سلب امید کرده است. بی تردید مقامات سعودی از جمله «محمد بن سلمان» در مسیری که به توافق با تهران منتهی شده، ابتدا از تأمین امنیت از طرق دیگرنا امید شدهاند. عربستان سعودی، از ۷۸ سال پیش برای امنیت خود به آمریکا متکی بوده و اکنون میبیند که دیگر چنین سیاستی جواب نمیدهد. تجربه همکاری کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با آمریکا نشان داد به جز بحرانآفرینی، استثمار و غارت منابع منفعت دیگری در این اتحاد راهبردی برای اعراب رقم نخواهد خورد. سابقه خیانت آمریکا به کشورهایی مانند افغانستان و رها کردن متحدان دیرین خود همانند حسنی مبارک در مصر، ریاض را به این اطمینان رساند تکیه کردن تمام عیار به آمریکا برای امنیت ملی اعراب اطمینان بخش نخواهد بود.
پنجم اینکه عربستان به دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی سیاست نگاه به شرق را در عین حفظ ارتباط سیستماتیک با غرب در دستورکار خود قرار داده است .درسالهای اخیر حجم تعاملات چین با کشورهای عرب به رقم قابل توجهی رسیده است و دو کشور امارات و بویژه عربستان در تامین نفت چین نقش برجسته دارند. موضعگیری سال گذشته مدیر کل آرامکو که گفته بود که ما تا ۵۰ سال آینده برای تامین امنیت انرژی چین برنامهریزی میکنیم، چراکه میخواهیم شریک این کشور در حوزه نفت باشیم در همین راستا قابل تامل است.
به نظر میآمد با نزدیک شدن عربستان به چین موضوع تنش آفرینی های ریاض به عنوان معضلی برای پکن خودنمایی کند، به نحوی که چینی ها چارهای جز ایجاد آشتی و تنش زدایی میان رژیم سعودی و محور مقاومت اسلامی شان نمیدیدند.
نزدیکی عربستان به چین که از چند ماه گذشته و در دعوت عربستان از مقامات چین برای سفر مقام های چین به عربستان سعودی علنی شده بود، هفته گذشته در مواضع مقامهای ریاض مورد تأکید مجدد قرار گرفت. فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان که در لندن حضور داشت، از مناسبات عربستان سعودی با چین سخن گفت: چین بزرگترین شریک تجاری ما و بزرگترین شریک تجاری بیشتر کشورهاست. این واقعیتی است که باید با آن کنار بیاییم. چین برای ما شریک مهم و ارزشمندی در بسیاری از زمینه هاست و ما روابط کاری عالی در بسیاری از بخش ها داریم. این را گفته ایم و تکرار می کنیم، به دنبال منافع خودمان در شرق و غرب خواهیم بود.
چرایی ورود چین به آشتی عربستان و جمهوری اسلامی ایران و تاثیر ان بر جایگاه پکن
درحالی که بسیاری رسانهها و تحلیلگران منتظر برگزاری دور ششم مذاکرات امنیتی بغداد و حتی دیدار وزرای خارجه ایران و سعودی بودند، ناگهان تغییری در محل ادامه مذاکرات کاهش تنشها میان ریاض-تهران اتفاق افتاد. ظاهراً پس از سفر شیء جین پینگ به منطقه خلیج فارس و کمی بعد از سفر ابراهیم رئیسی به چین، مقدمات انتقال مذاکرات از بغداد به پکن فراهم شد.
در باب نقش میانجیگرانه چین در چند ماه دو رخداد مهم روی داد: نخست، سفر شی جین پینگ به ریاض و حضورش در نشست مشترک کشورهای عربی به تقاضای عربستان سعودی بود و دوم سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران به پکن. به نظر میرسد ابتکار عمل در صحنه رسمی در این باب از جانب شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین ابتدا به طرف سعودی اعلام شده و بعد از آن در میانه رایزنیهایی که میان تهران و ریاض در پکن جریان داشته، با طرف ایرانی نیز مطرح شده و تهران نیز با این طرح موافقت کرده است. همین مقوله، زمینه و بستر را برای سفر محرمانه علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی را به پکن هموار کرده است.
دستگاه دیپلماسی چین تاکید کرده که اولویت چین در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه مسأله اقتصاد است، تامین منافع اقتصادی و سرمایهگذاری سودآور بدون تحقق امنیت و ثبات محقق نمیشود. بر همین اساس چین سیاست خارجی خود را بر مبنای نزدیکی میان بازیگران در کنار هم تعریف کرده تا بدین طریق بتوانند مسأله انتقال انرژی و پروژه «بی ای آر» را به شکلی جدی پیش ببرد.
برای چین مهمترین موضوع در سیاست خارجی خود در منطقه خلیج فارس، انرژی است. چین با حفظ رشد اقتصادی دو رقمی خود در سالهای متمادی و پیش بینی تبدیل شدن به اقتصاد شماره یک جهان تا سال ۲۰۳۰، انرژی را به عنوان نیازی راهبردی قلمداد میکند. در سالیان گذشته با توجه به اینکه خلیج فارس به عنوان بزرگترین دارنده منابع انرژی جهان زیر نفوذ آمریکا قرار داشت و صادرات انرژی از ایران نیز با اعمال سیاستهای تحریمی محدود میشد، راهبرد متنوع کردن تأمین منابع تأمین انرژی در دستور کار چین قرار گرفت.دراین راستا آفریقا و حوزه خزر به عنوان حوزههای موازی خلیج فارس در تأمین انرژی چین شناسایی شدند. با وجود این، نیاز روزافزون اقتصاد چین به انرژی باعث شد از اندیشه نفوذ در کشورهای متحد آمریکا در خلیج فارس غافل نشود.
این بازیگر کلان عرصه بینالملل، پس از سالها تلاش برای تقویت اقتصاد خود و قبضه بازارهای جهانی، اکنون به تدریج وارد نقشآفرینیهای سیاسی، امنیتی فرا منطقهای میشود. از سفر «شی جینگ پینگ» به ریاض در ۱۶ آذر ۱۴۰۱ و استقبال بی سابقه مقامات سعودی و رهبران عرب از وی و سپس همکاریهای اقتصادی و نظامی چین با امارات و مصر و پیش از آن سرمایهگذاری کلان در بندر بصره و دیگر پروژههای اقتصادی در عراق تا اعلام آمادگی پکن برای میانجیگری میان مسکو و کییف، همه نشان از این دارد که چین ماحصل سالها سیاست نفوذ اقتصادی بدون دخالت در امور داخلی کشورها و بدون تنشآفرینی و بدون لشکرکشی را میخواهد برداشت کند.
اعلام توافق عربستان و ایران برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک، رشته جدیدی از سلسله متغیرات در نقشه منطقهای است که بر اساس تغییرات نقشه بزرگ بینالمللی صورت میگیرد. سخنان «وانگ یی» دیپلمات ارشد چینی بعد از اعلام توافق تهران و ریاض حاوی پیامهای زیادی در این زمینه بود. وی با بیان اینکه توافق عربستان و ایران در پکن، پیروزی صلح است تأکید کرد؛ چین به ایفای نقش سازنده در تعامل مناسب با موضوعات پیچیده پایبند است و توافقی که بین این دو کشور انجام شد در دنیای آشفته کنونی، خبر خوبی است.
چین درسالهای اخیر توسعه روابط اقتصادی را با کشورهای منطقهای در اولویت خود قرار داده؛ به همین دلیل همزمان روابط نزدیکی با ایران و عربستان دارد. لازمه این پروژه اقتصادی که چین در منطقه دارد، صلح و ثبات منطقه است؛ زیرا سرمایه به ثبات و امنیت نیاز دارد؛ وقتی کشوری همچون چین، با ایران و عربستان کار میکند به این میاندیشد که لازمه امنیتِ سرمایهگذاری، کاهش تنش میان این دو کشور است؛ در واقع اختلافهای آنها به ضرر پروژه کلان چین است.
به این ترتیب پروژه توسعه اقتصادی چین با منطقه، این کشور را به سمت افزایش نقشآفرینیهای سیاسی – امنیتی و دیپلماتیک برده و این شروع افزایش نقش پکن در منطقه خواهد بود. طبیعتا توافق پکن هم از منظر تاریخی و هم بینالمللی بسیار با اهمیت است؛ از همین رو از این پس باید شاهد حضور و نفوذ گسترده چین در منطقه خاورمیانه خواهیم بود.
“سیدانت سیبال” خبرنگار و تحلیلگر امور دفاعی و امنیتی شبکه هندی «Wion news» در اظهاراتی گفت که عربستان و ایران به واسطه چین روابطشان را از سرگرفتند و این توافق جغرافیای سیاسی غرب آسیا را تغییر داد و چین جایگاه خود را به عنوان پرمنفعت ترین کشور در منطقه بالا برد.
“ایان بریمر” نویسنده و پژوهشگر سیاسی و استاد مدعو دانشکده امور بین المللی دانشگاه آمریکایی کلمبیا توافق هسته ای ایران در سال۲۰۱۳ در زمان اوباما و بازگشت روابط ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳ به واسطه چین را از جمله بزرگترین تحولات دیپلماتیک خاورمیانه در دهه اخیر توصیف کرد.
چرایی استقبال عمومی از چین در خاورمیانه
ماهیت و نوع نقشآفرینی چین و ایالات متحده آمریکا در منطقه به گونهای است که عمده کشورهای منطقه اکنون به این نتیجه رسیدهاند که رابطه با چین ضمن تامین منافع اقتصادی ، میتواند عاملی برای ثبات و امنیت باشد، ثباتی که رشد و شکوفایی اقتصادی را تضمین میکند. کشورها و بازیگران دولتی و غیر دولتی با نگاهی به سال ها حضور آمریکا در منطقه غرب آسیاحاصلی جز نا امنی و جنگ نمیبینند.
درمقابل ماهیت منافع چین در غرب آسیا بدین گونه است که پکن نه تنها به دنبال نا امنسازی نیست، بلکه هرگونه نا امنی را زنگ خطری برای منافع خود میبیند. پکن به خوبی افول قدرت آمریکا در جهان و منطقه غرب آسیا را مشاهده میکند، اما نمیخواهد با اعزام نیرو و ایجاد پایگاه های نظامی و اعزام ناوهای هواپیمابر مسیر آمریکا را برود؛ مسیری که نه تنها توفیقی در امنیت منطقه نداشت، بلکه شرایط را ملتهبتر کرده است. بنابراین برای چین غرب آسیا و شمال آفریقا یعنی یک بستر مهم برای همکاری اقتصادی که ارتباطی به نیروی نظامی و ناوهای هواپیمابر ندارد.
همچنین چین در روند تعامل خود، بر خلاف آمریکا قصد دیکته کردن سیاستها و خواستههایی که ناقص حاکمیت و استقلال کشورهاست را ندارد. یکی از دلایلی که کشورها برای کار با پکن تمایل دارند، همین عدمدخالت در امور داخلی شان است. در تعامل ریاض و ابوظبی با پکن، خبری از خواستهها و دستورالعملهای دیکته شده نیست و اصولا چینیها به هیچ مقوله دیگری به اندازه تضمین همکاری اقتصادی اهمیت نمیدهند.
با وجود نقش افرینی چین نمی توان از نقش سازنده عراق غافل بود
اتفاقی که درچین افتاد، نتیجه یک ساعت نبود، بلکه پیشزمینههای طولانی دارد که از بیش از دو سال قبل آغاز شده است و کشورهای عربی نظیرعمان و عراق نقش پررنگی در آمادهسازی برای امضای توافق میان عربستان و ایران داشتند.
در این مسیر، مقامهای دولت عراق نیز نقش مهمی ایفا کردند زیرا بغداد بهگونهای منطقه را آوردگاه سیاست های خشونت آمیز عربستان میدانست؛ بنابراین منفعت این کشور در این بود که اختلافها را کاهش دهد؛ این عامل انگیزشی مهمی بود که عراقیها نقشآفرینی مهمی در این پرونده داشتند.
نخستین تحرکات بغداد برای میانجیگری میان ایران و رژیم سعودی در زمان نخست وزیری عادل عبدالمهدی نخست وزیر وقت عراق آغاز شد. این موضوع را خبرگزاری «فرانس پرس» در مارس ۲۰۱۹ تأیید کرد و افزود فالح الفیاض مشاور امنیت ملی عراق در سفر اخیر خود به ریاض حامل پیامی بوده است. به فاصله کمتر از یک ماه هیأتی عراقی به ریاست عادل عبدالمهدی در آوریل ۲۰۱۹ برای پیگیری پرونده «میانجیگری» راهی تهران و ریاض شد.
با روی کار امدن دولت کاظمی هرچند تلاش های عراق باز ادامه یافت اما از انجا که وی تحت نفوذ امریکا و عربستان بود و به طور غیرمستقیم تحت تاثیر سیاست های منطقه ای اسرائیل قرار داشت لذا این تلاش ها به نتیجه نرسید. با این حال ایران این تلاش ها را ندیده نگرفت و پیش از انتشار بیانیه پکن، علی شمخانی در تماس با السودانی نخست وزیر عراق از نقش بغداد در برگزاری مذاکرات میان ایران و عربستان تشکر و قدردانی کرد؛ همچنین حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز در تماسی تلفنی با فواد حسین وزیر خارجه عراق از تلاشهای بغداد در راستای بازگشت روابط تهران و ریاض تقدیر و تشکر کرد.
توافق آشتی تهران- ریاض در پکن و هژمونی امریکا
سخنگوی کاخ سفید در یک واکنش رسانه ای تاکید کرد که واشنگتن از گزارشها درباره بازگشت روابط دیپلماتیک ایران و عربستان مطلع است. وی گفت که آمریکا از هر گونه تلاش برای پایان جنگ یمن و کاهش تنش در منطقه خاورمیانه استقبال میکند.
این موضع گیری مقامات آمریکا در حالی صورت می گیرد که برخی از تحلیل گران معتقد هستند که تصمیم اخیر تهران و ریاض برای عادی سازی روابط بر خلاف منافع و تمایل آمریکا در منطقه نیست اگر چه همچنان نفع آمریکاییها در درگیر کردن کشورهای منطقه و بخصوص اسلام هراسی و ایران هراسی برای توجیه حضور خود در منطقه است.
این واقعیت که چین واسطه توافق عربستان و ایران برای احیای مناسبات میان آنها شده است، نشاندهنده یک تحول بزرگ درباره وزنه دیپلماتیک چین بهعنوان یک قدرت بزرگ و پیشرفت آن برای نفوذ در خاورمیانه است؛ مسئلهای که احتمالا به مذاق آمریکاییها خوش نمیآید و البته موجب سردرگمی واشنگتن در بازسازی سیاستهای جهانی خود نمیشود. گام بعدی در این راستا میتواند پیوستن عربستان به پیمان شانگهای باشد؛ این مهم در کنار معرفی ارز جایگزین برای تبادل انرژی بهجای دلار، نقاط عطف تاریخسازی را رقم خواهند زد که نتیجه قهری آن ضربه به هژمونی آمریکا در جهان است.
به گفته “مایکل دوران» مدیر مرکز صلح و امنیت در خاورمیانه در اندیشکده آمریکایی «هدسون» چین با وساطت میان ایران و عربستان و ایجاد توافق میان دو کشور، آمریکا را از تاج و تختش به عنوان تنها قدرت راهبردی در خلیج فارس دورکرد.وی خاطرنشان کرد که این امر نتیجه منطقی سیاست «باز آرایش» باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا درقبال ایران است که ترامپ آن را متوقف کرد اما نتوانست به طور کامل از آن عقب گرد کند.
مارک دابوویتز، مدیرلابی صهیونیستی اف.دی.دی توافق ایران و عربستان سعودی را برای منافع آمریکا باخت-باخت-باخت توصیف کرد. او در توییتر نوشت: «احیای روابط ایران و سعودی در نتیجه میانجیگری چین، باخت، باخت، باخت برای منافع آمریکاست. این نشان میدهد، سعودیها به حمایت واشنگتن اعتمادی ندارند و ایران، فرصت را برای دور کردن متحدان آمریکا و پایان دادن به جنگ طلبی های آمریکا فراهم میبیند و اینکه چین دارد به بازیگر اصلی سیاست خاورمیانه تبدیل میشود.”
«انیل شلین» پژوهشگر اندیشکده مطالعات خاورمیانه «کوینسی» نیز روی واقعیت میانجیگری پکن در توافق بین ایران و عربستان تمرکز کرد و “آن را بسیار مهم دانست” و گفت که این امر نقشی را که چین می تواند در تقویت “یک خاورمیانه مشخص” از طریق همکاری و تجارت ایفا می کند، توضیح می دهد. وی با انتقاد از سیاست تجارت اسلحه آمریکا در منطقه خاطرنشان کرد که چین یک چشم انداز جدید به جای رقابت در منطقه ارایه می کند و آمریکا باید برای تقویت صلح و شکوفایی برای ملت ها تلاش کند، نه اینکه فقط سلاح بفروشد و به حاکمان مستبد و ارتش های آن ها کمک امنیتی کند.
ضربه توافق آشتی تهران- ریاض بر نتانیاهو و تعمیق اختلافات داخلی در اسرائیل
میتوان گفت که اسرائیل اولین متضرر توافق ایران و عربستان است؛ بهویژه اینکه کابینه راستافراطی نتانیاهو تلاشهای زیادی برای امضای قرارداد سازش با سعودیها انجام داده و حساب زیادی روی عادیسازی علنی با عربستان در آینده نزدیک باز کرده بود.
مقامات سابق و کنونی رژیم صهیونیستی توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان را شکستی دیگر برای این رژیم ارزیابی کردند و از زمان انتشار این خبر به جان هم افتاده اند و یکدیگر را مقصر آن می دانند.
«یائیر لاپید» نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی در واکنش به توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط تاکید کرد که این توافق شکستی تمام عیار برای رژیم صهیونیستی است.وی با انتقاد از سیاستهای نتانیاهو گفت: با این توافق دیوار منطقهای را که علیه ایران ساختیم ویران شد و توافق تهران و ریاض خطری برای سیاست خارجی اسرائیل است.
پیش از این نیز «نفتالی بنت» نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در واکنش به توافق ایران و عربستان از کابینه نتانیاهو انتقاد کرد و گفت که این توافق شکستی مفتضحانه برای کابینه نتانیاهو است و در نتیجه ضعف و اختلافات داخلی بوجود آمد. وی تصریح کرد که توافق ایران و عربستان تحولی خطرناک برای رژیم اسرائیل و یک پیروزی سیاسی برای ایران است.
توافق اخیر تهران و ریاض برای از سرگیری روابط با واکنش تند مقامات اسراییل مواجه شده است؛ چرا که آن ها بر این تصور هستند که بازسازی این روابط، ضد منافع رژیم صهیونیستی است که میکوشد در راستای سیاست ایران هراسی، به کشورهای منطقه اینگونه القاء کند که کشورهای منطقه برای حفظ امنیت خود در مقابل ایران، ناگزیر از پناه بردن به این رژیم و عادی سازی روابط با این اسراییل در قالب پیمان ابراهیم هستند.
“راز زیمت» تحلیل گر مسائل ایران در مرکز «مطالعات امنیت رژیم صهیونیستی» و «میخائیل میلشتاین» تحلیلگر امور جهان عرب در مرکز «مطالعات دایان» رژیم صهیونسیتی با نگارش یادداشتی مشترک در نشریه یدیعوت آخارونوت در خصوص توافق ایران و عربستان سعودی به معنای احیای روابط سیاسی میان دو کشور، آن را به مثابه شکستی راهبردی برای اسرائیل دانستند.
زیمت و میلشتاین در بخشی از یادداشت خود نوشتند: از شب گذشته که خبر توافق میان ایران و عربستان منتشر شده است، این حادثه مهم به سلاحی در دستان دو اردوگاه سیاسی اسرائیل به منظور حمله به یکدیگر تبدیل شده است.این دو تحلیلگر صهیونیست در ادامه افزودند: واقعیت آن است که ۴ سال هرج و مرج و بحران در داخل، به گفتمان راهبردی اسرائیل در منطقه خدشه وارد ساخته و در سایه توافق ایران و عربستان همه چیز در نقطهای غیرقابل بازگشت برای ما قرار گرفته است.
نشریه صهیونیستی هاآرتص در تحلیلی پیرامون توافق روز گذشته احیای روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان در پکن، ضمن اذعان به نقش روزافزون چین در ترسیم نقشه خاورمیانه جدید افزود با این توافق رویای اسرائیل برای تشکیل ائتلافی عربی- بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران به باد رفت.
ائتلاف عبری- عربی یا ناتو عربی عنوانی است که از چند سال پیش با حمایت آمریکای ترامپ و نتانیاهو با محوریت مقابله با ایران رسانه ای شد ولی چند مسئله باعث شد که این ائتلاف به مرحله شکل گیری نرسد که بحران قطر با چهار کشور عربی به رهبری عربستان سعودی و تبعات عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل که مقدمه این ائتلاف بود، از جمله این موانع بود.
جمع بندی: توافق آشتی تهران- ریاض در پکن توافقی فراتر از دو یا سه جانبه
هرچند توافق سه جانبه پکن خشم محافل صهیونیستی و نگرانی امریکایی ها را تضعیف بیش از پیش موقعیت امریکا در خاورمیانه برانگیخته است اما با استقبال گسترده جامعه جهانی روبرو شده است.
از حزب الله تا ترکیه و مصر و بحرین و دیگر کشورهای عربی استقبال گرمی از این توافق کردهاند، جناحهای محور مقاومت از جنبش حزبالله لبنان و انصارالله یمن گرفته تا جنبشهای مقاومت فلسطین نیز این رویداد را برای آینده منطقه مثمرثمر خواندهاند و در این جا تنها رژیم صهیونیستی (به عنوان اصلیترین محور سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا) در نگرانی و دلهره به سر میبرد. همچنین خیلی از کشورهای اروپایی نیز از این توافق استقبال کرده اند.
امضای توافق ایران و عربستان در پکن برای احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور دستکم در سه بعد بر سیاست جهانی تأثیرگذار است؛ اول، بهدلیل اهمیت ژئواستراتژیکی ایران، دوم بهخاطر وزنه نفتی و اقتصادی عربستان سعودی و سوم، برای پیشرفت چین بهعنوان یک بازیگر فعال در عرصه دیپلماسی جهانی.
این توافق که می توان آن را در راستای پیگیری سیاست همسایگی از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد، به اعتقاد برخی از تحلیل گران این توافق و اجرایی شدن آن تاثیرات عمده ای بر کاهش تنش ها در منطقه از جمله حل بحران یمن خواهد داشت و زمینه را برای عادی سازی روابط تعدادی دیگر از کشورهای خلیج فارس از جمله بحرین با تهران فراهم خواهد آورد؛ همچنین این موضوع می تواند بر گسترش روابط ایران با مصر، کاهش فشارها بر روی لبنان به خاطر نوع روابطش با تهران تاثیرگذار باشد و از دیگر سو این زمینه را فراهم کند که بهبود روابط سوریه با کشورهای عربی و بازگشت این کشور به اتحادیه عرب تسریع شود.این احتمال وجود دارد که در برخی از پروندههای منطقهای چون بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب، پایان جنگ در یمن، تشکیل دولت فراگیر ملی در لبنان یا بهبود روابط میان ایران و بحرین شاهد گشایشهایی باشیم. همچنین بازگشت روابط دیپلماتیک ایران و سعودی طی دوماه آینده می تواند به این معنی باشد که آمریکا در بازگشت به برجام جدی است. با عادی شدن روابط ایران و سعودی منطقه هم پس از یک دهه تنش رنگ آرامش خواهد دید. بهطور کلی آشتی ایران و عربستان بسیاری از کارتها را تغییر میدهد و اگر روند طبیعی خود را طی کند، همانطور که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان گفت، افقهای جدیدی را خواهد گشود.